سواد اطلاعاتي
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[03 May 2015]
[ فاطمه ناهيد طباطبايي]
فاطمه ناهيد طباطبايي
بازنويسي ميترا صميعي
[1]سواد اطلاعاتي
سواد اطلاعاتي مفهومي است كه در نتيجه تحولات و تغييرات سريع در فناوريهاي اطلاعاتي پيدا شده است. به مهارتهايي كه فرد بهمنظور ادامه حيات در جامعه اطلاعاتي به آنها نيازمند است، سواد اطلاعاتي گفته ميشود (:775).
تعبير سواد اطلاعاتي را نخستين بار پل ژوكروفسكي[2] بهكار برد. وي در طرح پيشنهادي خود به كميسيون ملي علوم كتابداري و اطلاعرساني (ان.سي.ال.آي.اس.)[3] ايالات متحده در 1974، به تبيين اهداف دستيابي به سواد اطلاعاتي پرداخت. او كسي را داراي سواد اطلاعاتي ميداند كه براي استفاده از منابع اطلاعاتي آموزش ديده باشد و بتواند با استفاده از اطلاعات مسائل خود را حل كند (:4 309ـ310).
لي بورچينال[4] در 1976 سواد اطلاعاتي را مهارتِ يافتن و استفاده از اطلاعات براي حل مشكلات و تصميمگيري مؤثر و كارآمد دانست. در تعريف بورچينال، سواد اطلاعاتي به سه مهارت مربوط شده است: يافتن، حل مشكلات، و تصميمگيري. وي نيز همچون ژوكروفسكي بر مهارت حل مسئله تأكيد كرده است (:3 230؛ :4 310).
رابرت تيلر در 1979، سواد اطلاعاتي را توانايي حل مشكلات با استفاده از منابع اطلاعاتي دانست. از نظر او شناخت منابع و محل آنها براي پاسخ به سؤال، اصل اساسي سواد اطلاعاتي است.
در دهه 1980 عنصر فناوري نيز وارد تعريف سواد اطلاعاتي شد. انجمن صنعت اطلاعات[5] در 1952 اعلام كرد سواد اطلاعاتي دانشي است كه به فرد كمك ميكند تا بداند چگونه و كجا براي رسيدن به منابع دانش از فناوري اطلاعاتي استفاده كند. در همين دهه، ويليام دمو تحت تأثير نوآوريهاي فناوري در پردازش، ذخيرهسازي، بازيابي، و انتقال اطلاعات تعريف جديدي از سواد اطلاعاتي ارائه كرد: سواد اطلاعاتي مهارت و دانش دسترسي مؤثر به اطلاعات و ارزيابي آن هنگام نياز است. به نظر او سواد اطلاعاتي با شيوه تفكر رابطه مستقيمي دارد. پشتكار، توجه به جزئيات، و دقت در پذيرش عقايد منتشر شده صفاتي هستند كه به پرورش اين مهارت كمك ميكنند.
در تعاريف ديگري كه در دهه 1980 ارائه شد، سواد اطلاعاتي بهعنوان سواد در جامعه اطلاعاتي مورد توجه قرار گرفت. براي مثال كارول كولتاو[6] در 1987 گفت: سواد اطلاعاتي و سواد كاركردي (توانايي خواندن و استفاده از اطلاعات در زندگي روزمره، تشخيص نياز اطلاعاتي، جستوجوي اطلاعات براي تصميمگيري آگاهانه) بسيار به يكديگر نزديكند. لازمه سواد اطلاعاتي، توانايي كنترل اطلاعات توليد شده توسط رايانهها و رسانههاي ارتباط جمعي است. تحولات اجتماعي و فناورانه نيازمند مهارت و دانش جديد است.
جان اولسن و بيل كونز معتقدند سواد اطلاعاتي درك نقش و قدرت اطلاعات، توانايي يافتن، استخراج، و استفاده از اطلاعات در تصميمگيريها توسط فرد است. همچنين توانايي توليد و دستكاري اطلاعات با استفاده از فرايندهاي الكترونيكي، مهارتهايي هستند كه جزء مهارتهاي سواد اطلاعاتي محسوب ميشوند. بهطور خلاصه، "سواد اطلاعاتي گسترش مفهوم سواد سنتي در پاسخ به جامعهاي است كه ما در آن زندگي ميكنيم".
در نيمه دوم دهه هشتاد ميلادي، كتابداران كتابخانههاي دانشگاهي از اصطلاح سواد اطلاعاتي بهجاي سواد كتابخانهاي[7] استفاده كردند و برنامههاي آموزش استفادهكنندگان از كتابخانهها كمكم جاي خود را به برنامههاي ارتقاي سواد اطلاعاتي داد.
در پايان دهه 1980، نقش مهارتهاي كتابخانهاي در آموزش تفكر نقاد وارد برنامههاي آموزش استفادهكنندگان شد. در پايان اين دهه دو كتاب درباره نقش كتابخانه در آموزش مهارتهاي سواد اطلاعاتي منتشر شد. كتاب اول، نوشته پاتريشيا بريويك و اي. گوردون جي[8] ، بر نقش كتابخانهها در پيشرفت آموزش عالي تأكيد داشت؛ و كتاب دوم گزارش انجمن كتابداران امريكا بود. هر دو كتاب، سواد اطلاعاتي را موضوعي مرتبط به حرفه كتابداري در آموزش و پرورش تلقي كردند. گزارش انجمن كتابداران امريكا، اهميت دستيابي به سطح عالي سواد اطلاعاتي در جامعه را مورد تأكيد قرار داده است و مهارت يادگيري با اتكا بر منابع اطلاعاتي را ضروري ميداند (:4 309-314). تعريف اين انجمن درباره سواد اطلاعاتي يكي از معتبرترين تعاريف است. در اين تعريف آمده است: "براي اينكه فردي از نظر اطلاعاتي با سواد باشد، بايد بتواند تشخيص دهد اطلاعات در چه زماني مورد نياز است و توانايي يافتن، ارزيابي، و استفاده مؤثر از آن را داشته باشد... . افراد داراي سواد اطلاعاتي كساني هستند كه آموخته باشند چگونه بياموزند. آنها ميدانند كه چگونه ياد بگيرند، زيرا ميدانند كه دانش چگونه سازماندهي شده است و چگونه ميتوان اطلاعات مورد نياز را پيدا كرد و از اطلاعات بهگونهاي استفاده كرد كه ديگران نيز بتوانند از آن بياموزند. افراد داراي سواد اطلاعاتي براي يادگيري مادامالعمر آمادگي دارند، چرا كه هميشه ميتوانند اطلاعات مورد نياز خود را پيدا كنند و از آن براي تصميمگيري آگاهانه استفاده نمايند" (:4 315).
امروزه، وجود رايانهها و منابع الكترونيكي و استفاده از آنها توسط كاربران كتابخانهها، باعث شده سواد اطلاعاتي را "سواد اطلاعاتي ديجيتالي" نيز بنامند. سواد اطلاعاتي ديجيتالي توانايي ارزيابي، مكانيابي، تركيب، و استفاده بهينه از اطلاعات و شبكههاي ارتباطي و منابع الكترونيكي است (:2 461).
آموزش سواد اطلاعاتي. پيوند ميان يادگيري و سواد اطلاعاتي، مؤسسات آموزشي را بر آن داشت تا به تلفيق آموزش اين مهارت با برنامههاي درسي خود بينديشند. برخي صاحبنظران، مخالف جداسازي آموزش سواد اطلاعاتي از ساير برنامههاي آموزشي هستند و معتقدند آموزش سواد اطلاعاتي بايد بستر رشد و گسترش ساير الگوهاي آموزشي باشد. عدهاي نيز بر اين عقيدهاند كه سواد اطلاعاتي بهعنوان يك درس دانشگاهي قابل آموزش است و اهميت مهارتهاي مرتبط با اين مفهوم نيز ايجاب ميكند كه همچون ساير دروس در همه رشتههاي مختلف دانشگاهي تدريس شود (:3 232).
اهميت سواد اطلاعاتي در حرفه كتابداري پذيرفته شده است و اعتقاد بر آن است كه كتابداران ميتوانند در بهوجود آوردن فراگيران مادامالعمر نقش مهمي بر عهده گيرند (:4 316-317).
آموزش سواد اطلاعاتي از سطح ساده به پيشرفته عبارتند از:
1. آموزش با گرايش منابع اطلاعاتي. در اين نوع آموزش، بر شناساندن منابع اطلاعاتي تأكيد ميشود و استفاده از كتاب بهعنوان بهترين گزينه براي ارتقاي سطح دانش فراگيران مورد تأكيد است.
2. آموزش با گرايش نظامها و خدمات اطلاعاتي. در اين نوع، بر آموزش چگونگي استفاده از نظامهاياطلاعاتي و ابزارهاي كمكي آنها تأكيد ميشود و طي آن مهارتهاي كتابخانهاي به افراد آموخته ميشود. اين مرحله بخشي از آموزش اطلاعاتي است، به شرط آنكه نظامها و خدمات بهعنوان ابزار استفاده از اطلاعات مورد توجه قرار گيرند.
3. آموزش با گرايش آموزش كاربران. در اين نوع تأكيد بر كاربران و نيازهاي آنان است، عبارت "هدايت كاربر"[9] جايگزين "آموزش كتابخانهاي"[10] ميشود. در اين نوع آموزش كاربر جزء ضروري آموزش اطلاعاتي است و انسان بخشي از نظام ذخيره و بازيابي اطلاعات است.
4. آموزش با گرايش تمركز بر روي اطلاعات. با پذيرش اين نكته كه تمامي آنچه كه آموزش اطلاعاتي در پي آن است خود اطلاعات است، مهارتهاي اطلاعاتي بهعنوان بخش لاينفكي از مهارتهاي زندگي افراد تلقي ميشوند و روي توانايي فرد در مقابله با محيط تأثير ميگذارند. توجه بسيار زياد به مهارتهاي اطلاعاتي در برخي موارد موجب غفلت از ساير مراحل آموزش اطلاعاتي شده و در مواردي نيز دانش مربوط به ماهيت و وجود اطلاعات مورد بيتوجهي قرار گرفته است (:7 76-77).
تمام مراحل فوق در آموزش اطلاعاتي حائز اهميت است. طرح اين چهار مرحله به مفهوم آن است كه آموزش اطلاعاتي بايد در سطوح مختلف و بسته به تقاضاي محيطهاي اطلاعاتي افراد مختلف مورد توجه قرار گيرد. به بيان ديگر، محيط اطلاعاتي فرد در نهايت تعيين كننده سطح آموزش سواد اطلاعاتي است (:5 353-358).
دستورالعملها و استانداردهاي سواد اطلاعاتي. انجمن كتابداران استراليا، انجمن كتابخانههاي آموزشگاهي امريكا، و انجمن كتابخانههاي ملي و دانشگاهي انگليس اقدام به تهيه استانداردها و دستورالعملهايي براي آموزش، فراگيري، و سنجش مهارتهاي سواد اطلاعاتي كردهاند كه مجموعهاي از آن به شرح زير است: 1) تشخيص نياز به اطلاعات؛ 2) تشخيص ويژگي و ميزان اطلاعات موردنياز؛ )3 توانايي دستيابي به اطلاعات موردنياز بهصورت مفيد و مؤثر؛ 4) توانايي بهرهگيري از راهبردهاي جستوجو؛ 5) ارزيابي منتقدانه اطلاعات و منابع اطلاعاتي بهدست آمده؛ 6) توانايي استفاده از اطلاعات براي رسيدن به هدفي خاص مانند حل مسئله؛ 7) توانايي مقايسه اطلاعات بهدست آمده با دانش موجود و افزودن به دانش؛ 8) شناخت وظيفه اجتماعي خود در دسترسي به اطلاعات و استفاده از آن؛ 9) گردآوري، سازماندهي، و دستهبندي اطلاعات بهدست آمده يا توليد شده؛ و 10) آگاهي از اينكه سواد اطلاعاتي پيشنياز يادگيري مادامالعمر است.
اين تواناييها نشان ميدهد كه سواد اطلاعاتي تنها مهارت نيست، بلكه يك روند فكري است كه براي تقويت و شكلگيري آن بايد به فرد آموزش داد (:1 199، 207).
انجمن كتابخانههاي دانشگاهي و پژوهشي (اِي. سي. آر. ال.)[11] نيز در ژانويه 2000، استانداردها، شاخصهاي عملكرد، و بروندادهايي را براي اندازهگيري ميزان برخورداري از تواناييهاي مربوط به سواد اطلاعاتي تصويب و منتشر كرد. اين مجموعه از پنج استاندارد تشكيل شده كه هر يك داراي چند شاخص عملكرد و تعدادي برونداد است.
در استاندارد نخست، اين انجمن تأكيد ميكند دانشآموزي كه از سواد اطلاعاتي برخوردار است ماهيت و گستره نياز اطلاعاتي خود را تشخيص ميدهد. براي اين استاندارد 4 شاخص عملكرد و 17 حاصل نهايي تعريف شده است.
در استاندارد دوم، دانشآموز داراي سواد اطلاعاتي، به شيوهاي مؤثر و كارآمد به اطلاعات مورد نياز دسترسي پيدا ميكند. براي اين استاندارد 5 شاخص عملكرد و 22 حاصل نهايي مشخص ارائه شده است.
در استاندارد سوم، تأكيد ميشود كه دانشآموز داراي سواد اطلاعاتي به روش نقادّانه به ارزيابي اطلاعات گردآوري شده ميپردازد و اطلاعات گزينش شده را با دانش پيشين خود تلفيق و نظام را ارزيابي مينمايد. اين استاندارد 7 شاخص عملكرد و 25 حاصل نهايي دارد.
استاندارد چهارم، به اين ميپردازد كه فرد داراي سواد اطلاعاتي چگونه از اطلاعات استفاده مؤثر ميكند. براي اين استاندارد 3 شاخص و 10 حاصل نهايي معرفي شده است.
در استاندارد پنجم اين مجموعه، به درك دانشآموز داراي سواد اطلاعاتي از محيط اقتصادي، قانوني، و اجتماعي پرداخته و يادآور شده است كه چنين فردي به شيوهاي اخلاقي و قانوني به اطلاعات دسترسي پيدا ميكند و از آن استفاده مينمايد. اين استاندارد 3 شاخص و 13 حاصل نهايي دارد.
در مجموع، انتشار اين اثر را ميتوان گامي در جهت رفع نگرانيها و دلمشغوليهاي صاحبنظران در مورد قابل اندازهگيري بودن درجه دستيابي به اهداف مشخص شده در برنامههاي آموزشي سواد اطلاعاتي دانست (6).
سواد اطلاعاتي و آموزش كتابشناختي. پيوند مفهوم سواد اطلاعاتي با يادگيري رسمي باعث شده تا اين مفهوم با علاقه و استقبال كتابداران روبهرو شود. كتابداران مفهوم سواد اطلاعاتي را براي توصيف نقش سنتي خود مناسب تشخيص دادهاند و به اين باور رسيدهاند كه تلاش در زمينه ارتقاي سطح سواد اطلاعاتي افراد، در واقع ادامه تلاشهاي سنتي آنان در حرفه كتابداري است. بيشتر آنان نيز سواد اطلاعاتي را شكلي از آموزش كاربران، مهارتهاي كتابخانهاي، و يا حتي آموزش كتابخانهاي تلقي كردهاند (گرچه اين ديدگاه بهعنوان ديدگاهي تنگنظرانه همواره مورد انتقاد قرار گرفته است).
ارتباط مفهوم سواد اطلاعاتي و آموزش كتابشناختي* در متون مختلفي مورد بحث قرار گرفته، اما در مورد اين نكته كه مفهوم سواد اطلاعاتي جامعتر يا روزآمدتر از آموزش كتابشناختي است اتفاق نظري صورت نگرفته است. آرپ بر اين عقيده است كه هيچيك از اين مفاهيم به خوبي تعريف نشدهاند و سردرگمي امروزي اجتنابناپذير است. در عوض، وايت معتقد است كه برخي اهداف مورد نظر در مفهوم سواد اطلاعاتي اهدافي هستند كه در آموزش كتابشناختي نيز پذيرفته شدهاند. رادر و كونز بر اين عقيدهاند كه اين دو مفهوم كاملا متمايز هستند و وجه تمايز آنها نيز در اين است كه آموزش كتابشناختي پاسخي مربوط به موقعيتي خاص است، در حاليكه سواد اطلاعاتي به يادگيري مادامالعمر اشاره دارد كه بهواسطه آموزش افراد براي استفاده مؤثر از اطلاعات و ارزيابي آن كسب ميشود. رادر معتقد است كه اين دو مفهوم نبايد بهعنوان دو مفهوم جايگزين يا رقيب تلقي شوند، بلكه سواد اطلاعاتي را بايد بهعنوان مفهومي گستردهتر تلقي كرد و آموزش كتابشناختي جزئي از آن است. كاران معتقد است سواد اطلاعاتي مفهومي كلنگر است و براي متخصصان اطلاعرساني نقشهاي متعددي قائل است.
اسنيولي[12] و كوپر كاربرد مفهوم سواد اطلاعاتي را در متن آموزش كتابداري مورد بررسي قرار دادهاند و به اين نتيجه رسيدهاند كه عليرغم وجود اختلاف نظرهايي در باب اين مفهوم، كه عمدتآ ناشي از عناصر كليتر و خارج از حيطه موضوعي آن است، ميتوان به نظر واحدي در باب توصيف گرايشهاي رايج در آموزش كتابخانهاي دست يافت. آنان اشاره ميكنند كه اين موضوع به خلق نوع جديدي از آموزش كتابخانهاي ميانجامد كه ميتواند جايگزين آموزشهاي سنتي شود. آنان در مطالعه خود واژههاي ديگري را پيشنهاد ميكنند، اما هيچ يك از آنها را، به دلايل متفاوت، مناسب تشخيص نميدهند و در پايان چنين نتيجهگيري ميكنند كه مفهوم سواد اطلاعاتي هم دقيق و هم روشن است و با نقش بي همتاي كتابخانهها نيز همخواني دارد.
باودن نيز معتقد است كه عبارت سواد اطلاعاتي را نبايد براي توصيف آموزش شيوه استفاده از منابع اطلاعاتي يا دستيابي به مهارتهاي مرتبط با سواد رايانهاي و يا فرايندهاي مربوط به جمعآوري و ارزيابي اطلاعات مورد استفاده قرار داد. اين واژه بايد مختص برنامههايي باشد كه كاربران را قادر ميسازند مسير خود را در غوغاي دانشهاي موجود پيدا كنند (:3 237).
سواد اطلاعاتي و متخصصان كتابداري و اطلاعرساني. متون دهه 1990 نشان ميدهد كتابداران در تمامي دنيا، چه در حيطه كار عملي و چه در نقش آموزشدهندگان در مدارس كتابداري، بسيار تلاش كردهاند تا در حركت به سمت مفهوم سواد اطلاعاتي براي حرفه خود نقشي فعال داشته باشند. همچنين آنان تلاش ميكنند تا اين مفهوم را در رأس فعاليتهاي حرفهاي خود قرار دهند و بيشتر تمايل دارند تا به گسترش اين مفهوم در كتابخانههاي عمومي بپردازند.
گردهمايي ملي سواد اطلاعاتي[13] در نتيجه گزارشي كه انجمن كتابداران امريكا منتشر كرد، با هدف هماهنگ كردن فعاليتهاي مربوط به ارتقاي سواد اطلاعاتي تشكيل شد. هدف از اين گردهمايي، تشكيل گروههايي براي بحث درباره مسائل مختلف مربوط به سواد اطلاعاتي و مطرح كردن اين مفهوم در ميان دانشگاهيان بود. اين گردهمايي در نظر داشت تا اين مفهوم را بهعنوان بخش جداييناپذيري از مفهوم سواد مطرح كند.
در بحث مربوط به ارتباط ميان سواد اطلاعاتي و متخصصان كتابداري و اطلاعرساني،صاحبنظران ديدگاههاي نظري متفاوتي ارائه كردهاند. مُرداك ميگويد: "اين ديدگاه كه سواد اطلاعاتي را ابزاري تلقي ميكند كه كاربران كتابخانه را قادر ميسازد تا نياز اطلاعاتي خود را تشخيص دهند و اطلاعات مورد نظر خود را بيابند، ارزيابي كنند، و مديريت نمايند، باعث ميشود كه آموزش مهارتهاي مرتبط با سواد اطلاعاتي در حيطه كار كتابداران قرار گيرد و آنان با چالشهاي جدي مواجه شوند".
برئوور[14] بيان ميكند كتابداران تجربيات مفيدي در آموزش سواد اطلاعاتي دارند و منابع با ارزشي براي آموزش اين مهارت محسوب ميشوند. برويك[15] نيز پيوند مشخصي ميان سواد اطلاعاتي و كار مبتني بر استناد برقرار ميكند و معتقد است چنانچه آموزش سواد اطلاعاتي وظيفه كتابداران گردد، سؤالات مشخصي در جهت اعتلاي اين مفهوم از سوي كتابداران مطرح خواهد شد؛ پرسشهايي مانند اينكه شما چگونه به اين نتيجه رسيديد، براي گفته خود چه شاهدي داريد، و سؤالات مشابه ديگر. گرچه اين ارتباط در بافت ويژه آموزش سواد اطلاعاتي در دانشكدهها مطرح شده است، اما به نظر ميرسد در هر بافت مشابه ديگري نيز مصداق داشته باشد (:3 242-243).
منابع و مآخذ:
1 پريرخ، مهري؛ عباسي، زهره. "آموزش سواد اطلاعاتي؛ روشها و راهبردها". در آموزش استفادهكنندگان و توسعه سواد اطلاعاتي در كتابخانهها و مراكز اطلاعرساني (مجموعه مقالهها). به كوشش رحمتالله فتاحي. مشهد: سازمان كتابخانهها، موزهها و مركز اسناد آستان قدس رضوي، 1383، ص 197-214؛ )
2 صميعي، ميترا. "امكانسنجي ايجاد آموزش مجازي سواد اطلاعاتي در اينترنت". در آموزش استفادهكنندگان و توسعه سواد اطلاعاتي در كتابخانهها و مراكز اطلاعرساني (مجموعه مقالهها). به كوشش رحمتالله فتاحي. مشهد: سازمان كتابخانهها، موزهها و مركز اسناد آستان قدس رضوي، ،1383 ص 459-؛477
3) Bawden, David. "Information and Digital Literacies: A Review of Concepts". Journal of Documentation. Vol. 57, No.2 (2001):218-259; 4) Behrens, Shirley J. "A Conceptual Analysis and Historical Overview of Information Literacy". College and Research Libraries. Vol. 55, No. 4 (1994): 309- 322; 5) Idem. "Literacy and the Evolution Towards Information Literacy: an Exploratory Study". South African Journal of Library and Information Science. Vol. 58, No.4 (1990): 353-358; 6) "Information Literacy Standards for Higher Education", 2000. [On-line]. Available: http://www. ala.org/ acrl/ ilcostan.html. [30 Nov.2001]; 7) Marais, J.J. "Evolution of Information Literacy as Product of Information Education". South African Journal of Library and Information Science. Vol. 60, No.2 (1992): 75-79.
________________________________________
.[1] Information Literacy
.[2] Paul Zukrowski
.[3] National Commission on Libraries and InformationScience (NCLIS)
.[4] Lee Burchinal
.[5] Information Industry Association
.[6] Carol Kuhlthau
.[7] Library literacy
.[8] E. Gordon Gee
.[9] User Instruction
.[10] Library Education
.[11] Association of College and Research Libraries (ACRL)
.[12] Snavely
.[13] National Forum on Information Literacy
.[14] Brouwer
.[15] Breivik
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری:
|
بنیاد آیندهنگری ایران |
پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۸ آوریل ۲۰۲۴
دانش نو
|
|