Iranian Futurist 
Iranian Futurist
Ayandeh-Negar
Welcome To Future

Tomorow is built today
در باره ما
تماس با ما
خبرهای علمی
احزاب مدرن
هنر و ادبیات
ستون آزاد
محیط زیست
حقوق بشر
اخبار روز
صفحه‌ی نخست
آرشیو
اندیشمندان آینده‌نگر
تاریخ از دیدگاه نو
انسان گلوبال
دموکراسی دیجیتال
دانش نو
اقتصاد فراصنعتی
آینده‌نگری و سیاست
تکنولوژی
از سایت‌های دیگر


چرا در صنایع علم محور، قدرت رقابت جهانی نداشته ایم؟

اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:
Twitter Google Yahoo Delicious بالاترین دنباله

[18 Mar 2015]   [ علی بابایی]

 


به خاطر نام خاص این صنایع (یعنی «علم محور»)، باور عمومی کشور در مورد این صنایع اینگونه بوده است که «بدون تردید، این علم (و دانشگاه) است که نهایتا منجر به ظهور تکنولوژی های جدید در این صنایع و رشد و پیشرفت این صنایع میشود». اما تاریخ علم و تکنولوژی به ما نشان می دهد که در کمال تعجب، هرگز اینگونه نبوده است!


جهان امروزی، بدون شک با صنایعی نظیر صنایع ICT، صنایع شیمیایی، صنایع زیستی، صنایع دارویی و صنایع هوافضا توصیف می شود؛ صنایعی که در اصطلاح عام به آنها صنایع «علم محور (science-Based)» اطلاق می شود. به خاطر نام خاص این صنایع (یعنی «علم محور»)، باور عمومی کشور در مورد این صنایع اینگونه بوده است که «بدون تردید، این علم (و دانشگاه) است که نهایتا منجر به ظهور تکنولوژی های جدید در این صنایع و رشد و پیشرفت این صنایع میشود». اما شاید برایتان جالب باشد اگر بدانید که تاریخ علم و تکنولوژی به ما نشان می دهد که در کمال تعجب، هرگز اینگونه نبوده است! برای درک این موضوع، شاید بهتر باشد سفری تاریخی به چگونگی آغاز و رشد این صنایع داشته باشیم.


ماجرای صنایع علم محور از آنجا آغاز شد که در دهه ۱۸۷۰ و در کشور آلمان، تحولی بزرگ به وقوع پیوست: بنگاه های صنعتی آلمانی (بخصوص در صنعت مواد رنگی) برای اولین بار در جهان، اقدام به تاسیس دپارتمان هایی در ساختار خود تحت عنوان «دپارتمان های R&D» نمودند. درواقع این بنگاه های آلمانی بودند که برای اولین بار در جهان به این یافتۀ مهم رسیدند که اگر تلاش های خود برای دستیابی به محصولات و فرآیندهای جدید را به صورت تحقیقاتی «منظم»، «سیستماتیک»، و «حرفه ای» و درون دپارتمان هایی «تخصصی» انجام دهند، قادر خواهند بود به قدرت رقابتی بیشتر و درنتیجه، به سود بیشتری دست یابند. در میان این بنگاه ها، می توان به شرکتهای بزرگ و مشهوری نظیر Hoechst، Bayer و BASF اشاره نمود. این شرکتها، هم اکنون نیز به پیروی از سنت دیرینه ای که خود ابداع گر آن بوده اند، چندین هزار دانشمند و محقق را درون آزمایشگاه های R&D خود به خدمت گرفته اند. بدون تردید، بسیاری از اکتشافات و نوآوری-های بزرگ (نظیر رنگ های مصنوعی و یا داروهای شیمیایی) که توسط این شرکتها و شرکتهای دیگر آلمانی (نظیر Haber-Bosch) در آن سالها ساخته شد را باید اصلی ترین عاملِ موقعیت ممتاز و پیشرو آلمان در جهان، قبل و بعد از جنگ جهانی اول دانست. حتی وقتی این سه شرکت (Hoechst، Bayer و BASF) در سال ۱۹۲۶ با یکدیگر ادغام شدند و شرکت بزرگ IG Farben را تشکیل دادند، بر فعالیت های R&D آنها بسیار افزوده شد و حاصل این R&D ها، خلق نوآوری های بزرگ و اثرگذار دیگری همچون الیاف مصنوعی و انواع لاستیک ها (نظیر PVC، پلی استرن، و …) شد.
این موفقیت بزرگ بنگاه های آلمانی در صنایع شیمیایی، منجر به کپی برداری عنصر اصلی موفقیت آنها (یعنی همان دپارتمان های R&D) توسط بنگاه های کشورهای دیگر (نظیر سوئیس) شد. سپس در ادامه، این کپی برداری به صنایع دیگر جهان نیز نفوذ نمود و در دهۀ ۱۸۸۰، میتوان شاهد ظهور آزمایشگاه های R&D در صنعت مهم دیگری به نام «صنایع الکتریکی» در دو کشور ایالات متحده و آلمان بود؛ و به این ترتیب بود که به تدریج، استقرار آزمایشگاه های R&D، تبدیل به یکی از مشخصه های مهم بسیاری از بنگاه ها (به خصوص بنگاه های بزرگ) در بسیاری از صنایع گردید. عمدۀ این بنگاه-های بزرگ، به تدریج آزمایشگاه های خود را مملو از دانشمندان و مهندسینِ دارای تحصیلات دانشگاهی کردند و از همین رو بود که پس از مدتی، «کسب آموزش رسمی (در رشته های علمی)»، تقریبا به یک شرط لازم برای فعالیت در این آزمایشگاه های صنعتی تبدیل گردید تاجاییکه تا سال ۱۹۱۰، دیگر روزهایی که نوابغ مدرسه نرفته ای نظیر توماس ادیسون بتوانند خالق پیشرفت هایی شگرف باشند به پایان خود نزدیک شد.


با گذشت سالیان، روزبه روز بر اهمیت این آزمایشگاه های مستقر در بنگاه های صنعتی افزوده شد تاجاییکه این آزمایشگاه ها، تبدیل به هستۀ اصلی پیشرفتهای تکنولوژیک در صنایع شیمیایی و صنایع تجهیزات الکتریکی شدند. درواقع تاریخ نوآوری های بزرگ بخوبی نشان می دهد که در بسیاری از حوزه ها (و البته نه تمام حوزه ها) همین آزمایشگاه های مستقر در بنگاه های صنعتی بزرگ (و نه آزمایشگاه های مستقر در دانشگاه ها) را باید نیروی محرک اصلی نوآوری در صنایع موسوم به صنایع علم محور (نظیر صنایع تجهیزات الکتریکی، صنایع شیمیایی، و صنایع هوافضا) دانست. برای مثال، بسیاری از خوانندگان محترم تعجب خواهند کرد اگر بدانند که توسعه اصلی ترانزیستور، قلب صنعت ICT، درواقع درون آزمایشگاه متعلق به بنگاه صنعتی AT&T به وقوع پیوسته است (و حتی جالبتر اینکه پس از وقوع این اتفاق در بنگاه AT&T، «فیزیک حالت جامد (solid-state physics)» به سرعت از یک ریزموضوع کوچک علمی به بزرگترین مجموعۀ رشتۀ فیزیک تبدیل گردید!). اما چرا اینگونه است؟ علت این موضوع را ناتان روزنبرگ، تاریخدان بزرگِ حوزه تکنولوژی، اینگونه شرح میدهد:


«… برای توسعه و ارتقای یک تکنولوژیِ در حال ظهور، حتی اگر این تکنولوژی از طریق دانشگاه به صنعت معرفی شده باشد، به انجام تحقیقات بسیار بیشتری نیاز است؛ اما یافتن بهترین مسیر برای این تحقیقات بیشتر، نیازمند دانشی عمیق و از نزدیک در مورد نقاط قوت و ضعف این تکنولوژی، و نیز نیازمند دانشی عمیق و از نزدیک از حوزه هایی از این تکنولوژی است که در آینده از منافع اقتصادی زیادی برخوردار خواهد بود؛ اما نکته مهم اینجاست که این دانش عمیق و از نزدیک، بیش از هر کس در دستان استفاده کنندگانِ تکنولوژی، یعنی بنگاه ها، مشتریان آنها، و تامین کنندگان آنهاست. از طرف دیگر، در بسیاری از موارد، منتفع شدن از یک تکنولوژی و به ثمر نشستن آن، مستلزم یکپارچه نمودن فعالیتهای R&D با فعالیتهای دیگری نظیر «تولید» و «بازاریابی» است؛ و این یکپارچگی هنگامی با اثربخشی بیشتری ایجاد خواهد شد که هر سه فعالیت فوق، درون یک سازمان و توسط یک مجموعه واحد صورت پذیرد؛ و این مجموعه، درواقع همان چیزی است که بنگاه نامیده می شود …» 


این موضوع به خوبی در مشاهدات تاریخدان بزرگ، آلفرد چندلر نیز قابل مشاهده است:
«… تجاری سازی یک دانش علمی جدید، نیازمند ترکیب این دانش علمی با فعالیتهای طراحی محصول، تولید محصول، بازاریابی محصول، و توزیع محصول، به شکلی «یکپارچه» است و این ترکیب یکپارچه، صرفا در طول زمان و از طریق یک فرآیند یادگیری صورت می پذیرد؛ از همین روست که پیشرفت های حاصل شده در صنایع علم محوری نظیر «ICT»، «شیمیایی» و «داروسازی»، حاصل تلاشِ تنها تعداد بسیار اندکی بنگاه (که توانسته-اند به یادگیریِ یکپارچۀفوق دست یابند) بوده است …» 


و به همین دلایل فوق است که اگرچه در مرحلۀ اولیۀ تعداد قابل توجهی از تکنولوژی ها، میتوان رد پای مهمی از دانشگاه-ها را مشاهده کرد اما توسعه و ارتقای آن تکنولوژی، عمدتا توسط بنگاه های صنعتی و به خصوص واحدهای R&D مستقر در بنگاه های بزرگ صورت گرفته است؛ و این روندی است که تا به امروز نیز ادامه داشته است. به عنوان یک مثال بارز (و حتی شاید شوک آور!) میتوان به تعداد پتنتهای ثبت شده توسط «بنگاه ها» و «دانشگاه ها» و مقایسه آنها با یکدیگر توجه نمود. جدول زیر، تعداد پتنت ثبت شده توسط ۱۰ شرکت اولِ ثبت کنندۀ پتنت در مهمترین و معتبرترین دیتابیس ثبت پتنت در جهان، یعنی دیتابیس ایالات متحده (USPTO) را در سال ۲۰۱۴ نشان می‌دهد. 


همانگونه که در جدول زیر قابل مشاهده است، شرکت IBM به تنهایی توانسته است ۷۵۴۳ پتنت را در این دیتابیس ثبت نماید.


پتنت

جدول زیر نیز تعداد پتنت ثبت شده توسط همه دانشگاه های جهان در همان دیتابیس (USPTO) است که البته به دلیل کمبود جا فقط ۳۰ دانشگاه اول آورده شده است (برای دسترسی به کل جدول می‌توانید اینجا را کلیک کنید). اگر کل پتنتهای ثبت شده توسط دانشگاه ها را با یکدیگر جمع بزنید به عدد ۵۷۲۰ پیتنت خواهد رسید؛ و این بدان معناست که کل پتنتهای ثبت شده توسط تمام دانشگاه های جهان، به تعداد پتنتهای ثبت شده توسط شرکت IBM (آن هم در یک صنعت کاملا علم محور) نمیرسد! (با تعداد پتنت سامسونگ نیز مقایسه کنید!). 


 ۴۹۵x557xim2481.jpg.jetiweb.ic.UcVTN0tm8-
۴۹۲x545xim24812.jpg.jetiweb.ic.H7d3GiRedX
۴۹۷x404xim248123.jpg.jetiweb.ic.GUVDd0h64e

اگرچه تا به اینجای این نوشتار و با ارائه شواهد تاریخی و آماری قابل تامل، بر پیشگامی بنگاه ها در پیشبرد صنایع علم-محور پرداختیم اما ذکر چند نکته مهم در مورد بازتعریف نقش دانشگاه ها در کشور، میتواند به تکمیل موضوع کمک شایانی نماید.


اول اینکه بی تردید، کل نیروی انسانی تشکیل دهندۀ واحدهای R&D بنگاه های صنعتی بزرگ را دانشمندان و افراد دانشگاهی تشکیل میدهد؛ و نکته مهم اینجاست که این افرادِ به استخدام درآمده در بنگاه های صنعتی، عمدتا ارتباط استاد-شاگردی خود را با دانشگاه و اساتید قبلی خود حفظ میکنند و در برخورد با هر مسئله پیچیده ای که به تنهایی از حل آن عاجز باشند، سعی میکنند تا بطور مشترک با دانشگاه و اساتید قبلی خود به حل آن بپردازند؛ و مهم اینجاست که اصلی-ترین محل برای این تعاملات نیز جایی نیست جز آزمایشگاه ها و پژوهشکده های دانشگاهی. به عبارت دیگر، آزمایشگاه ها و پژوهشکده های دانشگاهی، درواقع محلی است برای حل مشترک مسائل میان «واحدهای R&D بنگاه ها» و «دانشمندان دانشگاهی»؛ و ارتباط واقعی صنعت و دانشگاه نیز چیزی نیست جز ایجاد اینگونه شبکه های ارتباطی بین محققان واحدهای R&D بنگاه های صنعتی بزرگ و دانشمندان دانشگاهی.


دوم اینکه به دلیل آنکه کل نیروی انسانی تشکیل دهندۀ واحدهای R&D بنگاه های صنعتی بزرگ را دانشمندان و افراد دانشگاهیِ آشنا به تحقیق و پژوهش تشکیل میدهد، نقش اول دانشگاه را بی تردید باید تربیت نیروی انسانی آشنا به تحقیق و پژوهش دانست (یعنی همان موضوعی که در ادبیات نظام ملی نوآوری نیز به دفعات به آن اشاره شده است). مجددا شواهد تاریخی نشان میدهد در این فرآیند تربیت، اصلی ترین نقش برعهدۀ پژوهشکده ها و آزمایشگاه های دانشگاهی، به-عنوان محملی برای آشنایی دانشگاهیان با انجام تحقیق و پژوهش های باکیفیت است.


سوم اینکه همانگونه که در بندهای قبل اشاره گردید، بی تردید منشا بسیاری از اکتشافات مهم، دانشگاه بوده است (البته به همان دلایلی که در بندهای قبل نیز بدان اشاره شد، باید توجه داشت که توسعه اصلی این اکتشافات در بنگاه های صنعتی بزرگ صورت می گیرد) و از همین روست که بسیاری از بنگاه های صنعتی بزرگ برای آگاه شدن از اینگونه اکتشافات مهم دانشگاهی، اقدام به تاسیس مراکز پژوهشی مشترک با دانشگاه های مهم جهان و حمایت مالی از آنها میکنند و سعی میکنند تا از طریق اینگونه مراکز تحقیقاتی و پژوهشی، از آخرین اکتشافات علمی و دانشگاهی آگاه شوند (مجددا باید توجه داشت که به همان دلایلی که در بندهای قبل بدان اشاره شد، مراحل اصلی توسعه اکتشافات فوق، درون آزمایشگاه های بنگاه های صنعتی خواهد بود).


و نهایتا چهارم اینکه تاریخ بخوبی نشان میدهد که تاسیس شرکتهای زایشیِ دانشگاهی نیز صرفا از دل همین ارتباطات شبکه ای و تودرتوی بین «واحدهای R&D بنگاه های صنعتی» و «آزمایشگاه ها و پژوهشکده های دانشگاهی» امکان پذیر بوده است؛ تاریخ دو دانشگاه MIT و استنفورد به خوبی گواه همین موضوع است.


در پایان میتوان این پرسش را مطرح نمود که در حال حاضر، سیاستهای دولت در مورد صنایع علم محور (نظیر «پارکهای علم و فناوری»، «فن بازار»، و …) تا چه حد با شواهد و توصیفات فوق سازگار است؟. یا سوالی اساسی تر: در کل نظام حاکمیتی کشور، تا چه حد به نقش حیاتی بنگاه ها و واحدهای R&D مستقر در آنها (بخصوص بنگاه های بزرگ) اعتقاد وجود دارد؟ آیا تا به حال از خود پرسیده ایم چرا با وجود دهه ها تلاش، هنوز میان دانشگاه و صنعت، ارتباط درخور توجهی شکل نگرفته است؟


نگاهی کوتاه به چگونگی رشد صنعتی و تکنولوژیک دو کشور ژاپن و کره جنوبی (و به تبع آن، رشد اقتصادی چشمگیر این دو کشور) میتواند بخوبی موید شواهد فوق باشد چراکه تاریخ این دو کشور به وضوح نشان میدهد که هر دوی این کشورها، در فقدان هرگونه نظام دانشگاهی و علمی قابل توجه، به رشد صنعتی و تکنولوژیک چشمگیر خود دست یافتند و مجددا تاریخ این دو کشور بخوبی نشان میدهد که رشد صنعتی و تکنولوژیک چشمگیر این دو کشور، بیش از هر چیز تحت تاثیر تلاشهای تحقیق و توسعۀ بنگاه های صنعتی این دو کشور بوده است. شاید تنها ذکر چند نام سونی، پاناسونیک، شارپ، توشیبا، ال جی، سامسونگ، و نقش غیرقابل انکار این بنگاه ها در شکل گیری و رشد صنعت الکترونیک ژاپن و کره (و متعاقب آن رشد اقتصادی این دو کشور) کافی باشد (همین وضعیت را در مورد صنایع دیگر این دو کشور نظیر خودروسازی، کشتی سازی، و … نیز شاهد بوده ایم).


نوشتاری که خواندید، اگرچه به دنبال تجویز یک نسخۀ واحد برای همه صنایع و در همه شرایط نیست، اما امید دارد توانسته باشد در مورد اینکه «چرا صنایع علم محور کشور، علیرغم این همه تاکید دولت و حاکمیت بر دانشگاه ها، هنوز نتوانسته اند به رشد قابل توجهی دست یابند» افق تازه ای گشوده باشد. 


 


مطلب‌های دیگر از همین نویسنده در سایت آینده‌نگری:


منبع:


بنیاد آینده‌نگری ایران



پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - ۲۱ نوامبر ۲۰۲۴

اقتصاد فراصنعتی

+ اقتصاد از چشم‌اندازی زنانه مریم یوسفیان

+ انسان شناسی اقتصادی پیر بوردیو سعدیه صالحی

+ چطور می‌توانیم در زمان رکود اقتصادی بازهم موفق ظاهر شویم؟ حمیدرضا تائبی

+ خلاصه کتاب چالشهای مدیریت در قرن ۲۱،پیتر دراکر سید محمد افقهی

+ چرا زنان مدیران بهتری هستند داریوش نوروزی

+ اقتصاد خرد جوزف استیگلیتز

+ پروفسور مارگلین کسی است که تمامی مدارج اقتصاد نئوکلاسیک را تا انتها طی کرده است استفان مارگلین

+ نگاهی متفاوت در علت یابی کاستی های نظام آموزشی 

+ اقتصاد نفتی کارآفرینی و تولید علم را فلج کرده است 

+ چرا با وجود سخنرانی خوب از نتیجه جلسه راضی نیستید؟ 

+ چگونه مدیران را مدیریت کنیم مترجم: رویا مرسلی

+ ركود از جنگ و امريكا هم خطرناك‌تر است محسن رنانی

+ اقتصاد دانایی محسن عارف

+ نوآوری استراتژيک در چهار مرحله. نادیا شادوش

+ آينده نگري ، تحقیق و توسعه و نوآوری ، جهاني انديشيدن 

+ اقتصاد سیاسی، نفت و بحران اقتصادی ایران / گفت‌وگو با محسن رنانی دکترمحسن رنانی

+ یک دیدگاه فرآیندی از مدیریت دانش مترجم: مصطفی پارسانیا

+ راهنمایان گردشگری،‌ کاشفان سرمایه‌های نمادین دکترمحسن رنانی

+ تحلیل اقتصادی آزادی دکترمحسن رنانی

+ عصر مدیران. 

+ ايران پسا تحریم و بحران در شرکت‌های نفت بين‌المللی  سید کامران باقری

+ با حضور زنان در جامعه به توسعه می‌رسیم دکترمحسن رنانی

+ واكاوي نفت: رنـج اقتصـاد ايـران از سـه تـهديد در گفتگو با ناصر فکوهی دکتر ناصر فکوهی

+ طرحی برای آینده‌نگری اقتصاد ایران علیرضا صابونی‌ها

+ درک دموکراسی 

+ جدل رنانی و مصباحی‌مقدم بر سر توسعه 

+ افق‌های کوتاه مقیاس‌های کوچک فرشاد مومنی

+ صنعت‌داری یا صنعتی‌شدن؟ عباس شاکری

+ روند های جدید پویا در کارآفرینی 

+ خلاقیت راهکاری جهت توسعه گردشگری 

+ فرصت‌های از دست رفته بایزید مردوخی

+ راهکارهای تحقیق اقتصاد بدون نفت دکتر بایزید مردوخی

+ بیم و امیدهای نفتی سعیده شفیعی

+ روندها، فرصت‌ها و تهدیدها حسین تسلیمی

+ شجاعانه اما پر اشتباه دیدره مک کلاسکی/ استاد دانشگاه اقتصاد در شکاگو

+ توسعه انساني يعني توانمند سازي سیدمحمدسعید نوری‌نائینی

+ سودای تغییر بدون تغییر ، اساسی ترین مشکل بنگاههای خصوصی مهندس صلاح الدین همایون

+ دنیای نو اقتصاد نو 

+ مدیریت دانش در سازمان 

+ چطور سازمان ها یمان را برآینده متمرکز کنیم ؟  یان ویلسن / برگردان : مهندس حمید رضا عرفانیان

+ این رکود پایان ناپذیر…! 

+ ﺟﻬﺎﻧﻲﺷﺪﻥ ﻭ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺭﺍﻫﺒﺮﺩﻱ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺍﻧﺴﺎﻧﻲ ﺭﻭﺯﺑﻪ ﺣﺒﻴﺒﻲ

+ در آستانه دوره پایان نفت هستیم دکترمحسن رنانی

+ آنچه پیتر دراکر درباره‌ سال 2020 می‌دانست 

+ اصول مدیریت دولتی 

+ سال٩٤، پایان حضور دولت در عرصه توسعه دکترمحسن رنانی

+ بخشی از اقتصاد در آستانه ورشکستگی است دکترمحسن رنانی

+ ما نیازمند انقلابی پایدار هستیم 

+ چالشهای فراروی مدیریت منابع انسانی مهدی صانعی

+ ﻧﻈﺎﻡ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﻱ ﺟﺪﻳﺪ ﻛﻮﻳﻦ ﻛِﻠﻲ

+ ریشه نابرابری در کجاست؟ پل کروگمن

+ کروگمن، استگلیتز و توماس پیکتی جزء پرنفوذترین اقتصاددانان اکونومیست

+ تحصیل دانایی و مدیریت دانایی جان وَن بِویرن

+ تاثير اجزاء اقتصاد دانش محور بر بهره وري نيروي كار رضا خواجه نائيني

+ جهانی سازی یعنی ادغام اقتصادهای ملی/من منتقد سرسخت‌ راهبردهای‌ اصلاحی‌ مثل‌ «شوک درمانی» هستم/واکنش شدید علیه جهانی‌سازی‌، به علت افزایش نابرابری  استیگلیتز

+ پیش نیازهای اقتصاد دانایی محور زهرا شمسی

+ چرا در صنایع علم محور، قدرت رقابت جهانی نداشته ایم؟ علی بابایی

+ علم اقتصاد در ایران تبدیل به ایدئولوژی شده است 

+ اﺗﻢ, ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻗﺮن ﺑﻴﺴﺘﻢ, ﻧِﺖ، آﻳﻨﺪهي ﻣﺎﺳﺖ ﻛﻮﻳﻦ ﻛِﻠﻲ

+ ﻧﻈﺎﻡ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﻱ ﺟﺪﻳﺪ ﻛﻮﻳﻦ ﻛِﻠﻲ

+ خدایان مدیریت چارلز هندی

+ اخلاق در رفتار سازمانی مهندس صلاح الدین همایون

+ مدیریت از زبان بزرگمهر بابک بهی

+ اقتصاد دانان فردا_2 

+ اقتصاددانان فردا 

+ رشد اقتصادی بدون سیاستگذاری هوشمندانه امکان پذیر نیست رعیا

+ خرما و کشمش جایگزین واردات شکر مهدی ازرقی

+ ايجاد يك جامعه يادگيرنده پروفسور جوزف استيگليتز

+ رشد اقتصادی در جهان کندتر می شود/ آیا بشر در آینده ثروتمندتر می شود؟ ندای ایرانیان

+ چرا هنوز به مدیران نیاز داریم؟ مترجم: فريبا وليزاده

+ سودهای بانکی مردم را خانه نشین کرد. ثروت های دروغین در اقتصاد پول مبنا دکتروحید شقاقی شهری

+ اقتصاد دیجیتالی  علیرضا ابراهیمی

+ رقابت جهاني در قرن 21 مصطفی مؤمنی

+ ساختارهای جدید سازمانی 

+ داﻧﺶ ﺗﺼﻤﻴﻢ ﮔﻴﺮي در ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﻣﻨﺎﺑﻊ اﻧﺴﺎﻧﻲ Decision  آرش ﻣﻮﻣﻨﻲ

+ مدیر قرن بیست و یکم  ترجمه و اقتباس: تورج مجیبی و محسن محمدیان ساروی

+ چالش‌های سودآوری و رشد در سازمان‌های قائم به ذات فرنود حسنی

+ سازمان تندآموز  

+ روند آینده رقابت و تقسیم بازار در نظام بانکی ایران  فرنود حسني

+ سازمانهای یادگیرنده  

+ فرهنگ سازمانی سید محمدعلی رجبی

+ سیاست‌گذاری مناسب در خصوص رسیدن به اقتصاد دانش­محور هومن ابوترابی

+ جایگاه ایران در اقتصاد دانش‌محور هومن ابوترابی

+ نبرد با ادم اسمیت (و کارل مارکس) Daniel Jafari

+ بی عدالتی درمیان ثروتمندان زیاد شده / از ثروتمندان مالیات بیشتری بگیرید حتی اگر فقیر شوند 

+ کتاب “سرمایه در قرن ۲۱″ ”توماس پیکتی”  مدرسه اقتصاد

+ مدیریت و سازمان در قرن بیست و یکم  ’امیر یوسفی

+ مدیریت بحران، بحران مدیریت  امیررضا پوررضایی

+ هند و پاکستان در بازار لوازم‌التحریر ایران  

+ نگرشی جدید نسبت به روش های توسعه مدیریت  Gaurav Moda, Anshu Nahar, Jai Sinha

+ بهره گیری از ارتباطات داخلی برای پشبرد استراتژی بقای سازمان عادل میرشاهی

+ چين کپی‌کار را فراموش کنيد!  سيد کامران باقری

+ کارآفرینی و خلق ثروت بدون سرمایه مالی  

+ قابلیت‌های تصمیم‌‌گیری پايدار را به سازمان خود بیاورید  

+ مثبت اندیشی عاملی برای افزایش بهره‌وری در محیط کار  مترجم: نفیسه هاشم خانی

+ چرا مدیران منابع انسانی شانس کمتری برای مدیر عامل شدن دارند؟  مترجم: مریم رضایی

+ بشنويد که افراد دقيقا چه مي‌گويند؟! سيد محمد اعظمی نژاد

+ درگیری شدید سیاسی بین سنت گرایان و تجددگرایان حوزه اقتصاد ایران 

+ چالشهای یک مدیر درایران کنونی صلاح الدین همایون

+ مهارت‌های مدیریتی Eric McNulty



info.ayandeh@gmail.com
©ayandeh.com 1995