در باره ظریف ... و میدان
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[14 May 2021]
[ مجید / ایران]
جناب دکتر محیط عزیز:
برنامه 10/2/400 را نظاره کردم. و در این رابطه سئوالاتی دارم. ولی قبل از ان اجازه میخواهم در مورد " میدان " که آقای ظریف به آن اشاره میکند ومحور سخنانش است و شما هم متعدد از آن استفاده کردید صحبت کنم.
میدانی که آقای ظریف ازآن صحبت میکند بنظر من حکومت است. "دولت یا دولت روحانی " بخش نیمه انتخابی و تهی از قدرت این حکومت است که از اساس با بخش انتصابی حکومت در تضاد است، حتی اگر احمدی نژاد مجری و رئیس جمهور آن باشد.
در واقع رئیس جمهور واقعی و صاحب قدرت رهبری است ، و این را همه میدانند. روحانی و روحانی ها - کاریکاتور ریاست جمهوری هستند، و بیاد می آوریم که آقای خاتمی در یکی از سخنرانی هایش اعلام کرد که" من فقط یک کارگزارم " . اگر ریاست جمهوری کاریکاتور یک رئیس جمهور واقعیست ، پس دولت او هم کاریکاتور یک دولت واقعیست که ما اورا دولت نامرعی مینامیم
ولی خیلی هم نامرعی نیست و اینجا همه آنرا می بینند و میشناسند، که ظریف این دولت کم و بیش نامرعی را میدان مینامد.
دولت نامرعی تشکیلات جداگانه خود را دارد که جدا از دولت انتخابی است ، هر چند که از دولت انتخابی هم استفاده میکند . حکومت به دولت انتخابی اجازه عرض اندامد نمیدهد زیرا وجه انتخابی حکومت است . برای انکه مبادا طرفداران بیشتری پیدا کند و بیشتر برای او شاخ شود. بهر حال این تضاد بین انتخاب و انتصاب ، در ماهیت جمهوری اسلامی است.
حکومت یا دولت نامرعی هر کاری که بخواهد میکند و تنها نقطه ضعف او انتخابات است که اگر با تقلب حرکت نکند، دستش رو میشود ، حکومت یا دولت نامرعی هرگز نمیخواهد که این بخش انتخابی حکومت نزد مردم اعتبار کسب کند واز طرف دیگر اعتبار این دولت انتخابی نزد مردم ، ایستادگی در مقابل حکومت است. بنابراین مشاهده میکنید که مستقل از اینکه چه کسی رئیس دولت باشد، تضاد او با حکومت قطعی است ، حتی آدمی مثل احمدی نژاد.
دولت انتخابی متشکل از بخش های اداریست که به بدترین وجه اداره میشود و علت آنهم خیلی مشخص است( سوار بر قوانین حاکمیت حرکت میکند )- و افراد با نفوذ حکومت با نفوذی که دارند هر کاری که بخواهد میکنند و هر وقت لازم شد دولت انتخابی را قربانی میکنند.
جناح اصلاح طلب که تا 76 کمی رشد کرده بود و با حمایت مردم میخواست عنان اختیار دولت را در دست بگیرد ، دولت نامرعی را سخت آشفته کرد و آنها بر آن شدند که دست و پای او را ببندند. همین کار را هم با خاتمی کردند. و طی برخورد های خیابانی متعدد مهارش کردند و عده ای به اصطلاح روشنفکر هم با تبلیغات زهر آگینی از قبیل سید خندان و آدم بی استخوان و بی عرضه وعالیجناب سرخ پوش و غیره آب به آسیاب طرف مقابل میریختند .
دو لت نامرعی قدم به قدم اصلاح طلبان و خاتمی را کنار گذاشت و جای آن اصلاح طلب نماها جانشین اصلاحات شدند. تضاد کنونی حکومت فعلا با این اصلاح طلب نماها است که شما از انها بعنوان اصلاحات نام میبرید که کاملا اشتباه است و اینها در واقع بخشی از خود حاکمیت هستند که توسط خود اصلاحات ( بدلیل بیرون ریختن انها از صحنه انتخابات ) جانشین اصلاحات شده اند. سیستم طوری درست شده است که حاکمین در آن تسلط کامل دارند. مثلا شما اگر بخواهید برای یک کارخانه تولیدی وامی بگیرید حد اقل میبایست سالها دوندگی کنید ولی شما صدها بار شاهد وام های
کلان چند صد میلیاردی بوده اید که بانک -خیلی وقت ها آنها را چند روزه پرداخت کرده است و بعنوان وثیقه چک بی محل طرف را قبول کرده است و در بعضی موارد حتی چک راهم – بفرموده متنفذین حکومت - دریافت نکرده است و وام چند صد میلیا ردی را پرداخت نموده است و علت ورشکستگی اکثر بانکها هم همین است . اگر منشاء این فساد ، بانک یا کارمند دولت بود ، حد اقل برای خودش
اینکار را میکرد. عاملیین این قبیل اقدامات تماما حاکمین جامعه اند و نه دولتی ها. دولتی ها وسیله اند. انها هم میدزدند ، ولی در ابعاد خیلی کوچکتر. برای انکه دست انها رادر این رابطه تا حدودی بسته اند و حضرات راه را برای خودشان باز گذاشته اند. مثلا، فروش شرکتها و کارخانه های دولتی ،یک مثال کوچک از این چپاول است، شما فقط نیشکر هفت تپه را می بینید ،آقای یزدی لاستیک دنا را مجانی خرید و صدها نمونه آشکارو برملا شده دیگر . تقسیم امتیاز ورود انحصاری کالاهای وارداتی مختلف بین حضرات،ّ ( البته به ترتیب قدرتشان). تخصیص بودجه مملکت بین آقایان ، معافیت ( اورگانهای بخصوص) از پرداخت مالیات، تصاحب بسیاری از اراضی دولتی و غیردولتی ، همه از مصادیق همین امر است. و هر وقت سخن از این چپاول بمیان میاید حکومتی ها انگشت اشاره را بطرف دله دزدهای دولتیها نشانه میروند تا ایز گم کنند. درست انسان یاد یکی از شعر های مولانا می افتد که شکار در اسمان در حرکت بود و شکارچی سایه آنرا بروی زمین نشانه میرفت. این دقیقا کاریست که ما میکنیم.
در زمینه سیاسی هم دقیقا همین جریان غالب است. و میدانی که آقای ظریف به آن اشاره میکند دقیقا همین است و از نظر مردم خیلی واقعی و روشن است. مسئله ،اعتبار قاسم سلیمانی نزد مردم و حتی خود ظریف چیز دیگریست. علی رغم این سیستم چپاول ، مردم برای کسانیکه در راه امنیت و رفاه آنها از خود مایه میگذارند ، اعتبار خاص قائلند و این شامل کلیه شهدای جنگ هشت ساله هم میشود و قاسم سلیمانی هم یکی از برجسته ترین انها است. حرف ظریف نفی قاسم سلیمانی بنود بلکه سعی کرده بود واقعییتی را آنطور که خود میدید بیان کند و اتفاقا چقدر هم درست میدید. آنچه ظریف از او انتقاد میکند قاسم سلیمانی نیست بلکه دولت به اصطلاح پنهان است- همانی که مصاحبه او را در این شرایط انتخاباتی ، پخش کرد.
اینکه بعضی اوقات اشاره میکنید که " اول باید ایرانی وجود داشته باشد......" این خیلی درست است و حرف منهم همین است. منتهی ما شیپور را از سمت گشادش میزنیم . ایران در سایه وحدت ملی باقی میماند ونه نیروی موشکی سپاه. من صد در صد موافق قوی ترین نیروی موشکی دفاعی برای ایران هستم ،چه جمهوری اسلامی باشد و چه سوسیالیستی یا ملی . ولی وحدت و عدم تجزیه ایران را فقط در آن نمیبینم و حفظ تمامیت ارضی ایران را در وحدت نیروی لایزال مردم و ملیت های ایرانی میبینم و علی رغم صحبت های شما نظاره گر این حقیقتیم که در سایه شرایط کنونی ،ایران از درون رو به تجزیه میرود و اتفاقا حکومت هم دانسته یا ندانسته آنرا بهمین طرف سوق میدهد، و خارجی ها بعدا از این عمل بهره برداری خواهند کرد و آنوقت ما انگشت حسرت را به دهان خواهیم گرفت. در کردستان در بلوچستان در خوزستان ، آذربایجان در همه این مناطق.
دوم اینکه آیا شرط تجزیه نشدن ، لشگرکشی به کشورهای دیگر است! شما چین را مثال میزنید، چه خوب، آیا چین برای حفظ تمامیت ارضی خود به کشورهای دیگر لشگرکشی کرده است یا پایگاه نظامی دریافت نموده است. آقای دکتر این چه منطقی است که برای حفظ تمامیت ارضی خود باید داخل را رها کرد و به خارج چسبید. این همانی است که جمهوری خواهان میخواهند . سیاست جناحهای امریکا باهم در هر موردی متضاد است الا در یک مورد که آن همانا سلطه بلا منازع بر همه جهان است. یکی گاو را میخرد که سرش را ببرد و از گوشتش استفاده کند و دیگری آنرا میخرد که از شیرش استفاده کند و به این دلیل تیمارش هم میکند.
جمهوریخواهان سودشان در ایران و منطقه ایجاد بحران ، جنگ و گسترش تسلیحات اتمی و غیر اتمی است و جناح مقابل سودش عمدتا درتجارت و سرمایه گذاریست واز جنگ هم در این رابطه ،برای پیشبرد مقاصدش ، ابائی ندارد. ایران با امکاناتی که دارد ،ایدآل ترین نقطه جهان برای انهاست، کارگر بسیار ارزان و فنی و تحصیل کرده و صبور- مهندسین برجسته و فراوان – منابع کانی عظیم
انرژی ارزان و فراوان – جامعه ای مصرفی و بازاری یک میلیاردی در اطرافش ( البته در صورتیکه بتوانند آنرا کاملا مهار کنند ) و برجام و غیره هم دقیقا در همین راستا اعمال میشود.
هژمونی شیعه هم بهمین نحو بسود یک جناح ( یعنی جنگ طلبان ) و بضررجناح دیگرامریکا است . برخود این دو جناح به جنگ کاملا با هم متفاوت است، یکی از جنگ و شرایط جنگی سود میبرد واسلحه ومهمات میفروشد ،و دیگری با توصل به جنگ ، منطقه نفوذ بیشتر پیدا میکند و مناطق قبلی را هم حفظ میکند. اقتدارطلبان همسو با جنگی ها از یکطرف واز طرف دیگر بعضی از اصلاح طلبان و اصلاح طلب نمایان هم سو با دمکراتها در حرکتند تا شرایط را بنفع خودشان تغییر دهند. این وسط ما چرا باید آ تش بیار معرکه شویم و سیگنال اشتباه بفرستیم.
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: