حادثه مکه، موهبت برای نظام اسلامی
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[30 Sep 2015]
[ فرهاد یزدی ]
- بیست و نهم سپتامبر 2015
حادثه مکه و کشته و مفقود شدن گروه بزرگی از ایرانیان، بیش از اینکه برای نظام اسلامی بعنوان فاجعه برداشت شود، به فرصت غیر قابل انتظاری برای سرپوش گذاشتن و تعویق بر بسیاری از مسایل دست بگریبان، بدل شد. بهر دلیلی که این حادثه ایجاد شد، از مسئولیت عربستان چیزی نمی کاهد. عربستان با نظام سیاسی و امنیتی عقب مانده، قادر به ایجاد فضای امن و سالم برای گرد آمدن چنین جمعیت بزرگی در این مدت کوتاه را نمی تواند عهده دار گردد. عربستان این واقعه را بیش از یک حادثه برآورد می کند. امنیت عربستان و رژیم حاکم برآن بشدت لرزان است. هرگونه حادثه ای که آرامش آن سرزمین و رژیم را برهم زند، در ابعاد بزرگ تر یعنی امنیت کشور تفسیر می گردد. از این رو، اعتراض به حق هرکشور به کشته شدن اتباع خود، به ویژه در مورد نظام اسلامی، برداشت های بزرگ تر و به عنوان تلاش در راه براندازی آن رژیم تعبیر می گردد. اعتراض نظام اسلامی، با اشاره به این رویداد دال بر رد صلاحیت عربستان برای اجرای چنین مراسمی، عوام فریبنانه می باشد. رژیمی که هزاران زندانی را اعدام می کند، مشروعیت چنان سخنانی را ندارد. جاده های ایران نزدیک به 20 هزار کشته براثر تصادف در سال ببار می آورند. پس مسئولیت نظام در این مورد کجا می رود؟
در هر حال چند موضوع حیاتی: سوریه و اتحاد ایران و روسیه، داعش، بدتر شدن وضعیت عراق، ترکیه، رابطه با عربستان، اجرای توافق هسته ای، و شاید از همه بالاتر افزایش تهدید امنیتی بر ایران با سقوط قندوز در افغانستان، در این برهه تحت الشعاع این حادثه قرار گرفته اند که برای رژیم وقت و فرصت خریده است. موضوع سوریه و دوبار اشاره روحانی پیش از سفر، به نقش نیروهای نظامی ایران بعنوان تنها نیرویی که تاکنون از پیروزی تروریسم در منطقه پیش گیری و آمادگی گستردگی چتر حمایتی آن حتا تا عربستان را دارد، باید یاد آور شد. از سوی دیگر، همزمان پوتین با افزایش دخالت نظامی در سوریه و گسترش پایگاه دریایی و هوایی خود، همراه با نظام اسلامی خواهان حفظ اسد در قدرت، دستکم تا یافتن گزینه ی قابل قبول، بر همراهی خود با نظام اسلامی تاکید ورزیده است. بنظر می آید که نظام اسلامی در هماهنگی با روسیه آمادگی ارسال سرباز ایرانی برای شرکت در جنگ برعلیه داعش را داشته باشد. جایگزین کردن بمباران مواضع داعش وسیله ی روسیه، نیروهای نظامی آمریکا، انگلستان (و در روزهای گذشته فرانسه)، غرب قادر خواهد بود که تمرکز خود را بر دیگر مناطق مانند یمن و شمال آفریقا، منتقل کند. منافع روسیه در صورت چنین تحولی روشن هستند: حفظ تنها پایگاه روسیه در مدیترانه، گرفتن امتیاز از غرب در مورد تحریم های اقتصادی، آب شدن یخ های سیاسی و بالاتر از آن رسیدن به نوعی تفاهم در مساله اوکراین بدون از دست دادن کریمه. کاهش قیمت انرژی و سقوط روبل، دسترسی روسیه به منابع مالی و تکنیکی غرب را به بایدی برای روسیه بدل کرده است. اما در برابر پیشنهاد درگیر کردن ایران در یک جنگ درازمدت برعلیه سنی مذهب ها، روشن نیست که ایران چه بدست خواهد آورد. روشن نیست که اصرار برای نگاهداشتن اسد در قدرت حتا دستکم تا زمانی که اوضاع بهتر گردد، چرا برای نظام اسلامی این همه دارای ارزش است. روحانی در مصاحبه اعلان کرد که پس از بهبودی در شرایط جنگ در سوریه، می توان در باره جایگزین اسد، مذاکره نمود. اما پشتیبانی دایمی ایران از اسد شیعه، با تمام زیان های ناشی از گسترش جنگ شیعه و سنی، ما را به این نتیجه می رساند که دستکم بخشی از نظام با تمام شکست هایی که از سیاست گذشته خود دیده اند، هنوز رویای استواری کمربند شیعی را از سر بدر نکرده اند. روحانی با ارایه چنین پیشنهادی نه تنها به تندروهای سپاه که سیاست عربی ایران را در دست دارند رشوه داد بلکه همزمان به غرب نیز که با کاهش درگیری خود در این جنگ متنفع خواهد شد نیز رشوه داد. روسیه بخشی از زیان های ناشی از بلندپروازهای دوران طلائی نیاز جهان به منابع انرژی آن سرزمین را می تواند از راه یاری رساندن به غرب در سوریه جبران کند. هردو نظام اسلامی و روسیه، از بسیاری جهات بهم نزدیک هستند. در حالی که روسیه با سرزمین بسیار گسترده وبا اتکا به زرادخانه مهیب هسته ای و داشتن حق وتو در سازمان ملل، بخاطر نبود دمکراسی در سیستم سیاسی، خود را با مشکلات قابل حذر روبرو کرد، دوقلوی کوچک تر و ضعیف تر آن نظام اسلامی، حتا گام های تندتر و درازتری را برداشت. غرب با روسیه باید مدارا کند. اما چنین نیازی را در مورد ایران برای خود احساس نمی کند.
حادثه مکه از سوی دیگر به تندروهای نظام این فرصت را داد که از تلاش در راه تفاهم با عربستان که برای امنیت و توسعه اقتصادی ایران، اهمیت ویژه دارد، جلوگیری نماید. هیچ نماینده ایران در هنگامی که تعداد بزرگی از اتباع آن در عربستان کشته شده اند، نمی تواند در مورد بهبود روابط گفتگو نماید. از آن سو، عربستان سعودی با آگاهی از این امر، هرگونه مذاکره با طرف ایرانی را، جز اتلاف وقت و خود را در موضع دفاعی قرار دادن، دست آوردی نمی تواند انتظار داشته باشد. فرصت بهبود روابط که نه تنها در مورد امنیت خلیج فارس، اوضاع عراق و سوریه، وضعیت مالی ایران بسود کشور می باشد بلکه در راه کاستن از یاری مالی به طالبان و فشار بر پاکستان که برای امنیت ایران در مرزهای خاوری بسیار مهم است، یک بار دیگر از دست رفت. از یاد نبریم که پس از براندازی طالبان وسیله ی آمریکا در چهارده سال پیش، قندوز نخستین شهر بزرگ افغانستان است که به چنگ طالبان درآمده. اهمیت این شکست هنگامی بیش تر روشن می شود که توجه کنیم این شهر نه پشتون نشین بلکه از تاجیک های فارسی زبان شکل گرفته. حل بسیاری از مسایل ایران و منطقه و از آن میان در خاور ایران، که دخالت بدون حد و مرز قدرت های خارجی را ممکن کرده است، بدون تفاهم با عربستان سعودی و اعتنا به نگرانی های امنیتی آن، غیر ممکن می باشد. ما چه بخواهیم و چه از آن نفرت داشته باشیم، در همسایگی دریایی با عربستان قرار داریم و بسیاری از منافع و مسایل با هم گره خورده و رقابت منحصر به تنها در چند رشته نمی باشد. در فضایی بوجود آمده، تنها تندروی است که سود برده و قادر خواهد بود برنامه های خود را با سادگی بیش تر به انجام رساند.
این حادثه، همچنین بر برنامه سفر روحانی برای شرکت در سازمان ملل نیز اثر گذارد. آنچه که روشن است، سخنان روحانی با نطق از پیش تهیه شده او مجبور بود متفاوت باشد. سخنان او با محکوم کردن واقعه مکه آغاز گردید که چون هنوز اتفاق نیافتاده بود نمی توانست در زمان تدوین آن در تهران با نظر رهبر، دانسته شده باشد. این احتمال وجود دارد که با قضاوت از گفته های پیشین، روحانی حتا آمادگی نزدیک شدن با نظرات عربستان را می داشت و یا دستکم اجبار به حمله تند به آن سرزمین نبود. او مجبور شد که سفر خود را کوتاه کرده و چهار ملاقات از پیش اعلان شده و به احتمال چند ملاقات اعلان نشده را نیز حذف کند. در این ملاقات ها چه می توانست به دست آید، روشن نیست.
در هر حال، حادثه مکه و کشته و مفقود شدن بیش از دوهزارنفر بر مشروعیت بشدت لرزان حکومت آن سرزمین آسیب اساسی رساند. چند روز پیش از این واقعه، سقوط جرثقیل که آنهم به کشته شدن بیش از سدنفر منجر شد، فضا را بشدت برای آن حکومت تیره کرده بود. بمباران جشن عروسی در یمن به رهبری عربستان با بیش از سدنفر کشته، همه و از آن میان متحدان آن حکومت را، نسبت بدوام رژیم با تردید جدی روبرو کرده است. می توان انتظار داشت که وابستگی رژیم آل سعود به قدرت های خارجی و از آن میان پاکستان و حتا ترکیه، بیش از این افزایش یابد. دنباله روی آن رژیم از غرب در مسایل متعدد منطقه و به ویژه در رابطه با عراق و سوریه و شاید هم مدیریت جنگ در یمن، آشکارتر گردد. در حالی که عربستان بشدت از این حادثه آسیب دیده، تندروهای نظام اسلامی در ته دل از آن به عنوان "برکت الهی" یاد می نمایند. روند میانه روی که رو به شتاب بود، با ترمز روبرو گردید. سفر روحانی به نیویورک که دارای توان بهم ریختن موازنه قدرت بسود عملگراها را داشت، اکنون نمی تواند به اندازه کافی موثر باشد. سیاست دفاعی تندروها در مقابل روحانی که پیش از سفر وی با سخنان برخی از گروه های شناخته شده آغاز گردیده بود، همراه با بزرگ کردن مقام رهبری، به سیاست تهاجمی ضد عملگرایی بدل خواهند شد. به احتمال زیاد نفوذ بخش تندروی سپاه در نهادهای امنیتی در داخل کشور و تعیین جهت در سیاست عربی منطقه نیز آشکارتر خواهند شد. حتا در مبارزه با فساد و به ویژه ماجرای زنجانی که با در نظر گرفتن ابعاد نجومی آن، پای رهبر نظام و به احتمال دیگر باقی صاحبان قدرت به میان کشیده شده، رژیم دست بازتر در ساده جلوه دادن آن خواهد داشت.
یک بار دیگر امداد غیبی با هزینه جان چند سد ایرانی، در کوتاه مدت به یاری رژیم اسلامی رسید.
-----------------------------------------
- دخالت روسیه و ملاقات های اخیر پوتین با نتن یاهو، به احتمال در مورد تضمین روسیه به اسراییل در جلوگیری از دخالت سربازان ایرانی در مرزهای سوریه با اسرائیل می باشد. نباید از یاد برد که در دوران حکومت اسدها، امن ترین مرز اسرائیل با سوریه بوده است.
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: