من که خندم نه بر اوضاع کنون می خندم / من بدین گنبد بی سقف و ستون می خندم
خلق خندند به هر آبله رخساری و من / به رخ این فلک آبله گون می خندم
” میر زاده عشقی ”
در درازای حضور و ظهور حکومت اسلامی ایران ، تا کنون ، سه جام زهر هراسناک و سه پرونده خوفناک و پر هزینه در کار نامه رهبر و حاکمان ثبت شده است .
هزینه ها یی که مردم برای این سه پرونده دادند فراوان بوده است .
پرونده یکم و جام زهر نخست : آزادی گرو گان ها پس از ۴۴۴ روز .
حاصل دیر نوشیدن این جام زهر : انزوا ی بین المللی – غرب ستیزی و امریکا ستیزی – افتادن پاره ای از نیروهای چپ در دام مبارزات ضد امپریالیستی !! رژیم ولایی و همسویی با آنان – بستن نهادهای مدنی و احزاب و روزنامه ها – سقوط دولت لیبرال بازرگان و انتقال تمام قدرت سیاسی به حزب جمهوری اسلامی و ….
پرونده و جام زهر دوم : اتمام جنگ پس از ۸ سال . جنگ بی موردی که تاکنون حتی ایدیولوک های حکومتی از بیان ادله ادامه جنگ عاجز هستند .
حاصل دیر نوشیدن جام زهر دوم : قربانی کردن صد ها هزا ر انسان ودهها شهر سوخته و تلف کردن صدها میلیارد دلار – زمینه سازی برای کشتار ۶۷ و سر کوب بیشتر- باز گشت نظامیان از جبهه های جنگ و تقاضای سهم بیشتر از اقتدار مالی و سیاسی و انتقال آنان از پادگان ها به مراکز قدرت و تسخیر نهاد های مالی و پایگاه های اقتدار و پیدایش سرمایه داری میلیتاریستی و زایش نهادهای مافیایی در همه ارکان . و …. . و ساختن شعار ” جنگ جنگ تا پیروزی ” و بسیج میلیون ها جوان ایرانی حول این شعار هراسناک و مخرب . بهای شش سال تاخیر ، بسیار سنگین و سنگ دلانه بود . آغاز آن نیز خوفناک تر .
150418_2
پرونده و جام زهر سوم : تفاهم نامه ی هسته ای لوزان پس از ۱۱ سال آشکار شدن ماجراجوی ها ی هسته ای و بیست و اندی سال پس از آغاز این پروژه و ۱۸ ماه مذاکرات نفس گیر جدی .حاصل دیر نوشیدن جام زهر سوم : فقیر سازی به جای غنی سازی
اتلاف صدها میلیارد دلار و انزوای جهانی و سرکوب و …و ساختن شعار سفیهانه ی ” انرژی هسته ای حق مسلم ماست ” و تبدیل آن به یک گفتار نمایشی ملی گرایانه و ایجاد و استحکام دولت پوپولیستی در ایران و جستن هژمونی در منطقه و خاورمیانه .
هنوز عده ای از معترضین ماجراجویی های هسته ای در بند هستند . آیا پس از تفاهم نامه ی هسته ای لوزان ، آنان را آزاد خواهند کرد ؟
آشکار و روشن است که اگر هر سه جام زهر در روزهای اول سر کشیده می شد ، حکایت به گونه ای دیگر بود . و حکومتیان با دستان پر تری بیر ون می آمدند . و مردمان هزینه کمتری می پرداختند .
خمینی آشکار و بی با کا نه به یکباره جام زهر یکم و دوم را نوشید ، اما خامنه ای با هراس و در پنهان جرعه ، جرعه به سر کشید .
در مورد هرسه جام ، هردو رهبر نقش اصلی و اساسی را دارا بودند .هر چند که در تفاهم نامه لوزان آیت الله رندانه سخن گفت و با موضع ” نه موافقم و نه مخالف ” هم به نعل زد و هم به میخ کوبید .مذاکرات را به بن بست نکشانید و نیز راه چانه زنی را گشود و امکانات مانور گروه ایرانی را فراهم آورد . و نیز از تفاهم نامه تا توافق نامه راه پر سنگلاخ و دشواری در پیش است . *
در هر سه مورد هر چند که اتمام آن با تاخیر پر هزینه و هراسناکی اجرا شد ، اما پایان آن به نفع منافع ملی مردمان بود .
معاهده لوزان و حوزه منافع ملی
در تفاهم نامه هسته ای لوزان ، حکومتیا ن ” فراوان دادند و اندک گرفتند ” . این ” دادن ها و نگرفتن ها ” در معاهده آزادی گروگان ها و پایان جنگ هم به وقوع پیوست . پس حکومت اسلامی دارای سابقه نا درخشانی در این زمینه می باشد . از سوی دیگر ، این ” دادن ها و نگرفتن ها ” و یا دلواپسی دلواپسان که ” اسب زین شده تحویل دادیم و افسار پاره شده گرفتیم ” و یا ” توافق لوزان کام ملت را تلخ کرد” نه دل نگرانی مردمان است و نه ملت منافعی در آن دارد . پر کردن سفره های خالی ، جستن کار ، به کار افتادن چرخ های فرسوده اقتصاد غیر مقاومتی ! ، یافتن امید و نشاط در بین جوانان ، رهایی زندانیان سیاسی و …. و …. دل نگرانی مردمان است . بسیاری از ایرانیان نه می خوهند بدانند که چرا ترجمه انگلیسی تفاهم نامه و نسخه فارسی آن متفاوت است و نه علاقمندند بدانند که آینده فردو و اراک و کاهش سانتریفیوژ ها از ۲۰ هزار به ۵ هزار و حکایت آب سنگین و درصد غنی سازی اورانیوم به ۳ درصد و سایر حکایات …… به کجا پایان می یابد ، زیرا آنان نقشی و سهمی در آغازآن نداشتند . این ها سناریوی دلواپسان درون کشوری است . خلاصه سخن اینکه اگر این تفاهم نامه به توافق نامه نامه پایان یابد و تحریم ها برداشته شود ، به سود منافع ملی هم وطنان هست و بس .
موا رد کا میابی ها و ناکا می ها
مورد یکم ؛ سناریوی ” نرمش قهرمانانه ” پیش از انتخاب ریاست جمهوری روحانی آغاز شد :
مارچ ٢٠١٣ آغاز مناسبا ت گرم و شکستن تابوی کوه یخ روابط واشنگتن و تهران بود . سفر های پنهان جان کری به عمان و دیدارها ی پنهانی مقامات بلند پایه تهران و واشنگتن آغاز پرده نخست این نمایش طولانی و پر درد سر بود . این مناسبا ت و دیدارها از چهار ماه پیش از انتخاب شدن روحانی آغاز شده بود .
ساختار قدرت در جمهوری مقدس به گونه ای است که این امورات به اراده و خواست رهبر امکان پذیر است . تحریم ها اثرات خود را گذاشته بود و شعار اقتصاد مقاو متی ، اقتصاد شکننده را زاییده بود . مملکت به لبه پرتگاه رسیده بود و کشتی بان را سیاست دگر نیاز مند بود . سفیران رهبری می بایست ماجراجویی های هسته ای “آقا ” را به پرده آخر می رساندند .
مورد دوم ؛ “تفاهم نامه ی هسته ای” سبب تحکیم وضیعت دولت روحانی در ایران و تقویت موقعیت اوباما و کری در آمریکا شد :
موقعیت روحانی از سه رییس جمهور پیشین [ هاشمی ، خاتمی و احمدی نژاد ] ضعیف تر ، شکننده ترو نا استوارتر بود . زیرا :
روحانی بر خلاف اسلافش ، یک حزب [و نهاد سیاسی] قدرتمند [ که متعلق به وی باشد ] ندارد . اگر حزب هاشمی ” کار گزاران سازندگی و روحانیت عمل گرا” بود ، اگر خاتمی اصلاح طلبان و مشارکتی ها و مجاهدین انقلاب اسلامی را در پس خود دا شت ، و اگر احمدی نژاد از پایه گذ آران باند ” ارومیه – علم و صنعت ” بود ، اما حامیان و اطرافیان روحانی نا متشکل و نا همگون بودند .
“تفاهم نامه ی هسته ای” از روحانی و دولتش ، از ظریف و همراهانش ، موقتا گلادیاتورها و قهرمانان شکست ناپذیر ساخته است . “دل واپسان ” و “راست افراطی”در بلوک قدرت از تهدید کنان اصلی دولت روحانی هستند . “تفاهم نامه ی هسته ای” ، دولت روحانی را فعلن [ تا حادثه آتی ] واکسینه نمود .
اما در ینگه دنیا ، راست های افراطی ، تی پارتی و هواداران دولت اسراییل دست به چالش بزرگی بر علیه اوباما و جان کری زده بودند . “تفاهم نامه ی هسته ای” موقیعت او باما و دموکرات ها را استوار کرد .
در انتخابات آینده آمریکا ، مسیر پیروزی دموکرات ها هموار تر شد . اکنون جمهوری خواهان در شرایط تدافعی فرو رفته اند .
در انتخابات آینده اسفند ماه مجلس شورای اسلامی ، پیش بینی می شود توازن قدرت به سود اعتدالیون پایان یابد .
150418_3
مورد سوم ؛ تاثیر توافق هسته ای در تنش زدایی در سیاست خارجی و مناسبا ت با کشورهای منطقه و تخریب موقیعت اسراییل :
سال های صدارت احمدی نژاد دوران پر تنش تهران با پنج کشور خلیج و کشورهای عضو اتحادیه عرب بود . [ به استثنای سوریه ، سودان، عمان ، و اندکی لبنان ].
سیاست خارجی قلدرانه و دیپلماسی نا بخردانه دولت احمدی نژاد و حمایت بی دریغ از بشار ، ادله اصلی این مناسبا ت سیاه و متشنج بود . بدین گونه بود که :
– در فروردین سال ۱۳۹۰ ، کویت ، سه دیپلمات ایرانی را اخراج کرد و مدعی شد که یک شبکه جاسوسی را که اطلاعات راهبردی نظامی این کشور را به ایران منتقل میساخت، کشف کرده است. و سپس شیخ محمد السالم الصباح وزیر خارجه در گفتوگو با تلویزیون العربیه مدعی شد که نیروهای اطلاعاتی کویت یک حلقه جاسوسی ایرانی را کشف کرده ا ند که قصد بمب گذاری در تاسیسات استراتژیک این کشور را داشته اند .
– دولت بحرین، سپاه پاسداران را متهم به سامان دادن یک حلقه تروریستی در خاک خود کرد و متعاقب آن یک دیپلمات ایرانی را اخراج نمود.
-امارات و دولت احمدی نژاد در اردیبهشت ۹۱ روابط پر تنشی را گذراندند به گونه ای که به دنبال بازدید احمدینژاد از ابوموسی ، امارات رسماً به سفر او اعتراض کرد. و در تیر ۹۲ پانصد ایرانی مقیم این کشور که بسیاری از آنان از بازرگانان بودند، بدون ذکر هیچ دلیلی از امارات اخراج شدند.
– در اردیبهشت ۹۱ ، رامین مهمانپرست ، سخنگوی پیشین وزارت خارجه ایران، اعلام کرد: «روابط سیاسی ما با عربستان در سطح مطلوبی قرار ندارد ….” . بدون تردید ، رقابتهای منطقهای تهران- ریاض [همچون رقابت نفتی و رقابت شیعه و سنی] که از دیرباز وجود داشت، در سایه تحولات خاورمیانه به گونهای رقم خورد که حضور نظامی عربستان در بحرین، مانع سقوط آلخلیفه شد، [ که آرزوی جمهوری اسلامی سقوط آلخلیفه بود] . و متعاقب آن ریاض با پشتیبانی از اپوزیسیون مسلح بشار اسد، خود را وارد حیاط خلوت ایران [ یعنی سوریه] کرد.
اما با آمدن دولت اعتدالی مناسبا ت وزارت خارجه دولت روحانی با کشورهای منطقه با شدت و حدت در حال تنش زدایی است . و اکنون پس از “تفاهم نامه ی هسته ای” گمان بر این است که در یک مسیر دیپلماسی سالم ، به دنیای مناسبا ت با شورای کشور های خلیج و مجامع بین المللی گام نهد . و شاید در آتیه شاهد رویکردی جدید در گشودن افقهای تازه ی روابط بین ایران و کشورهای” شورای همکاری خلیج فارس” پس از توافق هسته ای ماه ژوین باشیم . هر چند که حمایت ایران از دولت سوریه و حوثیها در یمن گره کور این مناسبات می باشد .
و اما اسراییل ، به عنوان پرچم دآر اصلی مخالف معاهده لوزان : نتانیاهو و اسراییل بیش از سه سال است که با آشفتگی از گزینهی نظامی دم میزند، اما در پرده آخر نمایش ، توافق لوزان این نقش کاساندرایی ( کاساندرا پیشگوی نفرینی اساطیر یونان است ) او را نادیده گرفت. خوش تر از آن : ایالات متحده نشان داد که در این پرونده حساس، حصول منافع آمریکا را به منافع بهترین متحد استراتژیکشان ترجیح می دهد . اسراییل دوران انزوای سیاسی خود را در جهان آغاز کرده است . قایق اسراییل به خشکی نشسته است .
برای اینکه این تفاهم به توافق تبدیل گردد ، رهبر و حکومت به ناگزیر باید عقب نشینی بیشتری بنمایند و از اریکه آمریکا ستیزی پایین آیند و با راستی با مجامع بین المللی همکاری یابند .
در صورت دسترسی به توافق هسته ای در ماه ژوین ، آمریکا ستیزی در بین نهاد های قدرت ، ( احتمالن ) کاهش خواهد یافت و ایران از انزوا بیرون خواهد آمد . شاید این امر سبب شود که گشایش نهاد های مدنی ، احزاب و روزنامه بر حکومتیان تحمیل شود و این دستآورد کلانی خواهد بود .
هجدهم آپریل ۲۰۱۵
=================
پی نوشت :
* http://iranma.us/150412/