اقتصاد اطلاعاتی و روند جهانی شدن
در دو دهه گذشته اقتصادی جدید در مقیاسی جهانی پدیدار شده است . برای شناسایی ویژگیهای بارز بنیادین آن و تأکید بر درهم تنیدگی این ویژگیها ، این اقتصاد را اطلاعاتی و جهانی می نامیم . این اقتصاد اطلاعاتی از آن رو که بهره وری و توان رقابتی واحدها یا کارگزاران این اقتصاد ( شرکتها ، مناطق و یا کشورها ) اساسأ به ظرفیت تولید ، پردازش و کاربرد مؤثر اطلاعات مبنی بر دانش بستگی دارد . و آن را نیز جهانی می نامیم ، از آن رو که فعالیتهای اصلی تولید ، مصرف و پخش و نیز اجزای اینها ( سرمایه ، کار ، مواد خام ، مدیریت ، اطلاعات ، تکنولوژی و بازار ) در مقیاسی جهانی سازماندهی شده است : خواه به طور مستقیم و خواه از طریق شبکه ای از ارتباطات میان عوامل اقتصادی . این اقتصاد ، اطلاعاتی و جهانی است از این لحاظ که در شرایط تاریخی جدید ، در یک شبکه جهانی ارتباط متقابل است که بهره وری ایجاد می شود و رقابت صورت می گیرد .
یقینأ اطلاعات و دانش همواره اجزای حیاتی رشد اقتصادی بوده اند ، و تکامل تکنولوژی در حقیقت به طور عمده ظرفیت تولید جامعه و شاخصهای زندگی و نیز شکلهای اجماعی سازمان اقتصادی را تعیین کرده است .
بهره وری ، توان رقابت و اقتصاد اطلاعاتی
معمای بهره وری
بهره وری محرک پیشرفت اقتصادی است . با افزایش حاصل برونداد به ازای هر واحد درونداد در طول زمان بود که انسان نهایتأ بر قوای طبیعت فاق آمد و در این فرایند خود را به عنوان یک فرهنگ شکل داد . در واقع ، شیوه های خاص افزایش بهره وری ، ساختار و الگوی تحول یک سیستم اقتصادی معین را تعیین می کند . اگر یک اقتصاد جدید اطلاعاتی وجود داشته باشد ، باید بتوانیم منابع بدیع تولید ( بهره وری ) را که این اقتصاد متمایز می کند ، مشخص کنیم . اقتصاد تکنولوژی چارچوبی تبیینی برای تحلیل منابع رشد خواهد بود . اما این دیدگاه فکری - تحلیلی ممکن است در حقیقت مسأله را حتی پیچیده تر کند ، به این دلیل که مجموعه ای از تحقیقات نقش بنیادین محیط نهادی و مسیرهای تاریخی در پرورش و هدایت تحول تکنولوژیک را که نهایتأ باعث رشد بهره وری می شود ، نشان داده است . بنابر این ، این استدلال که بهره وری تابعی است از تحول تکنولوژیک ، مانند این است که بگوییم ویژگیهای جامعه به واسطه تأثیرشان برنوآوری تکنولوژیک ، عوامل اصلی و زیربنایی رشد اقتصادی هستند .
سیاسی کردن مجدد سرمایه داری اطلاعاتی
عنصر حیاتی دیگری در اقتصاد قدیم و جدید وجود دارد به نام دولت . با ادغام کشورها در یک اقتصاد جهانی منافع سیاسی خاص دولت در هر کشور ، مستقیمأ با سرنوشت رقابت اقتصادی شرکتهای ملی یا شرکتهایی که در قلمرو آن کشور قرار دارند ، پیوند می خورد . دولتها در برهه های کلیدی توسعه ، از رقابت اقتصادی شرکتهای متبوع خود به عنوان ابزار دستیابی به منافع ملی استفاده می کنند . شکل جدید دخالت دولت در اقتصاد ، توان رقابت ، بهره وری و تکنولوژی در صنایع کشورهایشان و در زیرساخت تولید به عنوان روشی برای تقویت بهره وری و کمک به شرکتهایشان جهت رقابت در بازار جهانی حمایت می کنند . همزمان برخی دولتها تا حد امکان نفوذ رقابت خارجی در بازارهایشان را محدود کرده اند و به این ترتیب برای صنایعی خاص در دوره بالندگی امتیاز رقابتی فراهم می کنند .
اقتصاد اطلاعاتی جهانی در واقع اقتصادی بسیار سیاست زده است . افزایش رقابت در بازار در مقیاس جهانی تحت شرایط تجارت ارشادی رخ می دهد . تحول تکنولوژیک سریع ، خلاقیت تکاپوگران اقتصادی را با راهبردهای حساب شده دولت در حمایت از تحقیقات و هدف قرار دادن تکنولوژی ترکیب می کند . کشورهایی که قربانی ایدئولوژی های خود می شوند ، شاهدند که موقعیت تکنولوژیک و اقتصادی آنها در مقایسه با دیگران به سرعت سیر قهقرایی طی می کند . بنابراین ، اقتصاد جدید مبتنی بر تجدید ساختار اجتماعی - اقتصادی و انقلاب تکنولوژیک تا حدی بر اساس روندهای سیاسی که در درون و توسط دولت به کار گرفته می شود ، شکل داده می شود .
تشخص تاریخی اطلاعات گرایی
تصویری پیچیده در ارتباط با روند توسعه تاریخی اقتصاد نوین اطلاعاتی پدیدار می شود . این پیچیدگی توضیح می دهد که چرا داده های آماری بسیار کلی نمی تواند مستقیمأ گستره و سرعت دگرگونی اقتصادی تحت تأثیر تحول تکنولوژیک را نشان دهد . و اقتصاد اطلاعاتی یک نظام اجتماعی - اقتصادی متمایز از اقتصاد صنعتی است ، اما نه به این دلیل که از لحاظ منابع رشد بهره وری با یکدیگر تفاوت دارند . در هر دو مورد ، دانش و پردازش اطلاعات عناصر بسیار مهم رشد اقتصادی هستند که نمود آن را در تاریخ صنعت شیمی متکی به علم یا انقلاب مدیریتی که به فوردیسم منجر شده می توان دید . وجه تمایز آنها ، درک نهایی توان بهره وری نهفته در اقتصاد صنعتی بالغ به دلیل گذار به یک پارادایم تکنولوژیک مبتنی بر تکنولوژی های اطلاعاتی است .
در حالی که اقتصاد نوین اطلاعاتی - جهانی از اقتصاد صنعتی متمایز است ، با منطق آن در تعارض نیست . این اقتصاد از طریق گسترش تکنولوژی ، بهره گیری از دانش و اطلاعات در همه فرایندهای تولید مادی و توزیع بر اساس جهشی غول آسا از لحاظ گستره و دامنه فضای انتشار ، اقتصاد صنعتی را نیز دربرمی گیرد .
اقتصاد جهانی :
پیدایش ، ساختار و الگوی تحول
اقتصاد اطلاعاتی ، اقتصادی جهانی است . اقتصاد جهانی از لحاظ تاریخی واقعیتی است جدید و متمایز از اقتصاد جهان . اقتصاد جهان ، یعنی اقتصادی که در آن انباشت سرمایه در سراسر جهان صورت می گیرد ، دست کم از قرن شانزدهم در غرب وجود داشته است . اقتصاد جهانی پدیده ای است متفاوت : اقتصادی که قابلیت آن را دارد به عنوان یک واحد در زمان واقعی و در مقیاسی به پهنه کره زمین کار کند . در حالی که ویژگی شیوه تولید سرمایه داری ، توسعه بی وقفه آن است و همواره سعی دارد بر محدوده زمان و مکان فائق آید ، تنها در اواخر قرن بیستم بود که اقتصاد جهان توانست بر اساس زیرساخت جدیدی که تکنولوژیهای اطلاعاتی و ارتباطی فراهم کرده بودند ، حقیقتأ جهانی شود . این جهانی شدن به روندها و عناصر اصلی نظام اقتصادی مربوط می شود .
بازارهای کار واقعأ جهانی نیستند ، به استثنای بخش کوچک اما در حال رشد متخصصان و دانشمندان ، اما نیروی کار دست کم از سه جهت ، یک منبع جهانی است : شرکتها برای تأمین نیروی کار مورد نیاز خود ، خواه به لحاظ مهارت و هزینه ها و خواه کنترل اجتماعی ، ممکن است بخواهند در مناطق مختلفی از جهان مستقر شوند ؛ در همه جا شرکتها می توانند با پرداخت حقوق مکفی و ارائه شرایط کاری مناسب نیروی کار بسیار ماهر را از هر نقطه ای به خود فراخوانند و هنگامی که انسانها به دلیل فقر و جنگ از خانه رانده می شوند یا به امید شرایط بهتر برای کودکان خود به سمت زندگی جدید کشیده می شوند ، نیروی کار از هر نقطه ای به ابتکار خود وارد بازار کار خواهند شد .
علم ، تکنولوژی و اطلاعات نیز در جریانهایی جهانی ، البته در ساختاری نامتقارن ، سازماندهی می شوند . مالکیت خصوصی بر اطلاعات تکنولوژی نقشی مهم در ایجاد امتیازات رقابتی دارد و مراکز تحقیقات و توسعه ، به گونه ای چشمگیر در برخی مناطق و شرکتها و مؤسسات متمرکز شده اند . با این حال ، ویژگی های دانش پربار جدید اشاعه آن را آسان می کند . مراکز نوآوری نمی توانند در گمنامی زندگی کنند ، بدون آن که سرچشمه های تکنولوژی خود را بخشکانند . انتقال دانش در یک شبکه جهانی تعامل و ارتباط متقابل ، در عین حال شرط همگامی با پیشرفتهای سریع دانش و مانع کنترل خصوصی آن است . علاوه براین ، ظرفیت نوآوری اساسأ در مغز انسان تعبیه شده ، و همین امر اشاعه نوآوری را از طریق حرکت دانشمندان ، مهندسان و مدیران بین سازمانها و نظامهای تولید ممکن می سازد .
محدودیتهای جهانی شدن
با بررسی کارکرد روندهای اقتصادی کنونی ، به نظر می رسد که اقتصاد نوین اطلاعاتی در مقیاسی جهانی عمل می کند . با وجود این ، مفهوم جهانی شدن مورد حمله متهورانه قرار گرفته است . بخشی از این انتقاد بر مشاهدات معمولی و غالبأ فراموش شده استوار است : اقتصاد بین المللی هنوز جهانی نشده است . بازارها ، حتی بازارهای صنایع استراتژیک و شرکتهای عمده ، هنوز از یکپارچگی کامل بسیار فاصله دارند ؛ جریانهای سرمایه توسط مقررات ارزی و بانکی محدود می شود ( گرچه ثبت مراکز مالی در خارج و رواج معاملات کامپیوتری این مقررات را به نحوی فزاینده از سر راه بر می دارد ) ؛ جابجایی نیروی کار به واسطه کنترل مهاجرت و بیگانه هراسی مردم ، به سادگی امکان پذیر نیست ؛ و شرکتهای چند ملیتی هنوز هم بیشتر دارایی ها و مراکز فرماندهی استراتژیک خود را در کشورهایی نگه می دارند که به لحاظ تاریخی « میزبان » تعریف شده اند .
اما در ارزیابی انتقادی مفهوم جهانی شدن چیز دیگری هست : نظریه جهانی شدن در نسخه ساده انگارانه خود ، پافشاری دولت ملی و نقش حیاتی دولت در تأثیرگذاری بر ساختار و پویه شناسی اقتصاد جدید را نادیده می گیرد . شواهد نشان می دهد که مقررات و سیاستهای دولت بر مرزهای بین المللی و ساختار جهانی تأثیر می گذارد .
تمایز منطقه ای اقتصاد جهانی
اقتصاد جهانی در درون به سه منطقه اصلی ، هریک با حوزه تحت نفوذ خود تقسیم می شود : امریکای شمالی ( شامل کانادا و مکزیک ، پس از پیمان نفتا ) ؛ اتحادیه اروپا ( بویژه پس از آنکه نسخه تجدیدنظر شده پیمان ماستریخت تدریجأ در قالب سیاست گذاری تجلی یافت ) و منطقه آسیا - اقیانوس آرام به مرکزیت ژاپن ، اما با اهمیت فزاینده کره جنوبی ، اندونزی ، تایوان ، سنگاپور ، چینی های مقیم خارج از کشور و مهمتر از همه خود چین ، در توان اقتصادی منطقه .
مفهوم اقتصاد جهانی منطقه ای یک مفهوم متناقض نیست . در حقیقت اقتصاد جهانی وجود دارد زیرا کارگزاران اقتصادی در یک شبکه جهانی از ارتباط متقابل عمل می کنند که مرزهای ملی و جغرافیایی را درمی نوردد . اما چنین اقتصادی از لحاظ سیاسی نامتمایز نیست و دولتهای ملی نقشی عمده در تأثیرگذاری بر روندهای اقتصادی بازی می کنند . با وجود این ، واحد اقتصادی پاسخگو ، همان اقتصاد جهانی است زیرا در این مقیاس جهانی است که فعالیتهای استراتژیک تولید و تجارت و نیز انباشت سرمایه ، تولید دانش و مدیریت اطلاعات رخ می دهد . تمایز سیاسی این نظام جهانی روندهای اقتصادی را تعریف و راهبردهای کارگزاران رقیب را شکل می دهد .
تقسیم بندی اقتصاد جهانی
شرط لازم دیگری برای تعریف سیمای اقتصاد جهانی بسیار اهمیت دارد : این یک اقتصاد سیاره ای نیست . به بیان دیگر ، اقتصاد جهانی تمامی روندهای اقتصاد سیاره ای را دربرنمی گیرد ، تمامی سرزمینها را شامل نمی شود و در حیطه کار خود تمامی افراد را دربر نمی گیرد ، گرچه به طور مستقیم یا غیرمستقیم بر معیشت همه انسانها تأثیر می گذارد . درعین حال که تأثیرات این اقتصاد به تمامی سیاره گسترده می شود ، کارکرد و ساختار واقعی آن تنها به بخشهای ساختار اقتصادی ، کشورها و مناطق مربوط می شود ، به نسبتهایی که برحسب جایگاه خاص یک کشور یا منطقه در تقسیم کار بین المللی متغیر است . افزون بر این ، چنین جایگاهی ممکن است در طول زمان تغییر کند و کشورها ، مناطق و جمعیتها را پیوسته در حال حرکت نگاه دارد که این امر در حکم عدم ثبات ساختاری است . بنابراین ، نظام اقتصادی جدید جهانی در عین حال در محدوده خود بسیار پویا ، بسیار انحصارگرا و بسیار ناپایدار است .
منابع ( ایجاد کننده ) توانایی رقابت در اقتصاد جهانی
ساختار اقتصاد جهانی را پویه شناسی رقابت میان کارگزاران اقتصادی و بین مکانهای محل استقرار این کارگزاران تعیین می کند . چنین رقابتی بر اساس عواملی صورت می گیرد که خاص اقتصاد جدید اطلاعاتی در نظامی جهانی است که تجلی آن شبکه ای مبتنی بر تکنولوژیهای اطلاعاتی است . چهار فرایند اصلی شکل و نتیجه رقابت را تعیین می کند .
نخستین فرایند ظرفیت تکنولوژیک است . بنیان علمی فرایند تولید و مدیریت ، توان تحقیق و توسعه ، منابع انسانی ضروری برای نوآوری تکنولوژیک ، استفاده کافی از تکنولوژیهای جدید و سطح پراکنش آنها در کل شبکه ارتباطات اقتصادی را باید در این مقوله گنجاند .
دومین عامل عمده تأثیرگذار بر توان رقابت ، دسترسی به بازار بزرگ ، منسجم و ثروتمند است . بهترین موقعیت رقابتی ، موقعیتی است که شرکتها را قادر می سازد تا بلامنازع در یکی از این بازارهای بزرگ فعالیت کنند و همچنان امکان دسترسی به بازارهای دیگر با محدودیتهای هرچه کمتر را داشته باشند .
عامل سوم که عملکرد رقابتی در بازار جهانی را توضیح می دهد تفاوت بین هزینه های تولید در محل تولید و قیمتها در بازار مقصد است ، محاسبه ای که از فرمولهای ساده انگارانه که تنها بر هزینه های نیروی کار تأکید می کنند ، مناسب تر است ، زیرا دیگر عوامل هزینه نیز ممکن است به همین اندازه حائز اهمیت باشند . اما این عامل تنها در صورتی ممکن است بر توان رقابت تأثیر بگذارد که دو عامل پیشین در راهبرد تجاری شرکت کاملأ ادغام شده باشند . یعنی سود احتمالی ناشی از هزینه پایین تولید تنها زمانی تحقق می یابد که بازار بزرگ و ثروتمندی در دسترس باشد .
همچنین ، تفاوتهای هزینه - قیمت به هیچ رو جایگزین ظرفیت تکولوژی نیست . با توجه به سطح انتشار تکنولوژی در سراسر جهان ، باز هم لازم است یک راهبرد رقابتی مبتنی بر هزینه پایین در درون پارادایم تکنولوژی اطلاعاتی عمل کند . فرمول برنده شدن ، جمع برتری تکنولوژیک - مدیریتی و هزینه های تولید پایین تر از هزینه رقبا است ، با این فرض که هزینه های پایین و برتری تکنولوژیک به نسبت مشخصات هر محصول در نظر گرفته شود . این نکته حیاتی است زیرا در واقع امکان رقابت بر مبنای هزینه های کمتر را از کشورهای در حال توسعه ، در صورتی که نتوانند همزمان نظام تولید خود را با شرایط عصر اطلاعات تطبیق دهند ، سلب می کند .
معماری و هندسه اقتصاد اطلاعاتی – جهانی
ویژگی ساختاری این اقتصاد ترکیب یک معماری پایدار با هندسه ای متغیر است . ویژگی معماری اقتصاد جهانی یک جهان به هم وابسته نامتقارن است که بر محور سه منطقه اقتصادی عمده سازماندهی شده و به طور روزافزون حول محور تضاد بین مناطق مولد ، غنی از اطلاعات و ثروتمند ، و مناطق فقرزده ، از لحاظ اقتصادی بی اعتبار و از لحاظ اجتماعی طرد شده قطب بندی شده است .
در درون این معماری مشهود ، روندهای پویای رقابت و تغییر وجود دارد که یک هندسه متغیر را به نظام جهانی روندهای اقتصادی پیوند می دهد . در واقع ، سیر تکاملی که ظهور یک الگوی جدید تقسیم بین المللی کار را نشان می دهد که ویژگی اقتصاد جهانی است . آنچه را که جدیدترین تقسیم بین المللی کار می نامیم ، پیرامون چهار جایگاه مختلف در اقتصاد اطلاعاتی - جهانی ساخته شده است . تولیدکنندگان نیروی کار گران قیمت و متکی به اطلاعات ؛ تولیدکنندگان کالا در حجم بالا و مبتنی بر نیروی کار ارزان قیمت ؛ تولیدکنندگان مواد خام که متکی به مواهب طبیعی هستند ؛ و تولیدکنندگان مازاد که به نیروی کار کم ارزش تقلیل یافته اند . موقعیت مکانی متفاوت انواع مختلف نیروی کار همچنین ثروت بازارها را تعیین می کند ، زیرا تولید درآمد به توانایی ایجاد ارزشی وابسته است که در هر بخش اقتصاد جهانی نهاده شده است . موضوع حیاتی این است که این موقعیتهای متفاوت با کشورها متناظر نیست . این موقعیتها در شبکه ها و جریانهای سرمایه سازماندهی شده اند و از زیرساخت تکنولوژیک اقتصاد اطلاعاتی استفاده می کنند .
جدیدترین تقسیم کار بین المللی بر اساس نیروی کار و تکنولوژی سازماندهی شده است اما اجرا و اصلاح آن در دست دولتها و تکاپوگران اقتصادی است . هندسه دائمأ متغیری که از این فرایند نوآوری و رقابت نتیجه می شود ، با معماری نظم اقتصاد جهانی که محصولی تاریخی است در تعارض است و آشفتگی خلاق را به وجود می آورد که مشخصه اقتصاد نوین است .