Iranian Futurist 
Iranian Futurist
Ayandeh-Negar
Welcome To Future

Tomorow is built today
در باره ما
تماس با ما
خبرهای علمی
احزاب مدرن
هنر و ادبیات
ستون آزاد
محیط زیست
حقوق بشر
اخبار روز
صفحه‌ی نخست
آرشیو
اندیشمندان آینده‌نگر
تاریخ از دیدگاه نو
انسان گلوبال
دموکراسی دیجیتال
دانش نو
اقتصاد فراصنعتی
آینده‌نگری و سیاست
تکنولوژی
از سایت‌های دیگر


سوگیری و پس‌نگری Hindsight Bias

اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:
Twitter Google Yahoo Delicious بالاترین دنباله

[10 Jan 2014]   [ همنشین بهار]

 


 

این بحث در مورد «هایند‌سایت ‌بایاس» Hindsight Bias است که با مسامحه «سوگیری پس‌نگر» (تورش بازاندیشی) نامیده‌ام. 

Hindsight (هایندسایت) مورد استفاده قرار دادن نتیجه کار و وقایع گذشته برای رسیدن به نظر خاص خود است و Bias (بایاس) داوری متمایل به خواست یا نظر خود (داوری جهت دار)

در این بحث، به رویکرد و نگاه اُبژکتیو Objective approach نیز، که بدون آن به خیالبافی و قضاوت‌های پوچ دچار می‌شویم، اشاره شده‌است.

 

.Hindsight is very beautiful and is always right

طرح این موضوع از جمله به‌این خاطر است که بسیاری از ما نسبت به وقایع گذشته و آنچه در میهن ستمدیده ایران روی داده، در نوعی «هایندسایت» به سر می‌بریم و ارزیابی شتابزده می‌کنیم یا بهتر بگویم از برداشت و فهم خودمان که چه بسا دقیق هم نیست، این است و جز این نیست می‌سازیم و حکم قطعی می‌دهیم. درحالیکه قضاوت بعد از عمل ظاهراً آسان و «بیوتی‌فول» به‌نظر می‌آید اما نه هنر است و نه همیشه سنجیده و راست.

یک ضرب‌المثل آمریکایی می‌گوید (البته با طنز) که «هایند‌سایت»، بسیار زیباست و همیشه هم درست است.

...

به فقر درک و فهم خودم واقفم و می‌دانم که از اینگونه مقولات نه امثال من، بلکه اهل دانش و فضل باید رازدایی کنند اما متاسفانه در این مورد نیز به زبان فارسی نوشته دقیقی نیست.

حاصل کند و کاو بسیار اندکم را می‌گویم و از نارسایی‌ آن پوزش می‌خواهم.

 

سوار واقعیت شده، کولی می‌گیریم

هایندسایت بایاس تمایل ذهنی آدمی است که وقتی نتیجه یک اتفاق را می‌بیند احساس می‌کند که برایش دلیل دارد و می‌توانسته به راحتی آن‌را پیش‌بینی کند. برای بسیاری از ما پیش‌آمده است که در مورد این یا آن واقعه، پایمان را در یک کفش می‌کنیم که از پیش حدس می‌زدیم و منتظر وقوعش بودیم، سپس دلائل آن را برمی‌شماریم و کوتاه هم نمی‌آییم.

 

هایندسایت صرفاً بازنگری یکسویه و جهت‌دار نیست. گرایش به باخبرشدن و استفاده از داده‌های هر رویداد، پس از رخ دادنِ آن رویداد هم هست البته وقتی کار از کار گذشته است. گاه درکی‌ ویژه است، یادآور حقیقت و شور زندگی است. گذشته های دور را مد نظر می‌آورد و زیبا می‌شود.

Hindsight….it’s a beautiful thing

... 

انسان موجودی خاطره‌گراست و ما معمولاً با مرور حوادث گذشته به فکر فرو می‌رویم اما کمتر روی آن مکث می‌کنیم. انگار نه انگار این یا آن واقعه، زمانی اصلی‌ترین مشغله ذهنی ما بوده و ما را درگیر کرده‌است...

بعضی وقت‌ها هم خودمان را شماتت کرده و سرکوفت می‌زنیم. در این مواقع بسیار با خودمان حرف می‌زنیم و کلنجار می‌رویم.

حرف می‌زنیم بی آنکه لب‌هایمان تکان بخورد. در سکوت حرف می‌زنیم و ری و روم و بغداد را به‌هم می‌دوزیم...چی می‌خواستیم چی شد...از کجا به کجا رسیدیم...انگار همه‌اش افسانه است...

-اگر آن کار را نکرده بودم...اگر فلان‌جا، فلان موضع را نداشتم...

-اگر آنروز سکوت نکرده بودم...اگر..کاش...

- می‌دونستم چی میشه...معلوم بود...

- مثل روز روشن بود که به آن نتیجه می‌رسیدیم...

...

در این بازنگری، ما فقط عبرت‌آموزی نمی‌کنیم. غرق در رؤیا شده، وهم و خیال می‌بافیم و به خاطر وجود زمینه قبلی و قالب فکری که داریم، نگاهمان به همه چیز‌ با پیش‌داوری و تفسیر به رأی همراه می‌شود. سپس با تمایلات خودمان سوار واقعیت شده، از آن کولی می‌گیریم.

تلاش می‌کنیم نتیجه‌گیری‌ها و تمایلات امروزمان را به گذشته سنجاق کنیم.

 

بایاس Bias، نخستین قدم کج در را پژوهش 

بایاس تمایل به طرفداری از یک نظریه یا قضیه بدون بررسی درستی یا نادرستی آن است. «سوگیری»‌‌ای که غالباً به طور ناآگاهانه در داوری شخص اثر می گذارد.

بایاس خطای سیستماتیک و مقدمه انحراف پژوهشگر از حقیقت و پژوهش است. چون با جهت‌گیری و یکسونگری همراه می‌شود. بیشتر نوشته‌ها و تحلیل‌ها به‌خاطر همین سوگیری در مشاهده، غیرواقعی و ذهنی از آب درمی‌آید، بخصوص که عمده منابع بر اساس انتخاب آن چیزی است که می‌خواهیم تحلیلمان را روی آن سوار کنیم. به هر دوست و کتاب و سایت و وبلاگی هم استناد می‌کنیم هم‌جهت ماست و در همین راستاست. نتیجه «پژوهش» پیش از پژوهش برایمان روشن است!

ما فقط آن‌را آب و تاب می‌دهیم.

...

البته فقط ما نیستیم که اینکار را می‌کنیم. مرتجعین هم به گزینش اخبار خاص دست می‌زنند و در تولید و انتشار آن، روش‌های مبتنی بر سوگیری و برجسته‌سازی (و ترفند جلب توجه) را به‌کار می‌گیرند.

البته آنان مخاطبان خود را به لحاظ فکری و ادراک در سطح واقعی خود ندیده و خیال می‌کنند برای تاثیرگذاری، تکنیک‌های مبالغه‌آمیز و احساسی، دروغ‌های آنها را می‌پوشاند که اشتباه می‌کنند. یادشان می‌رود که مخاطبان دارای شعور و دانشی فراتر از آنچه که به نظر می‌رسد هستند و در تشخیص اشتباهات و خطاها از درک لازم برخوردارند.

...

هایندسایت بایاس (سوگیری و پس‌نگری)، به کژی و کژاندیشی راه برده و ما را از شناخت واقعیت دور می‌کند و غالبا به سوء‌تفاهم و تعارض می‌کشاند.

از سالهای ۱۹۷۰ به بعد «باروخ فیشهوف» Baruch Fischhoff و دانیل کاهنمن דניאל כהנמן و... تحقیقاتی در باره این موضوع کرده‌اند که از آن می‌گذرم.

 

خر مشدی عباسعلی گم می‌شود

مشدی عباسعلی کشاورز فقیری که گندم و یونجه می‌کاشت یک روز صبح زود از خواب بیدار شد تا راهی صحرا شود. همین جور خواب‌آلود رفت در طویله، دید خرش نیست.

این وَر بگرد، آن وَر بگرد، پیدا نکرد که نکرد.

آنقدر وت و ور شده بود که نمی‌دانست چکند. به همسایه‌اش قنبرعلی که روزی از او خواسته بود الاغش را مدتی کوتاه قرض بدهد و او بهانه آورده و نداده بود، شک کرد. بخصوص که دیروز هم قنبرعلی جواب سلامش را نداده و اخم‌هایش در هَم بود.

با خودش گفت بلاشک او دزدیده‌است. رفت یک گوشه و از آنجا یواشکی حرکات و سکنات قنبرعلی را در نظر گرفت و اینطور به نظرش رسید که همه چیز زیر سر اوست و وی دزدی قهار است، چون مثل یک دزد راه می‌رود، مثل دزدی که می‌خواهد چیزی را پنهان کند، پچ‌پچ می‌کند و الی آخر...

با خودش می‌گفت چقدر این قنبرعلی ناقص عقل است. فکر نکرده بالاخره گیر می‌افتد؟ بی پدر و مادر بی همه چیز...

پشت سر هم فحش می‌داد و بد و بیراه می‌گفت و آن قدر از شک خودش مطمئن شد که عزم جزم کرد عرض حال به قاضی برده و شکایت کند.

اما همین که وارد خانه خودش شد، صدای عرعر خرش، چرت او را پاره کرد. پسرش سوار بر الاغ عزیز، از آسیاب برگشته بود...

حیران ماند. آنقدر صبح زود گیج و ویج شده بود که اصلاً به فکر پسرش نیافتاد که کجاست و قرار بوده برود آسیاب. بی‌معطلی به همسایه‌ بیچاره ظنین شد.

مشدی عباسعلی که از خوشحالی در دلش قند آب شده بود از خانه بیرون رفت و دوباره همسایه‌اش را زیر نظر گرفت و این بار دریافت که قنبرعلی واقعاً آدم پاک و شریفی است. مثل یک آدم نجیب راه می‌رود، حرف می‌زند، و رفتار می‌کند...

بگذریم.

یکسونگری از آفات هایندسایت بایاس است. با یکسونگری آنطور می‌بینیم که فکر می‌کنیم باید آنطور ببینیم و باید آنطور اتفاق بیفتد.

اگر ذهنیت ما و نگرشمان به دیگران این باشد که قصد ضربه زدن و توهین به ما را دارند، پشت هر چیزی یک توطئه حساب شده می‌بینیم و توضیح دیگران هم بر گره‌ ذهنی‌ ما می‌افزاید.

هر درونی که خیال اندیش شد

چون دلیل آری خیالش بیش شد.

 

مثل آب خوردن قضاوت می‌کنیم

اینگونه مواقع تمایل داریم واکنش‌های خودمان را به موقعیت‌های خارجی بیرون از کنترل ما، و اعمال و رفتار دیگران را به عوامل درونی آنان نسبت دهیم.

اشکالات خودمان (تازه اگر آن‌را بپذیریم) اجتناب‌ناپذیر بوده ولی از طرف مقابل به خاطر آن است که اشکالات در ذات و فلز اوست و از کوزه همان تراویده که در اوست.

وقتی می‌بینیم کسی روی زمین می‌افتد بی اختیار این اتفاق را به طرز راه رفتن وی نسبت می‌دهیم، اما اگر همین مسئله برای خودمان پیش بیآید آن را به عوامل خارجی مثل یخ‌زدگی پیاده‌رو ربط می‌دهیم.

ابایی نداریم خصوصیات خود را با فرافکنی Projection به دیگران نسبت ‌دهیم و در ذّم و نکوهش آنان آسمان و ریسمان را به‌هم ببافیم.

گاه به رفتارهای غیرمنطقی می‌افتیم و خودمان و دیگران را اذیت می‌کنیم. درباره وضعیتی که هنوز رخ نداده، برچسب‌ می‌زنیم و مثل آب خوردن پیشداوری می‌کنیم و هر چیزی را به خود می‌گیریم که انگار در رابطه با ما صورت گرفته است!

قنبرعلی هم که دیروز اخم می‌کرد در رابطه با خر من است...

چرا چنین می‌شود؟ چون اسیر هایند‌سایت ‌بایاس و ذهنییات خویش شده، نگاهمان در سطح بکسوات می‌کند و واقع‌بینی را از دست می‌دهیم. به زبان دقیق‌تر برای اینکه «نگاه ابژکتیو» نداریم.

... 

برای آشنایی با نگاه و رویکرد اُبژکتیو، لازم است برخی واژه‌ها را بشناسیم.

با مسامحه، سوژه را تخیل و ذهنیت و اُبژه را واقعیت و عینیت بگیریم.

البته ترجمه و تعریفی که «سوژه» (سوبژکتیو) را از «اُبژه» (اُبژکتیو) تمیز می‌دهد کمی پیچیده‌است.

سوژه را معادل امر ذهنی، درونی، انفسی،...و اُبژه را امر عینی، بیرونی، آفاقی (که ازحیث وجودی خارج و فارغ از انسان است) فرض می‌کنیم.

با این تعریف، میز، صندلی، زمین، آسمان... وجودی اُبژکتیو دارند و در مقابل اموری مانند تصور میز، محبت، مکاشفات معنوی... در ذیل امور سوبژکتیو قرارمی‌گیرند.

...

سوژه، فاعل شناسا یا همان انسان است که می‌شناسد و اُبژه آن است که شناخته می‌شود.

درست است که تصور سوژه بدون اُبژه و بالعکس ممکن نیست. درست است که قالبهای ذهنی و پیش فرض‌های سوژه بر اُبژه (همانند آینه ای رنگی که تصاویر را در خود منعکس می‌کند و رنگ خود را نیز بر آن می‌زند) اثر می‌گذارد...

با اینحال اگر نگاه واقع‌بین و اُبژکتیو نداشته باشیم همه چیز را کج و معوج می‌بینیم و به امتناع انصاف و واقع‌بینی دچار می‌شویم و دراینصورت البته هوا برمان می‌دارد و گمان می‌کنیم نوک پیکان تکامل و قطب عالم امکان‌یم...

خدا رحمت کند آیت‌الله طالقانی را که در زندان و بیرون زندان سفارش می‌کرد علاوه بر افتادگی و فروتنی باید نگاه واقع‌بین داشته باشیم و گرنه مثل شغال داستان مثنوی در خم رنگرزی رفته و ادای طاووسان را درمی‌آوریم.

 

آن شغالی رفت اندر خم رنگ

اندر آن خم کرد یک ساعت درنگ

پس بر آمد پوستش رنگین شده

که منم طاووس علیین شده

بنگر آخر در من و در رنگ من

یک صنم، چون من ندارد خود شمن

پس بگفتندش: که طاووسان جان

جلوه‌ها دارند اندر گلستان

تو چنان جلوه کنی؟ گفتا که: نی

بادیه نارفته، چون گویم منی؟

بانگ طاووسان کنی؟ گفتا که: لا

 پس نه‌ای طاووس، خواجه بو العلا

ای شغال بی‌جمال بی‌هنر

هیچ بر خود ظّن طاووسی مَبر

زآنکه طاووسان کنندت امتحان

خوار و بی‌رونق بمانی در جهان

 

اشاره آیت‌الله طالقانی به شغال بی‌جمال بی‌هنر، فقط دشمنان آزادی و عمله استبداد نبود.

میدان دادن به منیّت و غفلت طاووس طاووسان را هم از خود، بی‌خود می‌کند تا چه رسد به افراد عادی سراپا اشتباه مثل من. به محض اینکه به فرهنگ و گفتمان آلوده مرتجعین نزدیک شوم، فاتحه‌ام خوانده‌است. با تاریکی مگر می‌توان سراغ تاریکی رفت؟

...

عمله استبداد در همه جای دنیا از نگاه دانشورانه و واقع‌گرایانه اُبژکتیو، و از مروت و انصاف به دورند. خودبین و متکبرند و اسیر هایندسایت بایاس.

همیشه حق به جانب و یکسونگر هستند و تنها به قاضی می‌روند.

 

نگاه اُبژکتیو از جنس پژوهش است

نگاه و رویکرد اُبژکتیو، دانشورانه و از جنس پژوهش است و شاخصه آن بی نظری و بی طرفی و تکیه بر شواهد معتبر Validity Evidence می‌باشد اما این بی طرفی به معنای عدم وجود پیش فرض در پژوهش نیست بلکه منظور بی تعلق بودن است.

نگاه اُبژکتیو و دانشورانه، نگاهی عینی و فارغ از هر نوع وابستگی است.

(جالب اینجاست که اسم عامل اصلی دوربین عکاسی و فیلمبرداری هم «اُبژکتیو» است. اُبژکتیو یعنی «عینی»، که غالباً به غلط «شیئی» ترجمه می‌شود.)

...

وقنی نگاه اُبژکتیو نداریم به خرافات و هپروت می‌افتیم. دیدمان نسبت به وقایع تاریخی هم کدر می‌شود و کج و مُعوَج قضاوت می‌کنیم. در حالیکه بیش از سه دهه از انقلاب بزرگ ضد سلطنتی می‌گذرد، در گفتمان سال ۵۷ سیر می‌کنیم. گویی در هایندسایت آن دوران (یا بهتر بگویم در درک نازل از هایندسایت) قفل شده‌ایم.

نسبت به خیلی چیزها ذهنی ذهنی هستیم و اصلاً در افق و در متن تحولات فکری و اجتماعی مردم ایران قرار نداریم. پیش از انقلاب مبارزین و مجاهدین زندگی مخفی داشتند و یا در زندان به سر می‌بردند. شور و شوق انقلاب بزرگ ضدسلطنتی دیری نپائید و به سال پُرابتلاء شصت رسیدیم و باز نوبت زندان و شکنجه و تیرباران رسید و زندگی مخفی و آوارگی...

کمتر میان مردم بودند. استبداد زمانه مانع وصل آنان به مردم بود و آنطور که باید و شاید در ملاء اجتماعی خودشان نبودند و چهره به چهره و رو به رو، هم‌نفس با مردم نشدند و با آنان زندگی نکردند.

...

به دلیل زندگی در تبعید و غربتی که باعث و بانی نخستین آن رژیم قاتلان است با بد و خوب جامعه خودمان آشنایی کافی نداریم. با مردم کشورمان به هیئت و عزاداری و مراسم احیاء و زیارت... و یا به جشنواره و نمایشگاه‌ و تئاتر و کنسرت و سینما و...نرفته‌ایم. مثل بیشتر آنان زیر بار قرض و قوله نیستیم. نگران تهیه جهیزه و خرج عروسی فرزندانمان نیستیم. فشارهای اقتصادی، سیاسی و جنسی را آن‌جور که آنان تحمل می‌کنند، حس نمی‌کنیم...

به زبان دیگر، دل مشغولی و دردهای گفتنی و ناگفتنی مردم ایران را به درستی نمی‌شناسیم. همراهشان رنج نکشیده‌، رودررو با آنان حرف نزده و پای صحبتشان ننشسته‌‌ایم

مگر اسکایپ و چت و فیسبوک و... جای دیدار و گفتار بلاواسطه را می‌گیرد؟

در هایندسایت گذشته وول می‌خوریم و دلخوشیم.

چشم داریم اما نمی‌بینیم. گوش داریم اما نمی‌شنویم. قلب و مرکز ادراک داریم اما روی آن قیر نشسته‌است.

وقنی نگاه اُبژکتیو نداریم پرده‌ای از یقین کور دیدگانمان را می‌پوشاند. بفرموده قضاوت می‌کنیم و بفرموده تهمت می‌زنیم و بفرموده مصونیت اظهار نظر را به هیچ می‌گیریم و خودمان را مخاطب هر سخنی پنداشته، تند و سریع به واکنش می‌افتیم.

...

با نگاه دانشورانه و اُبژکتیو حتی خدا هم برتر از سئوال نیست.

ما فاقد این نگاهیم. من خودم را می‌گویم. 





پانویس

 

 Hindsight Bias =تورش بازاندیشی

بایاس Bias علاوه بر سوگیری، «تُورِش» هم ترجمه شده‌است.

تور (با ضمه ت و کسره ر)  از جنس صفت است. با اضافه کردن ش به ان کلمه تورش حاصل شده که اسم است. تور به معنی تیره و تاریک است.

 

هوارد زین

«هوارد زین» Howard Zinn تاریخ‌نگار آمریکایی معتقد بود آدمی نمی‌تواند ابژکتیو (به معنی بیطرف) باشد.

...Indeed, it is impossible to be neutral....You Can't Be Neutral on a Moving Train

گرچه نمی‌توان بی طرف بی طرف بود و همه بنوعی فریفته اندیشه‌ حاکم بر دوران خویشیم اما می‌توانیم سینه‌ها را از کینه‌ها بشوییم. می‌توانیم خوب را خوب‌تر و بد را بدتر نبینم.

ما در روش، هنگام به کارگرفتن شواهد هم نمی‌کوشیم بی طرفی را رعایت کنیم.

 

What is hindsight?

      The ability to understand, after something has happened, what should have been done or what caused the event

      recognition of the nature or requirements of a situation, event, etc., after its occurrence.

      Perception of the significance and nature of events after they have occurred.

      wisdom or knowledge got only after something (usually bad) has happened. In hindsight, we should have acted differently.

...

Judie Tzuke خواننده انگلیسی آلبوم The Beauty of Hindsight را ارائه کرده‌است.


آدرس ویدیو 

(اگر با آیپاد دیده نمی‌شود در کامپیوتر معمولی ببینید.)


سایت همنشین بهار

مطلب‌های دیگر از همین نویسنده در سایت آینده‌نگری:


منبع:


بنیاد آینده‌نگری ایران



يكشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۲۸ آوریل ۲۰۲۴

ستون آزاد

+ "زدن سر هشت پا" و حکایت "ببر کاغذی" رضا علوی

+ جهانِ پس از جنگ غزه  رضا علوی

+ آیا اسراییل بر نفت و گازغزه چیره خواهد شد ؟ رضا علوی

+ توتالیتریسم چیست؟ حسین مولا

+ گفتگو بارد هوش مصنوعی با حسین مولا حسین مولا

+ تفاوت مبارزه جوانان در زمان حکومت شاه ایران برای آزادی و دمکراسی با مبارزه جوانان کنونی برای آزادی و دمکراسی علیه جمهوری اسلامی چیست؟ گفتگو حسین مولا با بارد بزرگترین هوش مصنوعی گوگل

+ دو حادثه مهم  رضا علوی

+ جوانانیکه در جنبش زن زندگی آزادی شرکت کردن در چه سنینی بودند؟ Bard هوش مصنوعی

+ خود آموز دیکتاتورها رندال وود کارمینه دولوکا

+ موانع توسعه دموکراسی در خاورمیانه  دکتر امیر ساجدي

+ راز یک کشتار  رضا علوی

+ آیا غول خفته بیدار می شود ؟  رضا علوی

+ ریزش مداحان در این عاشورا رضا علوی

+ رهبر نقاب دار!  رضا علوی

+ بخش سوم : "لاریجانی ها " ؛ مردانی برای تمام فصول رضا علوی

+ حقوق زنان - کانون درگیری. فرهاد یزدی

+ آمریکا ؛ به کجا چنین شتابان ؟ رضا علوی

+ جهان و ایران در آغاز سال نو خورشیدی. فرهاد یزدی

+ نبرد برای نامزدی  رضا علوی

+ . 

+ ایران لیبرال فرهاد یزدی

+ روز جهانی زنان گرامی باد  گیتی پورفاضل

+ سالروز حمله روسیه به اوکراین فرهاد یزدی

+ کالبد شکافی" پرویز ثابتی" رضا علوی

+ سقوط محسن رنانی

+ فشار برملت ایران از دو سو. فرهاد یزدی

+ نشست واشنگتن – تلاش در راه ذلیل کردن جنبش ملی ایران فرهاد یزدی

+ الگوی روسی چپاول اموال ملی فرهاد یزدی

+ امنیت ملی – بخش دوم فرهاد یزدی

+ امنیت ملی در دهه سوم سده بیست و یکم فرهاد یزدی

+ آیا روسیه، جمهوری اسلامی را به عنوان متحد استراتژیک خود محسوب می کند؟ رضا علوی

+ منافع ملی و استقلال فرهاد یزدی

+ نقش "طنز" و شعار های "کاف دار" در جنبش انقلابی ایران رضا علوی

+ قشر میانه ایران مهرداد: یکی از همکاران سایت آینده نگر

+ دیگر چین به ایران اهمیت نمی‌دهد ! رضا علوی

+ نقش توازن قوا در جهان در خیزش ملی فرهاد یزدی

+ نیروهای مسلح در دو مقطع تاریخی فرهاد یزدی

+ تراژدی جمهوری اسلامی با مهسا امینی آغاز و با محسن شکاری پایان می‌یابد!  دکتر شیرزاد کلهری

+ دستاوردهای جنبش انقلابی ایران یکی از همکارن سایت آینده نگر از ایران

+ از خیزش اجتماعی تا انقلاب سیاسی فرهاد یزدی

+ پایان کار رژیم، تکیه بر عصای سلیمان شیرزاد کلهری

+ انقلاب سیاسی فرهاد یزدی

+ انقلاب مدرن ایران شیرزاد کلهری

+ ادامه خیزش اجتماعی – سیاسی ایران فرهاد یزدی

+ بیانیه شماره ۱ لیدرهای میدانی  لیدرهای میدانی

+ خیزش اجتماعی نسل جوان ایران فرهاد یزدی

+ اولویت پاسداری از یک پارچگی سرزمینی ایران فرهاد یزدی

+ با کمال تاسف و تاثر از در گذشت دوست نازنین مان محمد امینی .

+ اعتراضات مردم و راهکار های روی میز حکومت یکی از همکارن سایت آینده نگر از ایران

+ تعلل نیروهای مسلح فرهاد یزدی

+ آینده در کوتاه مدت فرهاد یزدی

+ سپاه پاسداران و نجات ایران فرهاد یزدی

+ رسالت انسان در برابر آزادی سعیده امین‌زاده

+ ایران – روسیه - اوکراین فرهاد یزدی

+ نیاز به زمان فرهاد یزدی

+ مبارزه مدنی و چرائی آن کیومرث صابغی

+ دو بازنده – یک برنده. فرهاد یزدی

+ نظام سیاسی در ایران آینده فرهاد یزدی

+ آیا بایدن در انتخابات ۲۰۲۴ کاندید خواهد شد ؟ رضا علوی

+ اسطوره سیاسی از دموکراسی آمریکا تا اقتدار گرائی چین پرفسورجیم دیتو

+ اسطوره جدید و آینده سیاسی عربستان سعودی -

+ فرمان فرمایی روسیه بر نظام اسلامی فرهاد یزدی

+ دگرگونی قدرت در کانون نظام فرهاد یزدی

+ برجام در تاریکی رضا علوی

+ برای مام زمین در روز زمین فرهاد یگانه‌

+ تکرار تاریخ، نابودی محتوم دیکتاتورهای بزرگ به دست خودشان است فرهاد یگانه‌

+ چرا رابطه کشورهای غربی و روسیه پس از پایان جنگ سرد، به چنین کابوسی برای اردوگاه کشورهای غربی ختم شد؟ فرهاد یگانه‌

+ تاثیر جنگ اوکراین فرهاد یزدی

+ نوروزتان مبارک .

+ چیرگی «جبهه موافقت» بر «جبهه مقاومت» رضا علوی

+ نخبه گان یا پخمه گان در حکومت اسلامی  رضا علوی

+ رویا یا کابوس ؟ رضا علوی

+ خودکامگی  تیموتی اسنایدر

+ نگاهی بر موقعیت ایران در منطقه فرهاد یزدی

+ در باره انتخابات ۱۴۰۰ مجید / ایران

+ حسن هم از میان ما رفت گروهی از یاران دیروز، امروز و فردای حسن

+ در باره ظریف ... و میدان  مجید / ایران

+ نظام اسلامی و اردوی خاور بر علیه باختر فرهاد یزدی

+ چرا سازمانهای اطلاعا تی معتقدند که آینده جهان تیره و تار است ترجمه: کیومرث صابغی

+ تضمین حداقل درآمد یکسان برای تمام شهروندان. فرهاد طالع

+ قرار داد ۲۵ ساله ؛ ماندگاری حکومت یا ترکمانچای ؟ رضا علوی

+ سخنی با آقای مهاجرانی. محمد امینی

+ مذاکره غرب با نظام اسلامی فرهاد یزدی

+ هنر فاشیست نبودن ترجمه ناصر فکوهی

+ با ناسيوناليسم راه به جايي نمي‌بريم عظيم محمودآبادي

+ در آستانه چهل و دومین سالگرد انقلاب فرهادی یزدی

+ روز سياه  رضا علوي

+ مصباح یزدی ؛ معمار خشونت مقدس و طرا ح "کادرسازی " رضا علوی

+ حمله به ایران و یا حزب الله؟ فرهاد یزدی

+ تهدید از سوی قفقاز فرهاد یزدی

+ بهار آن سال و «بهار هر سال...» محسن یلفانی

+ بحران امنیتی و حکومت نظامیان فرهاد یزدی

+ جستجوی کار در ایران امروز 

+ سیاست دولت نوین آمریکا در منطقه فرهاد یزدی

+ اوباما برجام را آورد و ترامپ آنرا پاره کرد- چرا؟ مجید / ایران

+ ارزش های اندیشه های دکتر فاطمی  رضا علوی

+ مرگ نهائی رژیم  فرهاد یزدی

+ آتش افروزی در قفقاذ فرهاد یزدی

+ اندیشه چپ ، خادم غرب مهندس صلاح الدین همایون

+ تنگ تر شدن حلقه فشار فرهاد یزدی



info.ayandeh@gmail.com
©ayandeh.com 1995