اطلاعات و فناوري دو روي سکه جامعه اطلاعاتي
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[07 Nov 2006]
[ فرنود حسني]
اشاره: امروزه توليد اطلاعات و دانش در تمام ابعاد علمي، فني و کاربردي و پراکندن آن با ابزار ها و امکانات ارتباطي با هدف به اشتراک گذاري آنها در سطح ملي يا بين المللي فرآيندي تحول زا و مثبت در عرصه تبادلات اقتصادي، فرهنگي، آموزشي و .... مي باشد. فراهم شدن امکان دسترسي عمومي به اطلاعات حوزه هاي مختلف مورد نياز مردم و به كارگيري آن ها براي توسعه فعاليت هاي اقتصادي و اجتماعي و آموزشي و... از جمله مزيت هايي است که عايد توليد کنندگان و کاربران اطلاعات مي شود.
امکان دسترسي آسان تر و سريع تر به اطلاعات حاصل از نتايج تحقيقات، نظريه هاي علمي، آزمايش ها و پژوهش ها، بررسي و تجزيه و تحليل مفاهيم، کاربرد فن آوري ها براي کسب دانش و کاربرد فناوري ها براي توليد و توزيع دانش همه از جمله ويژگي هايي است که بشر امروز در ورود به جامعه اطلاعاتي يا به عبارت بهتر جامعه جهاني اطلاعاتي با آنها مواجه است و از آنها بهره مند مي گردد از اين رو هر يک از شهروندان جامعه اطلاعاتي با برخورداري از مواهب دموکراسي اطلاعاتي بوجود آمده در سايه جامعه اطلاعاتي که نتيجه تفکر توسعه بر مبناي دانايي محوري است مي توانند علاوه بر تاثير پذيرفتن از شرايط حاضر به عنوان عامل و حتي شاخصي تاثير گذار در اشاعه فرهنگ دانش محوري در جامعه عمل کنند.
جامعه اطلاعاتي با توجه و نگاه از بالا به علوم و دانش هاي مختلف فني، تجربي ، انساني و حتي هنري در صدد است تا از تمام عناصر و نيروهاي موجود براي رسيدن به چهارچوب هاي نظري و عملي توسعه دانايي محور استفاده کند.در چنين فضايي است که افراد و جامعه همچون عناصر پيکره يک سيستم مدام در حال داد و ستد خواهند بود و کالايي که در اين ميان رد و بدل مي شود اطلاعات است در اين شرايط جامعه اطلاعاتي به افراد امکان مي دهد كه فراگيري صحيح را بياموزند و آنها را از نحوه طبقه بندي، بازيابي و به كار گرفتن اطلاعات به گونه اي آگاه مي سازد كه براي ديگران نيز امکان آموختن دانش را فراهم کنند.
مقدمه: جامعه اطلاعاتي اين توانايي را به افراد مي دهد تا به صورت مستمر به فراگيري دانش بپردازند، زيرا همواره اطلاعات موردنياز خود را در دسترس دارند و از همين رو آنها مي توانند در تمام لحظه هاي زندگي از دانش و اطلاعاتي که در اختيار دارند استفاده نمايند. اطلاعاتي که در زندگي شخصي و کاري افراد مي تواند راه گشاي بسياري از مسائل باشد و زمينه هاي استفاده از اطلاعات را در امور اقتصادي، آموزشي، علمي، تحقيقاتي، اطلاع رساني و... را فراهم نمايند.
با اين تفاسير امروزه کارشناسان از اطلاعات به عنوان مهمترين ويژگي جهان مدرن ياد مي کنند به گونه اي که بيشترين توجه سياست مدران و مديران کشور ها وقف اطلاعاتی شدن زندگی اجتماعی شده است. آنها معتقدند اطلاعات به چنان اهميتی دست يافته که شايستگی آن را دارد تا به صورت نماد عصر حاضر با آن برخورد شود و به عنوان محور برنامه هاي کلان و کوچک توسعه قرار گيرد.
در بررسي استانداردهاي جامعه اطلاعاتي مي بينيم که الگوهاي زندگي عادي و شغلي، اوقات فراغت، نظام آموزشي، اطلاع رساني و عرصه دادوستد مشخصاً از توسعه و پيشرفت اطلاعات و دانش فني توزيع و توليد آن متاثر است. کارشناسان اين تحولات را نشات گرفته از رشد فزاينده توليد انبوه اطلاعات در طيف گسترده و فراواني رسانه هاي جمعي كه اكثر آنها نيز به صورت الكترونيكي ظهور مي يابد مي دانند.کارشناسان جامعه اطلاعاتي را جامعه اي مي دانند که در آن ارتباطات، عامل انتقال دهنده واقعي براي ايجاد تغيير و تحول در هر فرد به منظور دستيابي عملي به اطلاعات است و توليد ارزش هاي اطلاعاتي عامل تعيين كننده اي در توسعه جامعه است.توسعه فناوري ارتباطات و اطلاعات و گسترش گرايش جوامع به استفاده از وب و فناوريهاي ارتباطي و اطلاعاتي وب مدار نگرش ها و فرصت هاي نويني را در فرآيند توسعه جامعه اطلاعاتي فراهم کرده است و زمينه مناسبي براي ارتباطات دوسويه ميان فرهنگ ها و اقتصاد ها و مراکز علمي دنيا بوجود آورده است. فناوري اطلاعات و ارتباطات به عنوان بستر همگرايي و تعاطي انديشه ها و توانايي هاي دانش نوين الگوها و استانداردهاي جامعه اطلاعاتي را با هدف دست يابي به توسعه بر مبناي دانايي با نگرش جهاني ترسيم و به اجرا در خواهد آورد.
از سوي ديگر فناوري اطلاعات و ارتباطات به علت کانون همگرايي دو اصل مهم فرهنگ سازي يعني محتواي اطلاعاتي و دانشي و ابزارهاي اطلاع رساني و ارتباطي تاثير مهم و به سزايي در ايجاد تحولات و تغييرات فرهنگي در الگوي دانش مصرفي مردم دارد . از اين طريق مي توان فرآيند دانش سازي و دانش پراکني را در سطح جامعه مديريت و کنترل کرد و اين ديدگاه را به تمامي امور جامعه تسري بخشيد.
مديريت امور بر پايه دانش در تمامي ساختارهاي جامعه مي تواند نطفه فرآيندي بزرگ تر و جامع تر را بيافريند . فرايندي که از آن به عنوان توسعه دانايي محور ياد مي شود و زمينه ساز بهره گيري و استفاده بهينه از مزاياي پديده جهاني شدن است.
تحولات گذار از عصر صنعتي به عصر اطلاعات
از نيمه هاي دوم قرن بيستم به تدريج شاهد افول عمر عصر صنعتي بوديم . هرچند پايان عمر عصر صنعتي بر اساس يك قرارداد و تحت شرايط و توافق خاصي صورت نگرفت و در يک ديد واقع بينانه امري تئوريک و نسبي است امّا شرايط و رخدادهاي اتفاق افتاده در طول چند دهه بصورت زنجيره وار منجر به پايان يافتن عمر اين عصر شد . تحولات پرشتاب علمي ـ تكنولوژي به عنوان موتور محرّك تحول جديد مطرح شدند و رشد و تکامل بشر در عصر صنعتي توانمندي لازم را براي ورود به عصر اطلاعات را فراهم کرد.سالهاي آغازين دهه 70 در غرب همراه با آغاز حرکت هاي زيادي براي ايجاد تحول در زمينه اطلاعات و اطلاع رساني بود. در سالهاي آغازين دهه 80 گرايش به استفاده از كامپيوترهاي کوچک در ادارات و پس از آن خانه ها زياد شد و در نتيجه بسياري از کارهاي جاري تحت تاثير اين تغيير قرار گرفت.از سال 1990 به بعد سير تحولات در توسعه اشتراک گذاري اطلاعات با ظهور و توسعه شبکه هاي کامپيوتري سرعت بيشتري به خود گرفت و با شکل گيري وب گسترده جهاني تحولي فراتر از حد انتظار را براي جهانيان ايجاد کرد.در اين زمان فعاليت ها و فرآيند هاي اقتصادي و اطلاع رساني و آموزشي و... با استفاده از بستر هاي ايجاد شده رنگ و بوي ديگري به خود گرفتند تا از اين طريق مردم بتوانند خدمات خود را در ابعاد جهاني ارائه و يا تامين کنند. در آغاز هزاره سوم و با بهره گيري و تلفيق اينترنت و سيستم هاي اطلاعاتي تحول جديدي ايجاد شد و آن بوجود آمدن سيستم هاي وب مدار بود که ضمن بالابردن راندمان کاري و حذف کاغذ از فرآيندهاي ارتباطي و کاري سازمان ها به آنها امکان انجام کارهاي غير حضوري را نيز مي داد.تمام فعاليت هاي انجام شده در جهت توسعه و تسهيل امکان به اشتراک گذاري اطلاعات بوده است و افرادي که به عنوان توسعه دهنده فناوري و يا کاربر آن بوده اند خواسته و ناخواسته فعاليت هاي خود را بر مبناي اطلاعات قرار داده اند .اطلاعات به تعبير جالب برخي از کارشناسان کالاي قرن بيستم لقب گرفته است و محور تمام برنامه ريزي ها و اختراعات و توليدات فناوارانه نيز مي باشد.
اطلاعات و چالش هاي جهاني
کارشناسان اطلاعات را حاصل تجزيه و تحليل مجموعه اي از داده هاي همگن مي دانند که در اثر ترکيب با مجموعه اي ديگر از اطلاعات تشکيل دهنده دانش خواهند بود.
عصر حاضر با دو پديده مختلف روبروست:1- انفجار اطلاعات که حاصل رشد سريع و بي سابقه در كميت و حجم و تنوع وشكل اطلاعات و انتشارات است و باعث کاهش نيم عمر اطلاعات در جهان شده است 2- انفجار جمعيت و توسعه نايافتگي حاصل از آن
کارشناسان معتقدند اين دو پديده از نظر جغرافيايي با يكديگر نسبت عكس دارند ، يعني در جوامعي كه اطلاعات به عنوان محور توجه و برنامه ريزي در أمده ، انفجار جمعيت كمتر بوده و انفجار اطلاعات كاملا محسوس است به گونه اي که حتي زندگي روزمره مردمان اينگونه کشور ها مبتني بر بهره گيري مناسب از اين اطلاعات است اين در حالي است که در کشورهاي توسعه نيافته که از معضل رشد بي حد و حصر جمعيت رنج مي برند ضعف مشهودي در توليد و توزيع اطلاعات و بهره گيري کارآمد از اطلاعات موجود وجود دارد.نکته اي که اين روزها باعث اشتباه در دريافت مفهوم کلي و حقيقي اطلاعات مي شود محدود کردن اطلاعات در حوزه دانش فناوري اطلاعات است. به نظر مي رسد که اگر تصوير و جايگاه روشني از فناوري اطلاعات به دست آوريم مي توانيم جايگاه اصلي اطلاعات را نيز تعريف و شناسايي کنيم.
با اين توضيح مي توان فناوري اطلاعات را به مثابه منشوري عنوان کرد که اطلاعات علوم مختلف فني و تجربي و انساني و هنري مي تواننذ در گذر از اين منشور ضمن بهينه سازي و توسعه کمي و کيفي موجب افزايش تمرکز بر روي علوم مختلف نيز بشوند.
بررسي ها نشان مي دهند که در جوامع توسعه نيافته که هنوز در گير و دار عصر کشاورزي و صنعتي هستند و اطلاعات در آنها جايگاه مناسبي نيافته مشکلات و نقص ها و ضعف هاي عمده اي نيز از همين محل ناشي و گريبان گير برنامه ريزان و مسئولان آنها مي شود. بنا براين مي توان نتيجه گرفت عدم توسعه مناسب کاربري اطلاعات که ترجيحاً نيز بايد در بستر فناوري هاي اطلاعاتي و ارتباطي صورت گيرد ارتباط مستقيمي با مشکلات کشورهاي توسعه نيافته در مصرف انرژي، محيط زيست، اقتصاد، توسعه سياسي و فرهنگي – آموزشي و ديگر شاخص ها و معيار ها دارد.
بدون شک ارتقا جايگاه دانش در جامعه سطح تفکر و نوع عملکر مردم را در فعاليت ها و موضع گيري هاي مختلف اجتماعي تغيير مي دهد و باعث افزايش کمي و کيفي در نحوه بهره گيري و بهره دهي ايشان به جامعه مي شود.نکته حائز اهميت در توجه دولتها به مسئله اطلاعات ارتباط مستقيم و اثر گذار اطلاعات در توسعه و تاثير توسعه در افزايش اطلاعات است. اين تاثير و تاثر مي تواند در ابعاد گفتمان هاي زير ساختي توسعه يعني توسعه اقتصادي، توسعه فرهنگي، توسعه سياسي، توسعه علمي و... بروز و ظهور پيدا کند
شکاف اطلاعاتي و شکاف ديجيتالي
يکي از مهمترين چالش هايي که جامعه جهاني اين روز ها با آن دست به گريبان است تعيين و تفسير عامل مشکل ساز و معضل ساز توسعه يافتگي در برخي کشورها و عقب ماندگي در برخي ديگر از کشور هاست. به زعم کارشناسان جهان امروز با دو پديده حاصل از مدرنيته روبروست يکي شکاف اطلاعاتي و ديگري شکاف ديجيتالي که حاصل اولي فقر اطلاعاتي و حاصل دومي فقر ارتباطي مي باشد. گذشته از نقش انحصار طلبي ها و قدرتمندي کشورهاي سرمايه دار در بوجود آمدن اين دو پديده چالش هاي مختلفي در پيش روي مردم جهان پيشرفته و جهان توسعه نيافته وجود دارد.به نظر مي رسد همانگونه که رشد و پيشرفت بشر در دانش ها و علوم مختلف موجبات توسعه توانمندي او را در توليد فناوريهاي نو فراهم آورده و همچنين توسعه فناوريها نيز به رشد و توسعه دانش و اطلاعات کمک کرده ضعفها و مشکلات و نقص هاي موجود در گسترش دانش و اطلاعات نيز با کمبودهاي ناشي از عدم رشد مناسب فناورهاي ارتباطي ارتباط مستقيم و تنگاتنگي دارد. اما اتفاقي که به تازگي در حال تبديل شدن به يک چالش جدي جهاني است تلفيق دو پديده شکاف ديجيتالي و شکاف اطلاعاتي توسط کشورهاي پيشرفته و استفاده از بستر هاي اطلاعاتي-ديجيتالي موجود به عنوان اهرم فشار بر عليه کشورهاي ضعيف و توسعه نايافته است .
به عنوان نمونه يکي از بحثهاي چالش برانگيزي که در چند ماهه اخير مقارن با اجلاس جامعه اطلاعاتي مورد توجه قرار گرفته موضوع حاکميت اينترنت به عنوان مهمترين و بزرگترين بستر بين المللي اشتراگذاري اطلاعات است. در اين بين آمريکا که خود را سردمدار و محق مديريت جهاني اينترنت مي دانذ با تلاش ها و اقدامات و مخالفت هاي بسياري سعي در اثبات ادعاي خود دارد. اين گونه رفتارها و ديدگاههاي حاکم بر فضاي دنياي اطلاعات زمينه ساز شکل گيري طبقه بندي جديد با ويژگي فقر اطلاعاتي در اثر بروز شكل جديد از برتري طلبي به شكل غلبه الكترونيكي در عرصه جهاني است.
بدين ترتيب فصل جديدي در روند توسعه جامعه اطلاعاتي جهاني در حال شکل گبري است که ظاهراً حکايت از تمايل کشورهاي توسعه يافته بر استيلاي بلامنازع در اين عرصه دارد. به گونه اي که هم اکنون نيز به صورت آشکار با دو زيرگروه فقراي اطلاعاتي و ثروتمندان اطلاعاتي برمي خوريم.در اينچنين شراطي زماني كه جريان اطلاعات در جامعه از تحرك بيشتري برخوردار شود و جامعه جهاني از جريان توزيع ازادانه و منصفانه اطلاعات فاصله بگيرد و اصول و چهارچوب هاي دموکراسي ديجتالي اطلاعاتي در جهان زير پا گذاشته شود ، کشورهايي كه از وضعيت اجتماعي و اقتصادي بهتري بهره مندند، سريع تر از کشورهاي ضعيف اين اطلاعات را تصاحب مي كنند و در نتيجه با رشد تمايز اطلاعاتي، تبعيض ميان طبقه برتر سياسي ـ اقتصادي و علمي و اقشار مادون آن رو به فزوني خواهد گذاشت و ان اختلاف و شکاف ما بين اين دو گروه زمينه ساز استفاده نابجاي کشورهاي پيشرفته از شرايط موجود به عنوان اهرم فشارهاي اقتصادي، سياسي و علمي خواهد شد.
تاثيرات توسعه ناهمگون فناوري اطلاعات در تعميق شکاف ديجيتالي
فناوري اطلاعات با حذف موانع و مرزهاي جغرافيائي فاصله هاي فيزيکي را از ميان برداشته است و از اين طريق مسائل و مشکلات بسياري را حذف کرده است اما در عين حال، اين نگراني و معضل را نيز با خود به ارمغان آورده است که فناوري اطلاعات منجر به جداسازي و ايجاد انفکاک بيشتري در بين اقشار اجتماعي شود و جامعه اي را بوجود آورد که به دو بخش "برخوردار" و "غير برخوردار" از فناوري تقسيم شده است. در نتيجه، اين روند با خطر شکل گيري طبقه بندي هاي تازه اي در جهان، نابرابري هاي جديد فرهنگي و علمي همراه باشد (UNESCO, 1999). مسائلي مانند کيفيت، دسترسي، برابري و توجيه هزينه در اين رابطه قابل طرح هستند.علاوه بر اينکه ، موضوع دسترسي در ارتباط با طبقات اجتماعي، جنسيت و حرفه طبقه بندي مي شود، نابرابري هاي منطقه اي زيادي در ميزان دسترسي به زيرساخت و تجهيزات فناوري وجود دارد. دسترسي به شبکه ارتباطي و اطلاعاتي براي بسياري از مردم جهان امکان پذير نيست.
آمارها نشان مي دهند که در حال حاضر تنها يک نفر از هر20 نفر در دنيا به اينترنت دسترسي دارند و بيشتر آنها نيز در اروپا يا آمريکاي شمالي زندگي مي کنند که فقط 5% جمعيت جهان را تشکيل ميدهد. اين در حالي است که در سراسر آفريقا فقط 14 ميليون خط تلفن يعني کمتر از شهرهاي مانهاتان يا توکيو وجود دارد وجود دارد.با اين حساب قريب به 80% جمعيت دنيا هرگز امکان اتصال به اينترنت را نداشته اند
در ايالات متحده، که تلويزيون و تلفن در منازل به حد اشباع رسيده است و دسترسي به فناوري اطلاعات در سطح بسيار بالائي مي باشد، هنوز تفاوت فاحشي بين کاربران مختلف فناوري اطلاعات در اقشار اجتماعي مختلف به چشم مي خورد. در سال 1998 حدود 40% خانوارها در ايالات متحده کامپيوتر شخصي داشتند، اما فقط 25% خانوارهاي سياه پوست واسپانيائي تبار داراي کامپيوتر شخصي بودند (US Department of Commerce, 1999). در سال 2000 تقريبا يک سوم جمعيت ايالات متحده از خانه هاي خود از اينترنت استفاده مي کردند؛ اما اين رقم براي اسپانيايي تبار ها فقط 16% و براي سياه پوستان کمتر از 19% بود. در نتيجه طي يک دوره کوتاه (بين 1998 و 2000) شکاف دسترسي به اينترنت بين جمعيت سياه پوست و ميانگين ملي از 15% به 18% و براي اسپانيايي تبارها از 14% به 18% افزايش پيدا کرد (Kerrey et. al. 2000). در انگلستان هنوز کامپيوتر شخصي دربيشتر خانوار ها نفوذ پيده نکرده است. حدود دو سوم خانوار ها در انگليس کامپيوتر شخصي ندارند و دسترسي به اينترنت از خانه ها فقط براي اقليتي محدود فراهم است. در حال حاضر نيمي از کسانيکه در انگليس به اينترنت دسترسي دارند از اقشار بسيار بالاي جامعه هستند (Office of National Statistics, 2000).به تمام اينها بايد وضعيت قاره آفريقا که جايگاه اکثريت کشورهاي غير توسعه يافته است را اضافه کنيم، که زير ساخت فناوري اطلاعات از کمترين ميزان گسترش برخوردار است. اما، در درون آقريقاي جنوبي نيز سفيد پوستان داراي تعداد بيشتري تلفن نسبت به "رنگين پوستان" در منازل خود هستند و از امکانات بيشتري در بهره گيري از اينترنت نسبت به سايرين برخوردارند (Hodge and Mitter, 1996).
جهان همواره از دو بخش "برخوردار" و "غير برخوردار" تشکيل شده است. شکاف اجتماعي نوين "شکاف ديجيتال" است . يعني فاصله بين کساني که از منافع فناوري نوين بهره مند هستند و آن هائي که از آن بي بهره اند. اين اطلاعات و آمار نشان مي دهند که اين موضوع شکاف ديجيتالي به يک چالش جهاني مبدل شده است و براي همين هم لازم است با ديدگاه کلاني براي حل آن اقدام کرد.
شکاف ديجيتال يک وافعيت است. تقريبا 90% کاربران اينترنت در کشورهاي توسعه يافته هستند که رويهم رفته 16% جمعيت جهان را تشکيل مي دهند. آفريقا و کشورهاي عربي فقط 1% جمع کاربران اينترنت جهان را دارا مي باشند (OIT, 2001). اين ارقام گوياي آنست که بخش بزرگي از جمعيت جهان از پيشرفت هاي فناوري دور مانده است و هنوز در عصر پيش از جامعه اطلاعاتي زندگي مي کند. کشورهاي در حال توسعه نمي توانند اين واقعيت را ناديده بگيرند. هيچ گزينه اي جز آنکه سطح آموزش جوامع خود را ارتقا دهند وجود ندارد. يکي از راه هاي موجود در اين امر بهره گيري از فناوري اطلاعات براي جهش به سوي هزاره نوين است. در غير اينصورت، شکاف ديجيتال به رشد خود ادامه خواهد داد. هرچند که بسياري از کشورهاي در حال توسعه براي بهره گيري از فناوري هاي ديجيتال کوشش به عمل آورده اند، ولي کاربرد جدي آن با اهداف آموزشي، هنوز در حد آرماني دور دست براي آنان باقي مانده است. (ربيع.1382)
حق دسترسي به اطلاعات و انتشار اطلاعات
يکي از مهمترين اصول جامعه اطلاعاتي در ابعاد ملي و بين المللي آن براي تحقق شعار دموکراسي ديجيتالي و اطلاعاتي دسترسي آزادانه شهروندان دهکده جهاني به اطلاعات و دانش هاي پايه و فني مورد نياز است. البته اين به معناي نقض حقوق معنوي و مادي توليد کنندگان دانش نيست.
حق دسترسي به اطلاعات عبارت از آگاه سازي، فراهم آوري و تسهيل شرايط براي دستيابي مردم کشورهاي مختلف به اطلاعاتي است که در اختيار دولتها قرار دارد. به عبارت ديگر در جامعه اطلاعاتي دولت ها مالک اطلاعات نيستند بلکه فقط نقش جمع آوري، توزيع و مديريت اطلاعات را در جامعه به عهده دارند.
مفهوم دموکراسي اطلاعاتي و ديجيتالي در دو واژه اطلاعات و ارتباطات نهفته است به عبارت بهتر در جامعه اي که آزادي بيان وجود داشته باشد انديشه ها بارور تر و در نتيجه دانش ها غني تر مي شوند و بلعکس در جامعه اي که آزادي انديشه مستولي باشد افراد هميشه چيزي براي نشر و بيان دانش در اختيار خواهند داشت. با کمي دقت مي توان به همپوشاني بسيار ظريف و اعجاب انگيزي که بين نقش متعامل آزادي بيان به عنوان ابزار ارتباطي عناصر فعال در جامعه اطلاعاتي و آزادي انديشه به عنوان موتور دانش ساز و دانشمند پرور پي برد. لذا مي توان دموکراسي را زايچه آزادي بيان و آزادي انديشه شناخت و از اين رو در بررسي جايگاه آزادي بيان و آزادي انديشه در جامعه اطلاعاتي مبتني بر فناوري اطلاعات بايد اينگونه عنوان کرد که در بستر دنياي شبکه اي وب جهان گستر که بزرگترين عرصه تعامل اطلاعاتي و ارتباطي مابين مردم جهان است بايد امکان دسترسي به اين کتابخانه جهاني اطلاعات و پس از آن حق دستيابي همگاني به اطلاعات اين کتابخانه براي تمام مردم جهان يکسان باشد. هيچ دولت و کشوري خود را محق نداند که در دو بعد ارتباطي و انديشه اي حقوق ديجيتالي و اطلاعاتي مردم کشور خود و ساير کشورها را زير پا بگذارد. تحريم هاي همه جانبه که شامل تحريم هاي اقتصادي، علمي و فني و...مي باشد،اخراج سايت هاي يک کشور از سرور ها، هک، محدود کردن دسترسي IP آدرس هاي برخي مناطق جهان، از جمله مواردي هستند که جزو ناملايمتي ها و مشکلاتي است که برخي کشورها در برابر ساير کشورها ايجاد مي کنند.
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری:
|
بنیاد آیندهنگری ایران |
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - ۲۱ نوامبر ۲۰۲۴
انسان گلوبال
|
|