کدام انقلاب؟
من نیز با این برداشت هاروی بروکس و دانیل بل موافقم که: تکنولوژی ، استفاده از دانش علمی است برای تعیین روش های انجام امور به شیوه ای تکرار شونده. من نیز مانند هرکس دیگری، مجموعه ی همگرای تکنولوژی ها در میکروالکترونیک، کاربرد کامپیوتر، مخابرات... را در زمره ی تکنولوژی های اطلاعات به شمار می آورم. افزون بر این، خلاف برخی صاحبنظران، مهندسی ژنتیک و مجموعه ی درحال گسترش پیشرفت ها و کاربردهای آن را نیز متعلق به قلمرو تکنولوژی های اطلاعات می دانم.(ص59)
ما در جهانی زندگی می کنیم که به تعبیر نیکولاس نگروپونته، دیجیتال شده است.
همه ی این انقلاب ها- صنعتی، تکنولوژی اطلاعات...- با ویژگی فراگیری یعنی با نفوذ در همه ی قلمروهای فعالیت انسانی ، نه به عنوان یک منبع تاثیر بیرونی بلکه به مثابه تاروپودی که چنین فعالیتی در آن تنیده شده است، مشخص می شوند. به بیان دیگر این انقلاب ها معطوف به فرایند هستند.
هسته دگرگونی که ما در انقلاب کنونی- اطلاعات- تجربه می کنیم، به تکنولوژی های پردازش اطلاعات و ارتباطات اشاره دارد.(ص60)
درس هایی از انقلاب صنعتی
تاریخ نگاران نشان داده اند که دست کم دو انقلاب صنعتی وجود داشته است:
انقلاب اول در ثلث آخر قرن هجدهم آغاز شد که مشخصه ی آن تکنولوژی های جدید مانند ماشین بخار، نخ ریسی... و جایگزینی ماشین بود.
انقلاب دوم تقریباً صدسال بعد روی داد که اختراع برق، موتورهای درون سوز، ریخته گری کارامد فولاد... و گسترش تلگراف و تلفن از مشخصات آن است.(63-64)
مبدا انقلاب اول بریتانیا بود، گرچه ریشه های فکری آن را می توان در سراسر اروپا و روح اکتشاف عصر رنسانس جستجوکرد. دومین انقلاب صنعتی که اتکای بیشتری بر دانش علمی جدید داشت، مرکز ثقل خود را به آلمان و ایالات متحده ی آمریکا – صحنه ی تحولات عمده در شیمی، برق و تلفن- انتقال داد.(ص65)
اولین انقلاب صنعتی با این که بر شالوده ای علمی استوار نبود، به استفاده ی گسترده از اطلاعات و کاربرد و گسترش دانش پیشین اتکا داشت و ویژگی دومین انقلاب صنعتی، پس از دهه ی 1850 نقش تعیین کننده ی علم در پرورش نوآوری بود و ویژگی بارز انقلاب تکنولوژیکی کنونی نه محوریت دانش و اطلاعات، بلکه کاربرد این دانش و اطلاعات در تولید دانش و وسایل پردازش – انتقال اطلاعات در یک چرخه ی بازخورد فزاینده میان نوآوری و کاربردهای نوآوری است.(ص61)
مسلماً مناطق بزرگی از جهان و بخش های بزرگی از جمعیت بیرون از سیستم تکنولوژی جدید قرار گرفته اند: این دقیقاً یکی از بحث های اصلی این کتاب است. افزون بر این سرعت انتشار تکنولوژی گزینشی است، هم به لحاظ اجتماعی و هم به لحاظ کارکرد. زمانبندی متفاوت برای دسترسی مردم، کشورها و مناطق به قدرت تکنولوژی منبع اصلی نابرابری در جامعه ی ماست.(63)
در واقع پیشرفت های تکنولوژیک به صورت دسته جمعی رخ دادند و هریک با دیگری ارتباط متقابل داشت و به طور فزاینده ای یکدیگر را تقویت می کردند. شرایط تعیین کننده ی چنین مجموعه ای هرچه باشد، درس اصلی که باید گرفت این است که نوآوری تکنولوژیک منفک از سایر امور رخ نمی دهد.(ص66)
درس آخر و مهم انقلاب های صنعتی، که به گمان من به این بررسی مربوط است، درسی بحث برانگیز است: اگر چه هر دو انقلاب گستره ی کاملی از تکنولوژی های جدید به ارمغان آوردند که در عمل یک سیستم صنعتی را در مراحل پیاپی شکل داد و دگرگون ساخت ما در کانون این انقلاب ها نواوری بنیادین در تولید و توزیع انرژی قرار داشت.(ص67)
به این ترتیب این دو انقلاب صنعتی با کار روی فرایندی که کانون همه ی فرایندها بود – یعنی نیروی لازم برای تولید، توزیع و انتقال- در سرتاسر سیستم اقتصادی گسترش یافت و در تمام تاروپود اجتماعی رخنه کرد. منابع انرژی ارزان، قابل دسترس و متحرک باعث تقویت و افزایش نیروی بدن انسان شد و مبنایی مادی برای استمرار تاریخی حرکتی مشابه به سوی گسترش ذهن انسان پدید آورد.(ص68)
توالي تاريخي انقلاب تكنولوژي اطلاعات
با توجه به شتاب گرفتن روند اين تاريخ هر گونه شرحي از اين دست بي درنگ كهنه خواهد شد، به طوري كه بين زمان نوشتن اين كتاب و وقتي كه شما آن را ميخوانيد (فرض كنيم هجده ماه) بر طبق قانون مور كه مقبوليتي همگاني دارد، قدرت ريزتراشهها به رغم ثبات قيمت دو برابر خواهد شد.
مهندسی خرد، تحولات کلان: الکترونیک و اطلاعات
اجازه بدهید مراحل نوآوری را در سه عرصه ی مهم تکنولوژی دوباره ردیابی کنیم که گرچه ارتباط نزدیکی با یکدیگر داشتند، تاریخ تکنولوژی های مبتنی بر الکترونیک را به وجود آوردند: اول) کامپیوتر، دوم) میکروالکترونیک، سوم) مخابرات.(ص69)
توضیح اول) وسایل پردازش را نیمه رسانا می نامیم که مردم عموماً به آنها تراشه می گویند. قدرت تراشه ها را می توان بر اساس سه ویژگی ارزیابی کرد: ظرفیت یکپارچگی آنها که مشخصه ی آن کمترین عرض در تراشه است.؛ ظرفیت حافظه ی آنها که برحسب بایت محاسبه می شود؛ سرعت میکروپروسسور که برحسب مگاهرتز محاسبه می شود.(ص71)
طرح ساخت کامپیوترها از زمان جنگ جهانی دوم- مادر همه ی تکنولوژی ها- به ذهن ها خطور کرده بود، اما کامپیوتر برای نخستین بار در 1946 در فیلادلفیا ساخته شد... اولین کامپیوتر الکترونیک سی تُن وزن داشت، روی مادول های فلزی به بلندی 9 پا ساخته شده بود، 70 هزا مقاومت، 18 هزار لامپ خلا داشت و فضایی به اندازه ی یک سالن ورزش اشغال می کرد. وقتی دستگاه روشن می شد، مصرف برق آن به حدی زیاد بود که چراغ های برق در فیلادلفیا سوسو می زد.(ص72)
وضیح دوم) میکروالکترونیک این وضعیت را تماماًَ دگرگون ساخت و انقلابی درون انقلاب برپاکرد. پیدایش میکروپروسسور در 1971 با توانایی قرار دادن کامپیوتر روی یک تراشه، جهان الکترونیک و در واقع خود جهان را زیرورو کرد.(ص73)
توضیح سوم) توانایی شبکه سازی تنها به دلیل پیشرفت های عمده در تکنولوژی مخابرات و شبکه سازی کامپیوتر در دهه ی 1970 امکان پذیر گشت. اما در عین حال این گونه تغییرات تنها به واسطه ی وسایل جدید میکروالکترونیک و افزایش ظرفیت کامپیوترها ممکن شد که مثال بارز روابط همیاری در انقلاب تکنولوژی اطلاعات است. مخابرات نیز توسط ترکیب تکنولوژی گره (سوئیچ ها و مسیرهایابی های الکترونیک) و پیوندهای جدید (تکنولوژی های انتقال) دستخوش انقلاب شد.(ص75)
هر پیشرفت سریع در یک رشته خاص تکنولوژی، آثار تکنولوژی های اطلاعاتی مربوطه را تشدید می کند.(ص76)
نقطه عطف تکنولوژیک در دهه ی 1970
سیستم تکنولوژیک که در دهه ی 1990 درآن کاملاً غرق شده ایم در دهه ی 1970 فراهم شد.(ص76)
میکروپروسسور ، ابزار اصلی گسترش میکروالکترونیک، در 1971 اختراع شد.میکروکامپیوتر در 1975 اختراع شد و اولین محصول تجاری موفق آن ، أپل2، در آوریل 1977 به بازار عرضه شد. تقریباً در همان تاریخی که مایکروسافت شروع به تولید سیستم های عامل کرد. سرانجام مهم تر از همه، در 1969، آژانس طرح های پژوهشی پیشرفته ی وزارت دفاع آمریکا یک شبکه ی ارتباطی الکترونیک جدید و انقلابی به وجود آورد که در دهه 70 رشد کرد و به اینترنت امروزی تبدیل شد. می توانیم بی اغراق بگوییم که انقلاب تکنولوژی اطلاعات به عنوان یک انقلاب در دهه ی 1970 متولد شد، به ویژه اگر پیدایش و رواج مهندسی ژنتیک به طور موازی و تقریباً در همان زمان و مکان را به آن اضافه کنیم.(ص77)
تکنولوژی های حیات
در اوایل دهه ی 1970 بود که DNA ، عامل پیوند و ترکیب ژن ها، که شالوده ی تکنولوژیک مهندسی ژنتیک است، کاربرد دانش انباشتی را ممکن ساخت.
در اواخر دهه 80 و در دهه ی 1990، کوشش های علمی عمده و نسل جدیدی از تکاپوگران اقتصادیِ دانشمندان جسور با تاکیدی تعیین کننده بر مهندسی ژنتیک ، به بیوتکنولوژی... حیاتی دوباره بخشیدند. مشابه سازی ژنتیک در 1988 که دانشگاه هاروارد رسماً یک موش تولید شده به روش مهندسی ژنتیک را به ثبت رساند و به این ترتیب حق انحصاری آفرینش حیات را از چنگ خدا و طبیعت به درآورد، وارد مرحله ای جدید شد.(ص79)
درسی که جامعه شناس از این نبردهای – اطلاعاتی و- تجاری می تواند بگیرد صرفاً نمونه ی دیگری از آزمندی بشر نیست. این امر نشان از سرعت شتابنده ی گسترش و تعمیق انقلاب ژنتیک دارد. به دلیل ویژگی علمی و اجتماعی ؛ توسعه ی آن در 1970-1990 در مقایسه با پیشرفتی که در همین دوره در الکترونیک شاهد بودیم، آهنگی آهسته تر داشت. اما در دهه 1990 بازارهای آزاد و توانایی های آموزشی و پژوهشی بیشتر در سراسر جهان ، انقلاب بیوتکنولوژیک راشتاب بخشیده است. همه ی دلایل به رشد انفجاری کاربردهای آن در پایان هزاره اشاره دارد.(ص81)