نخستین گام در راه آشتی ملی
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[19 May 2016]
[ فرهاد یزدی ]
– نوزدهم ماه مه 2016
بسیاری از حقایق حیاتی از نظر ملت ایران پنهان مانده است. در بعد سیاسی، بسیاری از وقایع با پرده پوشی به اطلاع ملت و جهان رسانده نمی شود. به تازگی افشا شد که رهبر نظام، پس از اقرار احمدی نژاد به شکست در پرونده هسته ای، مسئولیت را به طور شخصی بعهده گرفت. یعنی در حالی که جلیلی، عزیز کرده رهبر به هارت وپورت در برابر 1+5 مشغول بود (و به احتمال زیاد بدون آگاهی وی)، ولایتی یار سفره های شبانه رهبر، امتیازهای گسترده ای را به آمریکا می داد. هم اکنون نیز بسیاری از مسایل حیاتی ایران، در پرده پوشی کامل قرار دارد. موقعیت ایران در سوریه در چه وضعی است؟ تمامی نشانه ها بر عزم روسیه برای رهایی از لجنزار سوریه حکایت می کند، مانند تلاش در راه ایجاد آتش بس دنباله دار و عدم حمایت از شخص بشار اسد. نظام اسلامی کشته شدن بسیاری از اعضای خود را به طور آشکار نتیجه اعمال روسیه می داند. حتا این احتمال وجود دارد که کشته شدن فرمانده نظامی حزب الله در سوریه با کمک روس ها امکان پذیر گردیده است. بسخن دیگر روس ها خواستار خروج نظامیان ایرانی که برای حمایت از شخص اسد در آن سرزمین بسر می برند، می باشند. همزمان نظام اسلامی علائم متضاد صادر می کند. از یکسو فرمانده سپاه قدس یعنی مدیر عملیات برون مرزی نظام پای خود را به طور کامل از سوریه کنار کشیده است. نه تنها او بلکه دیگر سپاهیان بلند رتبه نیز در این مورد سکوت کامل اختیار کرده اند. بنظر می رسد که مسئولان حکومتی نیز با وی همراه باشند. احتمال قوی که می توان در این مورد داد، خروج فرمانده سپاه قدس از حلقه ی تندروهای نظام و پیوستن به گروهی است که خواستار ارزیابی دقیق و بر مبنای آن طرح نوینی از سیاست خارجی نظام اسلامی می باشد. خروج این مهره پرقدرت و کم سخن از جرگه ی تندروهای سپاه که در ضمن بیش ترین فاسدان مالی در آن تجمع یافته اند، وزنه ی عملگراهای رژیم در روزهای آینده و به ویژه در رابطه ی تعیین شورای رهبری در مجلس خبرگان آینده، را بالا خواهد برد. همزمان احتمال شورش و برخورد را در این نهاد سیاسی – مالی که مسلح نیز هست و همیشه در سیاست ایران مداخله کرده است، را بالا می برد. اما با این اوصاف هنوز هم سیاست رسمی ایران در سوریه روشن نیست. ارتش که تا کنون از فعالیت های تهاجمی خود را بدور نگاه داشته بود و خواستار مداخله در خارج از مرزهای ایران نیست، تا چه اندازه در سوریه فعال است و در صورت ادامه یافتن این امر چه واکنشی نشان خواهد داد، روشن نیست. با در نظر گرفتن درجه ی درک بالای ارتش از توازن قوا در جهان و به ویژه وظیفه ی سنتی و قانونی آن نهاد، ارتش خواهان خروج سریع از آن سرزمین می باشد. بنظر می رسد که سیاست نظام در سوریه که بهزینه ی جان ایرانیان بسیار و میلیاردها دلار تاکنون انجام شده، در حال متلاشی شدن کامل می باشد. امری که مدت هاست برای همگان روشن شده است. با کاسته شدن از حمایت مالی و تسلیحاتی نظام اسلامی، دیگر پیاده نظام موثر بشار یعنی حزب الله تا مقدار زیاد توانایی خود را هم در سوریه و هم در لبنان از دست خواهد داد و شیعی مذهب ها پس از مدت ها تهاجم به لاک تدافعی فرو خواهند رفت.
سیاست نظام در دو جبهه ی حساس هم مرز باختر و خاور ایران بهمان نامعلومی در سوریه می باشد. عراق هر روزه به مرحله ی متلاشی شدن کامل نزدیک تر می گردد. جنگ قدرت در داخل شیعه ها، شکاف های موجود را ابعادی تازه بخشیده است. حکومت عراق که بر دوش شیعه ها و نظام اسلامی تکیه زده بود، در حال از دست دادن دو ستون خود می باشد. احساسات عربی ضد ایرانی بدون توجه به هم مذهبی، البته با پول عربستان، در حال افزایش است. منطقه که جنگ شیعه و سنی را پرورش داده، عامل ضد ایرانی خود را هر روزه بیش تر به نمایش می گذارد. همزمان داعش (و شایدهم با همراهی مقتدی صدر) که در سوریه و عراق، سرزمین از دست داده بود، با استفاده از فرصت، و دارا بودن گروه بزرگ "شهادت طلب"، بمب گذاری در مناطق شیعه نشین را بمنظور متزلزل کردن هرچه بیش تر حکومت "مرکزی" افزایش داده است. آزاد سازی موصل باید به آینده دورتری محول گردد و در عوض اغتشاش کامل که نه حکومت مرکزی و نه ایران و نه نیروهای آمریکایی قابلیت مهار آن را در آن سرزمین خواهند داشت، حکمفرما خواهد شد. نظام اسلامی باید درک کند که تنها با نزدیک شدن بیش تر به اعراب محافظه کار منطقه یعنی مصر، عربستان، اردن و شیخ نشین های خلیج فارس، می توان مقداری از فشار برایران را کاست. رژیم بدون توجه به فشارهایی که هر روزه وارد می شود و می تواند با تجمع آن ایران را به زانو در آورد، در فکر حج تمتع است. مساله ایران با عربستان حج نیست. مساله رژیم با عربستان و بالعکس، تلاش هریک بر بی تباتی دیگری و بتبع آن منطقه می باشد. هیچیک نه از نظر داخلی و نه از نظر تحولات منطقه، سودی از برخورد نخواهند برد. به ویژه پول عربستان در سرزمین های عربی و همچنین در خاور که بر علیه کشور هزینه می شود، ایران را از دوسو زیر فشار قرار می دهد.
در خاور ایران، بنظر می رسد که حکومت افغانستان در حال از دست دادن سرزمین است. گروه طالبان زیر نفوذ رو به افزایش داعش، عملیات مسلحانه ی خود را گسترش می دهند. بنظر می رسد، نه ایران و نه آمریکا برنامه ی روشنی برای مهار کردن عملیات طالبان ندارند. هردو کشور از همکاری پاکستان برای فشار بر طالبان مایوس شده اند. در برابر تمام این فشارها نه تنها، رژیم سیاست مشخصی ندارد، بلکه دایم تلاش می کند که حقایق را کتمان کند. گویی با کمتان حقایق مسایل داخلی و خارجی بخودی خود، حل خواهند شد و یا باید گمان کرد که سیاست رژیم خلاصه شده است در خرید هر روزی وقت.
در بعد داخلی، هیچگاه روشن نشد که سرمایه های توقیف شده ایران در خارج چه مبلغ بوده است، چه مبلغ امکان وصول دارد و چه مبلغ تاکنون پرداخت شده است. اختلاف در اظهار نظرهای مختلف بیش از بودجه سالانه شاید نیمی از کشورهای جهان باشد. از یکسدوپنجاه میلیارد تا سه میلیارد گفته شده کری در نوسان است. سرمایه های توقیف شده ایران در ماجرای اشغال سفارت آمریکا به کجا رسید و چه مبلغی به ایران بازگردانده شد. مبلغ چپاول دارایی های کشور در ماجرای مشهور به بابک زنجانی چه مقدار بوده. آیا سروصدای دو میلیارد دلاری که آمریکا در روزهای اخیر ضبط کرده است، برای فراموشی پرونده بابک زنجانی است؟ نقش رضا ضراب در بده و بستان با نظام اسلامی چه بوده. ماجرای اختلاس اخیر از بانک ها و ابعاد آن چه اندازه بوده است. ماجرای اختلاس نسبت داده شده به به آفرید خسروی بجز اعدام فوری او پس از نامه نوشتن به رهبر، بقیه بکجا کشید. احتلاس در بانک ها که سخنگوی قوه قضاییه اعلان کرد و سپس تلاش نمود که سطح آن را پائین آورد چه شد. ماجرای ورود سیسد دستگاه پورشه با وام سد میلیون دلاری بانک توسعه "صادرات" که روزنامه کیهان برای خراب کردن بخت شاهردوی برای ایفای نقش مهمی در مجلس خبرگان انتشار یافت، درچه مرحله است. البته اخبار چپاول اموال ملت دیگر جلب توجه نمی کند. اما دیدار فائزه رفسنجانی از زندانیان بمرخصی رفته بهائی، از دست رفتن اسلام تعبیر می گردد، زیرا گمان می برند می تواند بر آنچه در مجلس خبرگان خواهد گذشت، تاثیر گذارد.
نشست اینبار مجلس خبرگان با تمرکزی که بر مساله ی جانشینی رهبری خواهد داشت، از اهمیت ویژه برخوردار است. در شرایطی که نظام اسلامی با شتاب به سوی سقوط پیش می رود، همه ی مدعیان قدرت، چه آنانکه خواستار اصلاحات (البته ملایم) برای حفظ رژیم هستند و چه آنانکه تنها راه ماندگاری را ادامه سیاست های پیشین می دانند و چه آنانی که سپاه پاسداران را تنها نهاد موجود برای اداره کشور دانسته (البته پس از تصفیه و خارج کردن رقبای همرزم)، بر سر اداره کشور با استفاده از تمامی توان خود و از آن میان حمایت ملت، دسته بندی های آخوندی، نظامی و امکانات دیوان سالاری به مبارزه خواهند پرداخت. البته باید بیاد داشت که هیچیک از رقبای حاضر در صحنه، با وجود اختلاف در درجه، منافع ملت ایران را در صدر خواسته های خویش ندارند. شاید مهم ترین مساله ی پیش رو چگونگی حفظ امنیت ملی و ماندگاری ایران در دراز مدت باشد، که اولویت خود را به مبارزه قدرت سپرده است. امنیت ملی ایران نه تنها براثر سیاست های ماجراجویانه ی نظام در راه "صدور انقلاب" که از روز نخست روشن بود برخورد میان ایران و قدرت های جهانی از یکسو و قدرت های منطقه ای از سوی دیگر را برخواهد انگیخت و منجر به انزوای سیاسی کشور گردید، محدود نمی گردد. بلکه به ویژه محدوده اقتصادی را نیز در بر می گیرد. فشار شدی، از برخورد بالارفتن انتظارات که براثر بوق کرنای بدون دلیل حکومت بایستی بر اثر برجام به دست می آمد با سراشیبی پرهیز ناپذیر اقتصاد کشور پدید آمده است. کاهش مداوم سطح زندگی توده همراه با افزایش مداوم چپاول دارایی های ملت که شکاف طبقاتی را به بالاترین سطح خود در تاریخ نوین ایران رسانده است، شرایط را برای شورش اجتماعی فراهم کرده است. شورش اقتصادی که پایه های سیاسی و اجتماعی آن از مدت ها پیش در جامعه ایجاد شده، اینبار در مقایسه با سال 88 بسیار فراگیرتر و اثر گذارتر خواهد بود.
هیچ ایرانی با اندکی منطق از درگیری چنین شورشی که همراه با خشونت حاکم بر جامعه در سی و هفت سال گذشته، می تواند به درگیری های گسترده بی انجامد، حمایت نمی کند. ایران مانند بسیاری از کشورهای دیگر که این تجربه تاریخی را پشت سر گذاشته اند، ترجیح می دهد که راه ملایم و آهسته رسیدن به خواست های خود را در پیش گیرد، تا با حرکتی تند که با تهدیدهای ناشناخته همراه خواهد بود، به حکومت اراده ملی دست یابد. اما حمایت و یا عدم حمایت ما، نمی تواند از تحولات اجتماعی پیش گیری کند. تلاش بایستی کاستن از شرایط برخورد باشد و نه گسترش آن. در تمام دوران رژیم اسلامی، این ملت بود که از حقوق خود در برابر نظام عقب نشست. اما اکنون دیگر جائی برای عقب نشینی نمانده است. از این رو، نخستین گام در راه آشتی ملی میان ملت با خواست برقراری اراده ملی با رژیم و یا دستکم بخشی از آنان که چنین نیازی را درک می کنند و از این رو آمادگی عقب نشینی در برابر ملت را دارند، باید در این نشست انجام گیرد. اصلاحات سیاسی و اقتصادی نمی تواند در کوتاه مدت، مسایل ژرف اقتصادی ایران را حل کند. اما بدون این اصلاحات، هیچگاه نمی توان خطر شورش اقتصادی را دفع کرد. به عنوان نمونه، سخن در باره "اسلامی" کردن بیش تر نظام بانکی ، به طور مسلم شورش اقتصادی را نزدیک تر خواهد کرد. آزادی سیاسی بیش تر، برای ایجاد امید در میان ملت مورد نیاز شدید می باشد تا بتواند از حرکات تند توده جلوگیری نماید. آزادی سیاسی با نمایش دور شدن از رهبر نظام و گروه تندرو حلقه زده به دور وی چه در رخت آخوندی و چه در رخت نظامی، خود را نشان خواهد داد. هرچه این نشست با رهبری عملگراها بتواند خود را گسسته از سیاست های پیشین به نمایش گذارد، بهمان نسبت گامی در راه آشتی ملی و پیش گیری از خشونت برداشته است. از این رو باید امیدوار بود که گروه عملگرا و پشتیبانان آنان در نهادهای مسلح که در هر حال بنظر می رسد، آمادگی حرکت به سوی آشتی ملی را داشته باشند، در آشکار کردن بحث ها و تصمیمات کوشیده تا حمایت بیش تر طرف بزرگ تر آشتی ملی، یعنی ملت را بدست آورند.
-------------------------------------
- البته می توان تصور کرد که او با زیرکی دست به این عمل زد تا مخالفت تندروها و آن دسته از آخوندهای بی آبرو شده و همزمان، حمایت ملت را برانگیزد.
- به احتمال، ارتش بالاترین نهادیست که بر مبنای سنت و انظباط، انگیزه اصلی آن منافع ملت ایران می باشد. براین مبنا، از دوران ریاست جمهوری خاتمی تاکنون، همراه با واکنش ملت سد بزرگی در راه کودتای فراگیر تندروها بوده اند.
- وجود پدیده ملت حتا در میان هواداران تند "امت" سد بزرگی است در برابر جنگ داخلی. با این وجود، شورش گسترده می تواند توسعه سیاسی و اجتماعی ایران را از این که هست نیز عقب تر اندازد.
- از نیمه دوم سده بیستم بسیاری از کشورها با رسیدن تفاهم با هیئت حاکمه خودکامه و به ویژه نیروهای مسلح آن، گذر مسالمت آمیز را با موفقیت انجام داده اند. می توان از اسپانیا، لهستان و شیلی نام برد. آخرین موفقیت در میانمار بدست رسیده است. کوبا و ونزوئلا در آمریکای لاتین، درست مانند ایران به خاطر شکست های رژیم در مرحله ی گذر می باشند. امید است که جامعه هر سه کشور به رشد سیاسی لازم برای انجام این مهم را بدست آورده باشند.
- نظام بانکی "اسلامی" برای ملت دست آوردی جزو قانونی کردن "ربا" خواری به صورت "سود" بانکی بیش و کم 35% همراه نیاورد. در بسیاری از کشورهای جهان، بهره پول چه از شخص و چه از نهادهای مالی بالاتر از 18% ربا خواری محسوب شده و قابل تعقیب است.
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: