تحولات منطقه، ایران و انتخابات
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[13 Feb 2016]
[ فرهاد یزدی]
- دوازدهم فوریه 2016
با بمباران بدون تبعیض میان مناطق نظامی و مسکونی وسیله ی روسیه، که یاد آور بمباران شهرهای آلمان در جنگ دوم جهانی می باشد، "شهر" حلب در آستانه پاکسازی مخالفان اسد قرار گرفته است. اسد به این "پیروزی"، یعنی دست یابی تلی خاک و بدون سکنه، را برای امتیاز گیری در مذاکرات احتمالی صلح در آینده نیاز داشت. اما این پیروزی از نظر انسانی یک فاجعه در اندازه استفاده او از بمب شیمیایی می باشد. هزاران سکنه باقیمانده، یا زیر بمباران روس ها و حمله ی پیاده نظام اسد با همراهی نظامی اسلامی کشته، زخمی (که به احتمال زیاد بخاطر نبود دست رسی به درمان از میان خواهند رفت) و آواره به سوی مرزهای ترکیه خواهند بود. این آوارگان نیز سرنوشت بهتری از دیگر ساکنان حلب نخواهند داشت. با شوربختی تمام، نظام اسلامی اسلامی و به تبع آن ایران، شریک این فاجعه ی انسانی می باشد. حتا با فتح "حلب"، به احتمال اوضاع بزودی به سوی آرامش نسبی پیش نخواهد رفت. زیرا شکست نیروهای ضد اسد، بخودی خود به معنای شکست داعش نیست. افزون برآن داعش ثابت کرده که از توان صادراتی بالای برخوردار است. اکنون داعش در لیبی و حتا افغانستان به تهدیدی جدی بدل شده اند و با در نظر گرفتن بی ثباتی آن سرزمین ها، به احتمال هرروز قوی تر نیز خواهند شد.
اتحاد ترکیه با عربستان که تا اسرائیل نیز پیش می رود، سبب دلیر شدن سیاست خارجی ترکیه، که از پس از پایان جنگ سرد بی سابقه بوده، شده است. نخست با ساقط کردن هواپیمای روسی به آن کشور اخطار کرد که آماده عقب نشینی از منافع خود در شمال سوریه و عراق نیست، حتا اگر هزینه ی آن جنگ با روسیه باشد. گرچه نه روسیه و نه غرب خواستار افزایش تنش میان یکدیگر برسر مساله ی سوریه نبوده و نیستند، ترکیه حساب می کرد که با درگیری روسیه در اوکراین، گشودن جبهه جدیدی در راستای توان روسیه و شخص پوتین نیست. محرک پوتین در بسیاری از ماجراجوئی های خارجی، جاه طلبی شخصی او بوده است. اما اینبار با تلخی، آسیب بر غرور خود را تحمل، و جبران آن را به آینده موکول کرد. حال با احتمال "پیروزی" اسد با کمک مستقیم روسیه و ایران، پیش از انکه او بیش تر جابی افتد، ترکیه نمی توانست فرصت را از دست داده و اینبار با اخطار به آمریکا، موضع خود را یکبار دیگر روشن کرد. ترکیه با استفاده از بی ثباتی در عراق و سوریه خواستار: الف – دست باز و بدون انتقاد برای از میان برداشتن بی رحمانه ی حزب کارگران کردستان و دیگر مخالفان کرد در خاک خود می باشد، ب- تحکیم موضع "ترکمانان" در شمال سوریه به زیان کردها، پ – تحکیم موضع ترکیه در اقلیم کردستان در رقابت با آمریکا و اسرائیل و ت – تحکیم موقعیت ترکیه در تحولات آینده در عراق در رابطه با مناطقی که از داعش پس گرفته خواهد شد و به ویژه موقعیت موصل. ث – پشتیبانی غرب از ترکیه در باره آینده سوریه. ج- و بالاخره کمک و همراهی تام با ترکیه در مساله ی پناهندگان که برآورد می گردد 2 میلیون نفر باشند. خواست های ترکیه با منافع ایران در شمال سوریه برخورد خواهد داشت. اما مساله اصلی در عراق خواهد بود که با در نظر گرفتن ضعف نظام اسلامی، زیاده خواهی ترکیه با مقاومت چندانی روبرو نخواهد شد. در این منطقه منافع ایران و آمریکا و روسیه تا مقدار زیادی با همدیگر همپوشانی داشته و منافع ترکیه و عربستان در یک راستا خواهند بود.
البته تندروی و شتاب ترکیه برسر تقسیم غنائم به دست آمده از بی ثباتی منطقه، می تواند واکنش سختی ایجاد کند. اما ترکیه حساب می کند که روسیه بیش از آنچه که تاکنون انجام داده، گزینش دیگری در اختیار ندارد. آمریکا، با سردرگمی بیش از این در این مساله گیر کرده و همزمان خواستار خروج است، که آماده باشد خطر وخیم شدن اوضاع با ترکیه را تقبل کند. اروپا بخاطر مهار پناهندگان به کشورهای خود و رویارویی با سیاست های تهاجمی روسیه، در موقعیتی نیست که خشم ترکیه را برانگیرد. می ماند ایران که بیش از هر قدرت خارجی بازنده سیاست فرصت طلبانه ی ترکیه می باشد. سیاست ایران که شوربختانه باید وسیله ی نظام اسلامی اجرا گردد، روشن است: درست با گردش 180 که تاکنون انجام داده یعنی، تلاش در برقراری ثبات در منطقه و شکستن اتحاد ترکیه با عربستان با ایجاد روابط نزدیک با عربستان و کاستن از تهدید بر امنیت سرزمینی آن واحد سیاسی. باید درک گردد که عربستان: الف – نسبت به امنیت و یکپارچگی سرزمینی بخاطر نبود عامل ملت و اهمیت بالای قوم و قبیله که گرایش تجزیه طلبی را تشویق می کند، بسیار بیش از آنچه در ایران درک می شود، همیشه نگران است، ب- نظام حکومتی عربستان در چنگال روابط خانوادگی – قومی زیر سلطه کهنسالان کارآیی خود را از دست داده است و نیاز به حمایت و نه تحریک دارد پ – عربستان و متحدینش یعنی کویت، امارات، قطر، بحرین، اردن و حتا مصر بخاطر عرب بودن از خطر داعش بیش تر در وحشت هستند تا ایران که مرز خاکی با داعش ندارد ت – عربستان درک می کند که اهمیت ویژه خود و کویت، امارات و قطر را با از دست دادن اهمیت استراتژیک نفت و گاز در جهان از دست خواهد داد و تهدیدی دیگر بر امنیت آن سرزمین افزوده خواهد شد.
نظام اسلامی با قدرت نمایی و تهدید عربستان تنها چیزی که بدست خواهد آورد، تقویت اتحاد آن واحد سیاسی با ترکیه خواهد بود. همزمان عربستان بخاطر تاثیر گذاری در جنگ داخلی سوریه، امکان ارسال نیروی نظامی را مطرح کرده است. این نیرو، اگر عملی شود به احتمال زیاد متشکل از نیروهای مزدور از کشورهای دیگر خواهد بود که فاکتور جدیدی در نبردهای سوریه و عراق نیست. از سوی دیگر چنین برنامه ای امکان برخورد مستقیم میان نیروهای ایرانی و روسی را به میان می کشد که دارای توان بالقوه بدل شدن به جنگ حتا بزرگتری را دارد. نیروی نظامی اعراب، اگر وارد جنگ شوند، با هدف سرنگونی بشار از قدرت خواهد بود. با در نظر گرفتن حمایت نسبی روسیه و حمایت تام و تمام نظام اسلامی (بدون آنکه هدف روشن باشد) از شخص بشار، امکان گسترش جنگ، حتا بالاتر می رود. از روز نخست شرکت ایران در سوریه در راستای منافع ایران نبود و نیست. حال اگر امکان گسترش بیش تر آن نیز وجود داشته باشد، با در نظر گرفتن توان ناچیز نظام اسلامی، ترک سوریه با تمام هزینه ی انسانی، مالی و سیاسی که پرداخت شده، واجب می گردد.
چه اعراب به سوریه نیروی نظامی ارسال کنند و یا نکنند، از دید منافع ایران (بدون ارتباط با رژیم) خطر فوری، اشغال خاک و استحکام موضع وسیله ترکیه در شمال سوریه و به ویژه عراق می باشد. بسخن دیگر، ایران نفوذ و تاثیر گذاری بر منطقه کرد نشین ایرانی تبار را به طور کامل از دست داده و ترکیه را قادر خواهد کرد که با دست باز به هدف های خود برسد و تهدیدی دیگر بر امنیت ملی ایران در حال و آینده، بی افزاید.
شاید بتوان وضعیت کنونی ایران را با امپراتوری روسیه در سال 1917 مقایسه کرد. روسیه در حالی که در جنگ نخست جهانی شرکت داشت که از داخل در حال از همپاشی بود. مشابه وضعیتی که هم اکنون در ایران برقرار است. ایران ناتوان، در جنگ داخلی سوریه که مورد نفرت ملت است وارد شده که دیگر شرکت کنندگان همگی دارای اقتصاد و نیروی نظامی و سیاسی قوی تری هستند. از همه بالاتر، رژیم های حاکم برآن سرزمین ها با خطر سقوط فوری وسیله ی ملت روبرو نیستند. تمامی این تحولات در حالی صورت می گیرد که تمرکز نظام اسلامی بر انتخابات و یا بسخت درست تر جنگ قدرت داخلی و یا بسخن کوتاه، سرنوشت رژیم دوخته شده است. نه سیاست خارجی (البته منهای ماجراجویی گه گاه) و نه سازندگی کشور مورد نظر نیستند. بنا به گفته رئیس اتاق بازرگانی تهران، شاخص تولید صنعتی در پائیز سال 1394 در مقایسه با مدت مشابه سال قبل 24.8 در صد رشد منفی داشته است. سقوط آزاد تعریف دیگری بیش از این نمی تواند داشته باشد. بحران فراگیر اقتصادی بیش از آن ژرف و فوریست که بتوان آن را به فردا موکول کرد.
احمدی نژاد با افتخار اعلان می کرد که حکومت او ترمز ندارد. اکنون باید گفت که رژیم اسلامی نه ترمز، بلکه فرمان هم ندارد. شوربختی در این است که نظام اسلامی سوار برخودروی ایران است و سرنوشت آنان تا مقدار زیاد باهم گره خورده است. چقدر تلخ است که به این نتیجه برسیم که ایران با سابقه چندهزار ساله و رژیم حقیر اسلامی، در مسابقه ماندگاری در پهنه سیاسی ایران، درگیر هستند. اکسیژن کافی برای تنفس هردو دیگر باقی نمانده است. تا بیش از این که اکسیژن اندک باقی مانده وسیله ی نظام مکیده شود و ایران نیز دچار خفگی نهایی گردد، رژیم باید سقوط کند. راه میان بر و فوری سقوط رژیم، نافرمانی دستگاه دیوان سالاری کشور، به عنوان نمونه استعفای جمعی برای پیش گیری از انتخابات همراه با تایید و پشتیبانی نیروهای نظامی خواهد بود. در نبود راه میان بر، خیزش ملت با تمام ناروشنی ها و تلاطم آن، اجتناب ناپذیر می گردد.
............................................
۱ - تولید ناویژه روسیه و تولید صنعتی به ترتیب 4 و 11 درصد منفی در سال 2015 بوده اند.
۲ - به سخنان تند و بی سابقه اردوغان در مورد گزینش آمریکا میان ترکیه و کردها نگاه کنید.
۳ - به ویژه که روند تجزیه در سرزمین های بدون ملت منطقه مدت هاست در جریان است. عربستان احساس می کند که حتا متحدین سنتی مانند آمریکا نیز از چنین تحولی در آن سرزمین استقبال کنند.
۴ - حتا اگر روزی برای مقابله با نظام اسلامی به ایجاد این جنبش همراه با ترکیه کمک کرده اند.
۵ - خروج عظیم سرمایه از جهان به سوی این منطقه برای خرید نفت کاهش شدیدی را نشان داده است. در سال 2013 چهار حکومت عربستان، امارات، کویت و قطر بیش و کم 460 میلیارد دلار (در مقایسه با 70 میلیارد دلار برای ایران) از صادرات نفت (بدون دیگر مشتقات، پتروشیم و گاز) به دست آورده اند. (گزارش اپک سال 2014). با سقوط قیمت در بازار جهانی بیش و کم 75% از قیمت اواسط سال 2014، درآمد آن چهار کشور بشدت سقوط کرده است. در مورد تولید کنونی ایران، آمار قابل اعتمادی در دست نیست. بخاطر عدم ترمیم چاه ها، خطوط لوله و تلمبه خانه ها، توان صادراتی ایران بسیار کم تر از زمان تحریم های اروپا در سال 2012 می باشد.
۶ - از روز نخست، برای اینکه جنگ داخلی سوریه و عراق به جنگ میان سنی و شیعه بدل نگردد، مبارزه با داعش می بایستی توسط نیروی نظامی سنی انجام می گرفت. امکان پیوستن مصر، البته با هزینه ی اعراب خلیج فارس، به نیروی نظامی عربستان بسیار محتمل است.
۷ - تارنمای تابناک (منتسب به محسن رضایی) 20 بهمن 1394
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: