جهان پیش و پس از کرونا
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
گفتوگو با حمیدرضا یوسفی، استاد دانشگاه کوزانوس آلمان؛
کرونااگر روند افزایش قدرت مثلث چین، روسیه و ایران ادامه پیدا کند و میزان ریسکپذیری آنها با سیاست صلح جویانه و گفتوگویی در جهان افزایش پیدا کند، نظم فعلی جهان که سرنخهای پنهان قوه مقننه، قضاییه و مجریه گفتوگو و کلیه مراودات آن در دستهای پنهان و آشکار غرب است، دچار لرزش جدی خواهد شد. کشورهایی مثل برزیل و هندوستان نیز در مسیر مشارکت جهانی حرکت میکنند و در نظم نوین جهان به عنوان کانونهای قدرت حضور خواهند داشت. ویروس کرونا و همکاریهای بینالمللی فراسوی همه سیاهنماییها و سیاسیکاریها نشانگر این است که تکتازی امریکا یا قبیلهگرایی سیاسی غرب یا باید به پایان برسد یا تغییرات اساسی و بنیادین در آن صورت بگیرد.
فرهنگ امروز/ سید حسین امامی: پروفسور حمیدرضا یوسفی استاد تاریخ فلسفه و روانشناسی تعامل در دانشگاه پتسدام و کوزانوس آلمان است. ایشان از صاحبنظران برجسته حوزههای مختلف روانشناسی و آسیبشناسی اجتماعی هستند و آثار متعددی مثل «زرتشت: آموزگار فراموش شده»، «عرصههای تفکر»، «نبرد اندیشهها»، «روانشناسی اسلامهراسی»، «مبانی تعامل میان فرهنگی» و «تاریخ جهانی حقوق بشر» به زبان آلمانی منتشر کردهاند. در گفتوگوی پیش رو با او در مورد آسیبشناسی پرتگاههای ویروس کرونا و تاثیر آن روی روان انسان در کشورمان صحبت کرده و سعی کردیم پاسخی برای این پرسش بیابیم که جهان پس از کرونا به کدام سو میرود؟
چند ماهی است که کرونا وضعیت عادی جهان را بههم ریخته و دراین مورد صحبتهای زیادی توسط متخصصان رشتههای مختلف شده است. آیا برخورد ما در رودررویی با این پاندمی مناسب بوده است؟
بله متاسفانه ویروس کرونا، جهان را بهطوری شگفتانگیز با چالشهای عظیمی روبهرو کرده است که ابعاد وسیعی از آن در ماههای آینده روشنتر خواهند شد. من فکر میکنم که رفتار مسوولان کشورمان با توجه به امکاناتی که دراختیار داریم بد نبوده است. کلیه کانونهای پزشکی و بسیاری از مسوولان و نهادهای مذهبی و غیرمذهبی در کنار مقامات کشوری و لشکری ماههای متوالی است که همه انرژی خود را مصروف مبارزه با این ویروس مخرب کردهاند و جا دارد که از همه آنها تشکر نماییم و برایشان سلامت و انگیزه هرچه بیشتر آرزو کنیم.
ارزیابی شما درخصوص رودررویی ما با این ویروس چیست و چگونه میتوان با چالشهای ناشی از این پاندمی برخورد کرد؟
ارزیابی علمی نیاز به وقت بسیار بیشتری دارد، ولی قدر مسلم این است که پاندمی کرونا قوتها، ضعفها، فرصتها و به ویژه تهدیدهای مشترک را به خوبی به تصویر کشید و نشان داد که باید این ویروس مرگبار را جدی بگیریم و مورد تجزیه و تحلیل قرار بدهیم. آسیبشناسی به این معنا یعنی بهروزکردن شناخت آفات و نابهنجاریهای سیستمهای اجتماعی، سیاسی، علمی و دینی. آسیبشناسی باید در همه زمینهها بدون استثنا زمینهای تجربی داشته باشد و عاری از حب و بغض صورت بگیرد. آغازه این تحلیل با این شناخت صورت میگیرد که هیچ علومی نمیتواند بدون آسیبشناسی دوام بیاورد و هیچ جامعهای را نمیتوان یافت که بدون آسیبشناسی مدیریت شود. اگر چنین نباشد در دیوانهخانه غیرقابل پیشبینی زندگی خواهیم کرد. آسیبشناسی میزان بازدارندگی را افزایش میدهد و در واقع ارابه بهروزکننده همه علوم است و سببشناسی، بحرانشناسی، رفتارشناسی و تفکرشناسی را دربرمیگیرد. با تکیه روشمند به این مجموعهها میتوان جامعه و نهادهای اجتماعی، دینی، سیاسی و علمی و عملکردهای آنها را درقبال کلیت جامعه اعم ازدلایل بروز کمکاری، بدکاری، بیانگیزگی، ازخودبیگانی، سستی هویتی و بسیاری از کاستیهای دیگر که منجر به اشکال مختلف بحران میشوند را به صورت وسیع مورد بررسی تجربی قرار داد.
آسیبشناسی چه فوایدی دارد؟
با آسیبشناسی مستمر و مبتنی بر روش میتوان موارد و دلایل ناکارآمدی کلیه اهداف نهادهای مختلف جامعه یا یک سیستم را در حالتهای مختلف تجزیه و تحلیل کرد و عوامل بازدارنده و اختلالات، شرایط محیطی، روحیات فردی و برخوردهای جمعی را مورد بررسی سیستمی، یعنی همهجانبه قرار داد. با آسیبشناسی میتوان افکار عمومی را با راهکارهای کارا و پویا متحول ساخت و در مقابل انحرافات و مشکلات مخرب واکسینه کرد. این فواید اساس پیشرفت و ایجاد رفاه عمومی میباشند.
آسیبشناسی مبتنی بر تفکر تحلیلی، سیستمی، تأویلی، شورایی، انتقادی و چک لیستی باعث تحول سیستم مدیریت در کلیت جامعه و نهادهای آن خواهد شد. این روش کمک میکند تا مردابها و باتلاقهای پنهان جامعه را کشف کنیم و ریشههای آنها را با روشهای تجربی بخشکانیم. آسیبشناسی میزان بهرهوری را در جامعه افزایش میدهد و راه را برای اجماع ملی و تعامل مبتنی بر کنترل متقابل بیشتر و مدیریت توانمند نهادهای جامعه هموار میکند.
یکی از فواید بسیار مهم آسیبشناسی این است که به فرد و جامعه عزت میبخشد، زمینه را برای رقابت سالم فراهم میکند، ایجاد سختکوشی میکند، روحیه ایثارگری مضاعف میآفریند و افراد جامعه را مسوولیتپذیرتر میکند. اگر دنبال زندگی در یک جامعه مترقی و موفق هستیم، باید همه چیز را بهطور مستمر از صفر تا صد مورد آسیبشناسی قرار دهیم. جامعهای که آسیبشناسی در آن تبدیل به یک فرآیند مداوم و عادی شده است، جامعهای پیشرو و رو به موفقیت است. آسیبشناسی در کنار تربیت صحیح در کانون خانواده و مدارس، دانشگاهها و نهادهای دینی این امکان را برای تکتک مردم فراهم میکند که از شبکههای مجازی نیز استفاده سالم کنند. آسیبشناسی یعنی ایجاد تفکر مدیریتی و تقویت سیستمی و سیستماتیک جامعه و کلیه نهادهای آن.
میزان آسیبشناسی در ایران را چطور میبینید؟
در جامعه ما شاهد یک قهر اجتماعی هستیم. بیرحمی اجتماعی رو به رشد است. من فکر میکنم که یکی از چالشهای بزرگ کشور ما عدم نگاه آسیبشناسانه و بدون چشمانداز به این نابهنجاریهای فاجعه بارمی باشد، باتوجه به اینکه پتانسیل بهبودبخشی از صفر تا صد در کشور موجود است و باید آستین بالا زد و از امکانات بیکران استفاده کرد. اگر نوع نگاهمان را به توانمندیهای خود جلب نماییم و در گام اول خودسنجی کنیم و براساس آن گامهای بعدی را چینش و تعریف کنیم، طول و عرض چالشها و شکاف اجتماعی برایمان مشخصتر خواهند شد. خودسنجی مبانی مستحکم همیاری است که باید در جامعه تقویت شود. از آشپزخانه منزل گرفته تا نهادهای کشور که همه و همه با هم ارتباط مستقیم و غیرمستقیم دارند. من فکر میکنم که اگر مزه آسیبشناسی را در عمل بچشیم، دیگر دست از آن نخواهیم کشید. آسیبشناسی هدفمند و مبتنی بر روش ندیدهها را با تفکر و تفحص دیدنی میکند. فقط باید یقین علمی داشت که ندیدن ناکامیها و مشکلات خزنده به مرور زمان باعث از دست رفتن دستاوردهای بزرگ به دست آمده که برای آنها بهای سنگینی پرداخت شده است، خواهد شد.
باتوجه به تخصص شما، کرونا چه تاثیری روی انسان گذاشته است؟
اجازه بدهید پرسش شما را با توضیح بیشتر پاسخ بدهم. ویروس کرونا نه تنها سلامتی بشر را با خطر روبهرو کرده است، بلکه اقتصاد تکتک کشورهای جهان را نیز در بر گرفته و زمینهساز بحرانهای بزرگ اجتماعی و اقتصادی با چشماندازی پر از اما و اگر شده است. من فکر میکنم که جامعه ما در کلیتش برای رودررویی با بحرانهای اینچنینی آماده نبوده است. ستاد بحران کشورمان قربانی بازیهای سیاسی است. سیاسیبازی خلاقیت عملی را در نطفه خفه میکند و راههای مبتنی بر تفکر روشمند را مسدود میکند. آنجایی که چنین خلاقیتی وجود داشته است، در بحران خوب عمل شده است، البته باید توجه داشت که ظهور بحرانآفرین این پاندمی گریبان کشور را غافلگیرانه گرفت و خستگیها و درهم ریختگی مدیریتی شدید به وجود آورد.
بحران در هر قالب که باشد، تاثیر مستقیم و غیرمستقیم روی سیستم ادراک، جهانبینی و ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه انسان میگذارد و اغلب باعث استرس و اضطراب، گمگشتگی و عدم احساس امنیت همهگیر میشود که اگر به آن توجه نشود، فاجعهآفرین خواهد بود. شیوع ویروس کرونا به علت شدت ظهورش کلیه معادلات جهان را با چالش روبهرو کرد و همه چیز را بهشدت تحت تاثیر مستقیم و غیرمستقیم خود قرار داد.
کرونا روی باورهای انسان تاثیر گذاشت و باعث یک چرخش عظیم در جهانبینی و ارتباطش با خود و دیگران شد. این باعث شده است که انسانها در مراودات خود با یک تردید توام با ترس با یکدیگر روبهرو شوند و افرادی را که به آنها نزدیک میشوند، یک تهدید جدی برای سلامتی خود قلمداد کنند. این یک آسیب عظیم است که ترمیم آن زمان میبرد و نفسگیر است.
آیا انسان را به نهیلیسم نزدیکتر کرده یا خداباوری؟ به هر حال دیدگاههای مختلفی در این زمینه وجود دارد. نظر شما در این مورد چیست؟
بله همینطور است. برداشتها و قرائتهای متعددی از نهیلیسم وجود دارد، ولی نهیلیسم از منظر آسیبشناسی روانی رابطهای مستقیم با خُلق و خوی افراد دارد. اگر فردی به علت شغل خوب و دلخوشیهای نظیر این دلخوش باشد و دغدغه دیگری نداشته باشد، معمولا به نهیلیسم به معنای هیچگرایی روی نمیآورد، ولی اگر همان فرد در شرایط شغلی مناسبی نباشد و با چالشهای زیاد در نبرد باشد، بعید نیست که به نوعی بیخیالی و لاابالیگری دچار شود و از همه چیز بِبُرد یا اینکه خود را بریده جامعه احساس کند. این حالتها در جوامعی که بسیاری از مسائل مدیریتی نابسامان میباشند یا نوعی درهم ریختگی مدیریتی وجود دارد، به مراتب بیشتر است تا جوامعی که این اتفاقات در آنها کمتر رخ میدهد، البته کسانی نیز هستند که همه چیز دارند و باز هم از درد و رنج و بدبختی مینالند و به خدا و پیغمبر بد میگویند.
نهیلیسمی که ما در ایران اغلب با آن روبهرو هستیم، برخاسته از بیبرنامگی، سستی در مسوولیتپذیری، خودمرکزپنداری، زیادهخواهی، بیکاری و فشارهای روانی اجتماعی است که در کنار مشکلات، فرد به خود تحمیل میکند و دست به رفتارهای نابهنجار میزند و حتی مرتکب جرم نیز میشوند، البته نهیلیسم به بیان فارسی مطلب هیچ پنداری در ایران چیز جدیدی نیست و در کشور ما نیز ریشه کهن دارد و نباید آن را با نوع غربی این واژه که تاریخچه دیگری دارد، مقایسه کرد. باید پیوسته درنظر داشته باشیم که هر کشوری شرایط و فراز و نشیبهای خود را دارد. نباید به تفاوتهای همهجانبه بیتوجه باشیم. منظور من در اینجا بومیگرایی نیست، بلکه حرف من این است که رفتار و گفتار هیچپندارگرایانه در ایران نیز ریشه دارد و نیازی به عاریه گرفتن واژه غربی آن نیست. آنچه به آن کمتر توجه شده است، این است که پاندمی کرونا رفتار معنویتگرایانه را به عنوان یک مرجع امیدبخش در دنیا تقویت کرده است، با توجه به اینکه در چهار ماه اخیر کلیه کلیساها بسته بودهاند و هیچ مراسم جمعی در عبادتگاههای ادیان صورت نگرفته است. گویی مردم جای واقعی معنویت را خالی احساس کردهاند و منتظر بازگشایی کلیساها و مساجد، کنشتها و عبادتسراهای دیگر هستند.
ترس از کرونا چه تاثیرات روانی و شخصیتی
بر انسان گذاشته است؟
این پاندمی آسیبهای روانی زیادی به جهانیان وارد کرده است. حتما مشاهده کردهاید که بسیاری از بیماران از مراجعه به پزشک میهراسند و پزشک با یک مراعات بیسابقه با بیمار روبهرو میشود. انسانی که تا دیروز به دنبال تحقق آزادی خود بود، امروز آزادانه از آزادی خود چشم میپوشد و براساس قوانین تعریف شده عمل کند. ویروس کرونا با انسان کاری کرده است که او انزوا را به آزادی ترجیح میدهد و حاضر است از همه آرزوهایش صرفنظر کند وحتی حسرتهای خود را سرکوب کند، ولی بیمار نشود. باید معترف شد که شرایط باعث تغییر چرخه روح و روان انسان میشود، لذا پرداختن به عواقب بروز این پاندمی و آسیبشناسی شرایط جدید ایجاد شده یکی از وظایف همه دانشمندان رشتههای مختلف و بهخصوص روانشناسی میباشد.
یکی از تاثیرات قطعی این پاندمی روی ذهن انسان ایجاد ترس و نگاه تردیدآمیز به همنوعان خود میباشد. کمتر کسی را میتوان پیدا کرد که چنین ترس و تردیدی نداشته باشد. فقط گونههای ترس متفاوت هستند. دلیل آن مرگهراسی و در عین حال زندگی دوستی افراد است. به همین دلیل ترس از ابتلا به این بیماری بسیار برجسته میباشد و همه دستورالعملهای دستگاههای دولتی را جدی میگیرند، البته هستند کسانی که دستورات را آنطور که باید انجام نمیدهند، باعث ایجاد خطر برای دیگران میشوند و مورد مجازات قرار میگیرند. در کشور ما این معضل به علت سیاستزدگی و ترویج نوعی دهنکجی و نافرمانی مدنی ناشی از بریدگی اعتماد جمعی بیشتر به چشم میخورد، لذا باید با آسیبشناسی مستمر این موضوع، عوامل مخرب را شناسایی و برطرف کنیم تا اینگونه رفتارها جایی برای نهادینه شدن در جامعه نداشته باشند. آسیبشناسی و تربیت درست مکانیزم ایجاد سلامت ذهن و بهداشت رفتار میباشند.
در این مسیر با چه چالشهایی روبهرو هستیم؟
اساسیترین چالشی که درمبارزه با این ویروس خطرناک با آن روبهرو هستیم، شناخت محدود و پردستانداز از آن است. اگر مثل بیماریهای دیگر دارو یا واکسنی برای کرونا وجود داشت یا کشف میشد، رودررویی با آن به مراتب آسانتر بود و این ترسهای وجودی امان را از شهروندان نمیگرفت. کمبود پزشک متخصص یک چالش جدی است که اگر بهموقع به آن توجه پیشگیرانه نشود، خطرهای بزرگی جامعه را تهدید خواهد کرد. یکی دیگر از چالشها مواد غذایی و بهداشتی کافی است که اگر دراختیار مردم قرار داده نشود، به سختی میتوان این ویروس را با کمک آنها از پای درآورد. چالش دیگر کمکرسانی به سالمندان زمینگیر است که توان خارج شدن از خانه را ندارند و بدون کمک فرد ثالث قادر به چرخاندن زندگی خود نیستند. همکاری مردم با مسوولان، پزشکان و روانشناسان و پرهیز از هرگونه تجمع و جدی نگرفتن از قرنطینه چالشی است که میتواند تبدیل به تهدیدی پرمخاطره با ابعادی وسیع برای جامعه شود. برای اطمینان بیشتر باید بدترین شرایط را درنظر بگیریم و خود را برای رودررویی با آن آماده کنیم تا با چالشهای کمتری در میدان عمل روبهرو شویم.
وظایف دولتها در همکاریهای علمی درخصوص ریشهکنی ویروس کرونا چیست؟
ویروس کرونا نظام جهانی و چارچوبهای موجود آن را دچار تلاطم پیچیده و غیرقابل پیشبینی کرده و نظام اقتصادی و ارتباطی کل جهان را مختل کرده است. باید تکبر سیاسی و نگاه تحریمی را کنار گذاشت و با کرونا هراسی به وحشت از آن دامن نزد، بلکه مردم را به آرامش و برخورد با بصیرت و رعایت موارد بهداشتی در رودررویی با این ویروس دعوت کرد. برای رودررویی با این ویروس باید واحد عمل کرد و با مردم و جهانیان وارد یک تعامل صادقانه شد و به روشنگری افکار عمومی پرداخت.
در این راستا باید یک بودجه کلان برای تحقیق پرسرعت این ویروس درنظر گرفته شود. به کشورهای فقیر باید کمک و نگاه خاص کرد. هرگونه تبعیض میتواند تبعات پرمخاطره برای کشورها و جهان به همراه داشته باشد. همزمان باید دولتهای همه کشورها با یکدیگر وارد تبادلنظر درمورد تجربیات به دست آمده و فرآیند تشخیص و درمان این بیماری شوند و به یکدیگر کمک کنند. واقعیت این است که ملتها در مبارزه با این ویروس تجربیات خود را دارند، تجربیاتی که میتواند با تجربیات کشورهای دیگر درهم آمیخته شوند و منجر به تعریف روشهای جامع و بهتر برای رودررویی با این ویروس سوالبرانگیز شوند.
بدیهی است که مردم نیز باید بدانند که چه چالشها و خطراتی آنها را تهدید میکند و چگونه میتوانند میزان امنیت بهداشتی خودشان را با پرهیز کاربردی افزایش بدهند. مسوولان سیاسی کشورها باید در امتداد روشنگری و اطلاعرسانی روزانه اعتمادافزایی کنند و در کنار مردم باشند تا آنها در هیچ زمینهای احساس تنهایی نکنند. احساس تنهایی یعنی احساس ناامنی که بسیار خطرناک است. هرگونه ایجاد پراکندگی و سیاسیکاری در تصمیمگیری میتواند مشکلات عدیده به وجود بیاورد و به رکود و تورم در کنار مشکلات اقتصادی مضاعف ختم شود.
آیا کرونا توانسته انسان سرمست از تکنولوژی و علم جهانی را از خواب غفلت علم بسندگی و بریدن از خدا رهایی بخشد؟ باتوجه به اینکه خودتان در اروپا زندگی میکنید، میتوانید در این زمینه بهتر از هر کسی اظهار نظر کنید.
تجربه سی ساله اجتماعی و تحقیقات علمی که با همکارانم در این زمینه بارها انجام دادهام، نشان میدهد که تکنولوژی و ادعای «علم جهانی» دلیلی بر دوری یا نزدیکی بشر از نگاه الهی نشده است. مردم دوست دارند به معنویات بپردازند و به آرامش و شادمانی درونی برسند. حضور نمایندگان کشورهایی مثل عربستانسعودی، مصر و ترکیه که به علت تحت پیگرد بودن مسوولان کشورهای خود در آلمان پناهنده شدهاند یا به دلایلی دیگر زندگی میکنند، باعث شده است که دولت و رسانههای مرتبط با آن مردم را از نتیجه معنویت بترسانند و در این زمینه تقریبا موفق عمل کردهاند، ولی این کاستی باعث شده است که یک نوع مصرفگرایی که مبین نهیلیسم شایع در اینجاست، رواج پیدا کند.
مشکل بیخدایی یا باخدایی نیست، بلکه باید جستوجو شود که چرا نوع سیاست حاکم باعث جدایی عملی دین و دولت شده است و هر گونه تلاش برای احیای نقش دین در جامعه، حتی اگر منفعلانه و گفتوگویی باشد، با برخورد اغلب شدید دستگاههای امنیتی مواجه میشود. رشد و شکلگیری این واقعیت که تکنولوژی منجر به سعادت و خشنودی قلبی نمیشود، در آلمان ملموستر از همیشه است و سیاستمداران نیز در گفتمانهای سیاسی هفته در تلویزیون به آن اشاره میکنند. واقعیت امر این است که معنویتگرایی و دیندوستی را نمیتوان از بطن جامعه به پستوی خانه برد و انتظار سکوت کامل در جامعه داشت. اگر به حمایت و صیانت معنویت نرویم، مرتجعین و ویروس کرونا به خوبی نشان داد که استبداد رفتاری به کسی کمک نمیکند، بلکه باید با هم و برای هم در مسیر از بین بردن این پاندمی عمل کنیم.
ویروس کرونا چه تاثیراتی بر نظم فعلی جهان خواهد گذاشت؟
شیوع ویروس کرونا، همانطور که عرض کردم، تغییراتی عظیم در جهان و نوع نگاه انسان به خود و محیط پیرامونش به وجود آورده است و میتواند در درازمدت تبدیل به یک نقطه عطف ژئوپلیتیک همراه با دگرگونیهای عظیم در نظم جهان شود. این ویروس آسیبهای شدیدی به اقتصاد جهان وارد کرده است. مثلث ایران، روسیه و چین به احتمال زیاد قوت خواهد گرفت و با به چالش کشیدن سیاستهای جنگافروزانه غرب باعث تضعیف سیطره نفوذ این قبیله نئولیبرال با جلوداری امریکا خواهد شد.
این ایدئولوژی که هانتینگتون با تئوری «نبرد فرهنگها» از رهبران آن بود، آینده درخشانی نخواهد داشت، زیرا آسیبهای ناشی از آن برای جهان بیشتر از فواید آن بوده است. غرب در مقابله با ویروس کرونا موفقتر از قدرتهای نوظهور عمل نکرد، در حالی که این سه کشور در رودررویی با ویروس کرونا متفاوت، ولی موفق عمل کردند، به ویژه ایران که تحت تحریم شدید دارویی قرار داشت. در روسیه دارویی را برای معالجه کرونا تولید کردهاند که در بیمارستانها مورد استفاده قرار میگیرد. داروی ایرانی علاج کرونا در راه است و بهزودی وارد بازار خواهد شد. این یک دستاورد بزرگ است. عین این مساله در مورد چین نیز مصداق دارد. ایران با رفتار دلاورانه متخصصان و همیاران نهادهای مختلف داخل کشور به خوبی نشان داد که استعدادهای بیبدیلی دارد و اگر از این استعدادها درست و بهجا استفاده کند، شرایط را به نفع خود تغییر خواهد داد و چالشها را بیوقفه تبدیل به فرصت خواهد کرد.
اگر بپذیریم که نظم جهانی پساکرونا، نسبت به نظم فعلی متفاوت میباشد، آیا این تغییرات، ساختاری و اساسی خواهند بود؟
برای فهم بهتر این روند باید به روانشناسی ابعاد موضوع توجه ویژه داشت. من فکر میکنم که سیطره امریکا به عنوان کشوری که سیاستهای خود را با تحریم، شانتاژ و جنگ مستقیم و نیابتی در جهان دنبال میکند، به نفع ظهور مثلث چین، روسیه و ایران تضعیف خواهد شد. یکی از دلایلی که امریکا در نبرد اقتصادی با چین و راندن روسیه و تحریمهای مرگبار علیه ایران زبان قلدری را پیش گرفته است، وحشت از همین دگرگونی عظیم ناشی از کرونا در نظم جهان میتواند باشد.
من فکر میکنم که ظهور این ویروس مرگبار میتواند باعث تغییر رفتارهای مخرب و سیاستهای دوگانه و تبدیل به فرهنگ شده در روابط بینالمللی باشد. آنچه از بنیان دستخوش دگرگونی شده است، نوع ارتباط انسانها در سراسر جهان است که نشستها و تجمعات بینالمللی، دولتی و درون - وطنی و درون - نهادی خود را به دنیای شبکههای مجازی بردهاند و از این کانالها برای ایجاد ارتباط استفاده میکنند. بدیهی است که کلیه سیستمهای آموزش، چه دانشگاهی و چه غیردانشگاهی همانطور که مشاهده میکنیم، دستخوش تغییرات اساسی خواهند شد. اگر روند افزایش قدرت مثلث چین، روسیه و ایران ادامه پیدا کند و میزان ریسکپذیری آنها با سیاست صلح جویانه و گفتوگویی در جهان افزایش پیدا کند، نظم فعلی جهان که سرنخهای پنهان قوه مقننه، قضاییه و مجریه گفتوگو و کلیه مراودات آن در دستهای پنهان و آشکار غرب است، دچار لرزش جدی خواهد شد و پیامدهای متعددی به همراه خواهد داشت. کشورهایی مثل برزیل و هندوستان نیز در مسیر مشارکت جهانی حرکت میکنند و در نظم نوین جهان به عنوان کانونهای قدرت حضور خواهند داشت. ویروس کرونا و همکاریهای بینالمللی فراسوی همه سیاهنماییها و سیاسیکاریها نشانگر این است که نظم کهن جهان نیاز به تغییرات اساسی دارد و تکتازی امریکا یا قبیلهگرایی سیاسی غرب یا باید به پایان برسد یا تغییرات اساسی و بنیادین در آن صورت بگیرد.
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری:
|
بنیاد آیندهنگری ایران |
سه شنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۳ - ۳ دسامبر ۲۰۲۴
|
|