اواره ، دلی اواره ،دارد ......... !
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[22 May 2014]
[ سید صلاح الدین ایوبیان ]
انسان موجود عجیبی است . این موجود عجیب ،به دلیل داشتن خرد و اندیشه و هوش خارق العاده اش ، از بسیاری جهات منحصر به فرد است و تنها حیوانی است که تا حد زیادی به گذشته فردیش وابسته است ، این پیشینه و گذشته فردی ،از زمان تولدش اغاز و تا اخرین لحظه عمرش همواره در ذهن و باورش جای می گیرد ، این موجود عجیب ، به جد برای ادامه حیات خود تلاش می کند . تاریخ دارد وتاریخ ساز است ،موطن و زادگاه دارد . شجره نامه دارد و و پدر بزرگ خود را می شناسد ،در ذهنش ،جایی برای ثبت حوادث زندگیش وجود دارد . عاشق می شود وعشق می ورزد .، فلسفه و اسطوره و خدا ..... را می سازد ،به نقطه ای که در ان بزرگ می شود خو می گیرد ،به زبانی که با ان صحبت می کند معتاد می شود ، هموطن دارد ، همسایه دارد ،محله دارد و ....به تمام این دلایل به محلی به نام وطن دلبسته و پیوسته می شود ، چون صاحب خرد و اندیشه است .،درخت نیست اما ریشه دارد و چون در وطن خود نباشد ، بی ریشه می شود .جدا شدن انسانها از نقطه ای که در ان ریشه داشته اند ، به دو گونه صورت می گیرد ، یکی خود خواسته که به دلخواه بر می گزینند "مهاجرت "را و گاه به صورت" اوارگی "است که حکایتی دیگر دارد ،انسان چون مهاجرت می کند چشم امید به اینده دارد ، و دل به ان سپرده است که در جائی تازه ریشه کند و موطنی جدید برای خود بسازد ،،ولی وقتی اواره می شود چشم به پشت دارد و ریشه نمی کند ،و همواره در ان امید است که روزی به موطن خود برگردد.اواره ، دلی اواره ، دارد .اواره کسی است که وقتی می رود غم عالم با اوست حتی اگر بهشت مقصد او باشد ، و وقتی باز می گردد، همه شادی ها در دل اوست حتی اگر رو به جهنم داشته باشد ،اوارگان بی قرارند و هر هویتی به انان داده شود موقتی است ، در واقع ارزش ، و قرار و هویت انها در جائی دیگر است .و با نهایت تاسف ،در این قرن انفجار علم و اطلاعات مدام بر تعداد انها افزوده می شود در قرن حاضر میلیونها نفر اواره اند که گاه با اتش بسی ، صلحی و یا امضای موافقت نامه ای هزار هزار ، به دیار اصلی باز می گردند ، وگاه با اغاز جنگ یا بحرانی هزار هزار بر انها افزوده می شود کمیساریای ویژه اوارگان سازمان ملل که در سال 1951 ، مجمع عمومی سازمان ملل ، تصمیم به تشکیل ان گرفت و در سال 1967 بیانیه ای در باره ان به تصویب رسید و در ان زمان 106کشور جهان پای ان را امضا کردند، تشکیلاتی است غیر سیاسی و انسان دوستانه که وظیفه قانونی و اصلی خود را بر حفظ زندگی ، امنیت ، و ازادی اوارگانی قرار داده است که با تعریف های او هماهنگند ،انجام این وظیفه سالانه میلیونها دلار هزینه دارد واین وظیفه کمیساریا زمانی به پایان می رسد که در کشورهای اواره خیز ، تغییرات بنیادی پدید امده باشد به طوری که دیگر جان و امنیت و ازادی اوارگان در خطر نباشد ، در غیر این صورت شاق ترین کار این تشکیلات اغاز می شود و ان جست و جو برای یافتن مکانی امن در سایر نقاط جهان و راضی کردن کشور های دیگر برای پذیرفتن اوارگان است ، رقم واقعی اوارگان به مراتب بیشتر از ان چیزی است که کمیساریای اوارگان سازمان ملل اعلام می کند ، .کمیساریای عالی اوارگان سازمان ملل در ابتدای سال 1951در سازمان ملل به وجود امد و قرار بود در مدت سه سال برای اسکان میلیونها انسانی که در اثر جنگ جهانی دوم و مسائب بعد ان ، در اروپا اواره شده بودند اقداماتی مبذول دارد ، در ان زمان تشکیل حکومتهای کمونیستی در شرق اروپا گروه کثیری را وادار به ترک خانه و کاشانه خود کرده بود ،صدها هزار نفر دیگر نیز به خاطر جنگ جهانی دوم اواره شده بودند ، با این حال کار مشکلی در پیش نبود ، چرا که کشور های شمال و مرکز اروپا به دلایل مختلف سیاسی و اقتصادی و اجتماعی امادگی پذیرش این اوارگان را داشتند ،از طرفی امریکا و استرالیا و کانادا نیز در ان سوی اقیانوس نیاز به نیروی کار داشتند ،بنا بر این کمیساریا بیشترین فعالیتش ترتیب دادن حمل و نقل ان چند میلیون اروپائی بود ، کل برنامه قرار بود سه سال طول بکشد ، اما تا این سه سال ، به پایان برسد ، حوادثی در جهان رخ داد که اوارگان تازه ای بوجود اورد ، لذا برای پنج سال دیگر کار این کمیساریا تمدید شد ،و بعد ها بیش ازچندین بار تمدید شد و در نهایت به صورت نهادی تقریبا دائمی در امد . بعد پایان جنگ جهانی دوم ، چنانکه دنیا از وضع اوارگان اروپائی خیالش راحت شد ، منبع اوارگی به اسیا تغییر مکان د اد. از زمان تاسیس کمیساریا تا به امروز هزاران هزار اواره هندو چینی ، ناشی از جنگ ویتنام و یا جنگ های داخلی کامبوج ، ولائوس که تعداد زیادی از انها برای سالها (حتی تا12 سال) روی قایقها سرگردان بودند تا جنگ کره ، جنگ هندو پاکستان ، ، حمله نیروهای شوروی به افغانستان ،، جنگ لبنان ، جنگ ایران و عراق و نسل کشی اکراد شمال عراق توسط صدام که در طی ان 180000هزار زن و کودک پیر و جوان کرد قتل عام شدند و میلیونها کرد فقط به جرم کرد بودنشان ، به کشور های همسایه گریختند وسپس جنگ نفت که منجر به سقوط صدام شد ، و در نهایت تحولات شمال افریقا و جنگ داخلی در رواندا و سودان و لیبی و اخیرا سوریه ،اوارگی انسانها ، پای ثابت تمام این تحولات بوده ، اوارگان چنان رنجی را تحمل کرده اند که هیچ زبانی قادر به بیان دقیق ان همه مصیبت نیست ، چه بسیار کودکان خرد سالی بودند ، که به جای زندگی در کانون گرم خانواده و رفتن به دبستان و بازی های کودکانه شان ، درچنگال ابلیس اوارگی گرفتار شدند و زندگی را به گونه ای متفا وت درک نمودند ، چه دختران جوانی که می توانستند مادران موفق امروز باشند ولی در چنگال فحشا و تن فروشی ،برای بدست اوردن لقمه ای نان یا خرید دارو برای عزیزانشان، ، گرفتار شدند ،چه بسیار مادران و پدرانی که شاهد این همه مصیبت و رنج عزیزانشان بودند وتنها ارزویشان مرگی بی سرو صدا بود ولی اوارگی بیشتر عزیزانشان، انها را ازرسیدن به این ارزو هم محروم می کرد ،اینها همه امروز در کل تصویر غم انگیز ولی واقعی از دنیای بی ترحم قرن حاضر را به نمایش می گذارند . فهرست سازمان ملل، از ان جهت با رقم واقعی اوارگان جهان اختلاف دارد که میلیونها اواره ای که در دنیا به طور پراکنده زندگی می کنند ، که یا از کشوری اقامت موقت گرفته اند و یا به طور غیر قانونی به صورت نیروی کار ارزان در خدمت کشورهای صنعتی قرار گرفته اند را در بر نمی گیرد ، در سال 1935یهودیان که قدیمی ترین اوارگان جهان بودنددر اطراف بیت المقدس جا گرفتند ،و با حیله و ترفند خود سبب اوارگی قومی اصیل و تاریخی از زادگاه چند هزار ساله خود شدند ،.اوارگی بر ابعاد فاجعه گرسنگی و فقر می افزاید .بیشتر اوارگان بخصوص در قاره افریقا ، سواد خواندن و نوشتن ندارند ،اکثریت انها زن و بچه اند و هیچ تخصصی ندارند و از بیماری های مختلف رنج می برند و گاها معلول ند ، نرخ زادو ولد در بین انها بالاست و نرخ مرگ و میر در بین انها بالاترین در جهان ، هیچ جامعه ای در های خود را به روی این چنین جما عتی نمی گشاید . در واقع بیشتر این اوارگان فقط گورستان خود را از ان سوی مرز به این سوی مرز منتقل می کنند ،و سرنوشت نکبت بار، سایه وار انان را دنبال می کند. در اردوگاه های اوارگان سوری واقع در مرز سوریه و ترکیه ، گروه کثیری از اوارگان ، درگیر مسائل سیاسی هستند و جوانهایشان توسط قدرت های دور و نزدیک مسلح می شوند و با حکومت سوریه می جنگند و به همین جهت اردوگاه ها مدام از سوی دولت سوریه ،در معرض بمباران قرار می گیرند .بسیاری از این اوارگان برای گذراندن زندگی خود ، الت دست مقاصد سیاسی شده اند و گاه با هموطن خود می جنگند و کشته می شوند . این وضعیت در بسیاری از اردوگا ه ها ی اوارگان در سرتاسر جهان دیده می شود ..روی دیگر این سکه حکایتی دیگر را باز می گوید ، وان بهره گیری جوامع صنعتی از این اوارگی هاست ، حدود بیست میلیون نفر از اتباع کشورهای امریکای لاتین ، بویژه مکزیک و دومینیکن ، به صورت غیر قانونی در امریکا و کانادا ، نیروی کار ارزانی هستند که چر خهای صنعتی ان کشور ها را به حرکت در می اورند ، ولی در امارها و گزارشات سازمانها ی بشر دوستانه ، اینها اواره محسوب نمی شوند ، هزاران نفر از صاحبان تخصص و حرفه جهان سوم که در اثر بحرانهای سیاسی ، انقلابات ، وناامنی های اقتصادی و بیکاری ، ویا ان گروه که در اثر تبلیغات کشور های صنعتی و به سودای رسیدن به زرق و برق ان جوامع ، رنج اوارگی را بر خود وخانواده هاشان هموار می کنند تا صاحب کارت سبز و برگ اقامت موقت شوند ، از انجا که سرمایه های غارت شده ای هستند که از موطن خود کند ه می شوند ، اواره به حساب نمی ایند ،. در واقع نام ان تعداداز افرادیکه در دفاتر کمیساریای اوارگان سازمان ملل ثبت شده است ، سرند شده صدها میلیون نفری است که به شکلی از وطن خود رانده شده اند ، چه بسیارند اوارگانی که از کشور خود ما گریخته اند ، در انبوه اوارگان ایرانی ، مانند اوارگان هر کشوری ، همه گونه ادم پیدا می شود ،هنر مند ، دانشمند ،پزشک ،بیکار وکارگر ساده و بدون هیچگونه محارت ،اما بیشتر اینها هنوز هم دلشان برای وطن ، با ان خورشید همیشه گداخته اش ، می تپد .شاید باشند کسانی که جز سودا گری ، سودائی در سر ندارند ، ولی بیشترشان به ترقی و توسعه وطن شان علاقه مندند . فرزندان بسیاری از انها که در انجا به دنیا امده اند ،و با فرهنگ و ادب ایران بیگانه هستند ،بزرگان فرهنگ و ادب ایران را نمی شناسند ، اما گاها تا دلتان بخواهد ستاره های پوشالی کاباره های ان جوامع را می شناسند ، که خود دردی بزگتر از درد اوارگی والدین این کودکان است .،.مهاجرت ، فرار ، یا پناهندگی ، یا هر نام دیگر ،انچه باید مورد توجه قرار گیرد عواقب این فاجعه برای فردای ایران و خود این اوارگان است .اگر شرایط داخلی به گونه ای باشد که از برخورد های متعصبانه و تنگنظری ها کم شده و حرف همه شنیده شود ، اکثر قریب به اتفاق این جماعت ،ناچار به بازگشت به وطن خواهند بود .به هزارو یک دلیل . هیچکدام از این افراد تافته های جدا بافته و از ما بهتران نیستند ،. در شرایط فعلی که دولت جدید به ریاست اقای روحانی ، امید و نوید اجرای دقیق قانون و حاکمیت قانون را می دهد، بررسی های دقیق تر و عمیق تر و لزوما صادقانه و عاشقانه برای حل و فصل مشکلات اساسی کشور ، شاید انگیزه ای باشد برای بازگشت این گروه از مهاجران .چون انگیزه های مهاجرت ، بیش از جاذبه های غرب ، غرب گرائی ، رویای زندگی بهتر و غیره ، ریشه داخلی دارد . اوضاع و شرایط نابسامان اقتصادی و اجتماعی و سیاسی ، سیاست های تامین اجتماعی سخت متزلزل و پای بند نبودن مسئولان حکومتی به قانون و اقدامات ماجراجویانه انها ، که در راس قدرتند ،ودر نهایت تصمیمات غیر تخصصی مسئولان در تمام دولتهای گذشته ، امکان ادامه زندگی را برای بیشتر مردم سخت کرده و همین مسائل سبب مهاجرت بیشتر ایرانیان به خارج شده است ، البته بسیارند افراد با گرایش های سیاسی مختلف که برای حفظ جان خود ، مجبور به ترک وطن شده اند ، که ان هم ناشی از برخوردهای کورکورانه و بی منطق دولت مردان داخلی است ،. بسیاری از این اوارگان با مردم این کشور ها نه حس مشترک دارند نه درد مشترک .و این چنین است که فاصله بین این افراد با فرزندانشان روز به روز بیشتر و بیشتر می شود و جز اندوهی فزاینده و جز امیدی به یاس رسیده چه می توانند داشته باشند ، مگر ان عده سوداگران بی درد که به هیچ دوره خاص تاریخ ایران وابسته و پیوسته نیستند و بجز به سرمایه و افزایش ان به هیچ چیز دیگر نمی اندیشند ، و تمام افتخارشان این است که فلان هنر مند موسیقی سنتی ایران ، شب گذشته ، پای منقل انان محشری کرده و به یاد ایران چه شبی را به صبح رسانده . اری شاید همه این اوارگان ، صادق نباشند ولی مگر همه انها که در کشورند صادقند ؟ براستی زمان ان رسیده است که تعبیرات شخصی مسئولان و ووطن فروشان جای خود را به حاکمیت قانون بدهد ، مگر نه، تا سال های سال ، این مهاجرت ها ادامه پیدا خواهد کرد ، هر روز تعلل در این راه مشکلات بیشتری برای اینده ایران فراهم می کند ، مشکلات حیاتی که پاسخگوی تاریخی ان مسئولان کنونی کشور خواهند بود ، اری فردا دیر است چرا که هر روز بر شمار این اوارگان از وطن افزوده می شود . نگذارید که به بیماری مرگ بار، غم غربت گرفتار شویم .!
نویسنده : سید صلاح الدین ایوبیان . بهار
1393
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: