گزیده ای از کتاب وندل بل
سفر در زمان
آیا دوست دارید مسافر زمان باشید؟ آیا میخواهید سوار بر ماشین زمان یا با استفاده از یک پرتو انرژی، آزادانه به گذشته یا آینده سفر کنید؟ و پس از آن نیز، هرگاه آماده بودید، دوباره ـ بلکه چندباره ـ به زمانی دیگر نقل مکان نمایید؟
در حدود سه دهة اخیر، این پرسش را از مردم بسیاری، از پیر و جوان، پرسیدهام. آنها اغلب، مدتی دربارة آن میاندیشیدند؛ برخی از آنها، بیمناک و محتاط، به شکلی غیرمنتظره، گرفتار تردید میشدند که آیا به واقع، خواهان سفر در زمان هستند؟ برخی دیگر، پرسش را به باد تمسخر میگرفتند و میگفتند که سفر در زمان ناممکن است اما دیگر پرسششوندگان و در حقیقت، بیشتر آنها، به این نتیجه میرسیدند که واقعاً به سفر در زمان تمایل دارند؛ البته اغلب، مشروط بر اینکه هر گاه خواستند، بازگشت به زمان حال برای آنها امکانپذیر باشد. شما چطور؟ آیا دوست دارید مسافر زمان باشید؟ چشمان خود را ببندید و یک دقیقه به آن بیاندیشید.
بسیار خوب، چه تصمیمی گرفتید؟ اگر به این نتیجه رسیدید که در حقیقت، هیچ انتخابی ندارید، حق با شما است. ما نمیتوانیم آن چنان که نویسندگانی چون اچ جی ولز[3]نوشتهاند، سوار بر ماشین زمان شویم و آزادانه به گذشته و آینده سفر کنیم و سرانجام نیز به زمان حال بازگردیم.
[1]. Time Machine Earth
[2]. Time Traveling
[3]. H.G. Wells
شما حق انتخاب ندارید؛ مایل باشید یا نباشید، هماینک مسافر زمان هستید! همة ما، اینجا، بر روی کرة زمین، مسافر زمان هستیم. ما پیوسته و همراه با پیکان زمان، در سفری یک سویه، از گذشته به حال و سپس به آینده روزگار میگذرانیم. ما همراه با زمان سفر میکنیم زیرا جهانِ محل زندگی ما، ماشین زمان است. میتوانیم جهان را ساعتی عظیم بیانگاریم؛ ماشینی که به زمان، بُعد و معنا میبخشد.
امروز، استعارة زمین به مثابه فضاپیما[1]برای همگان، کاملاً آشنا است. برای مثال، آدلای استیونسن[2]، سیاستمدار آمریکایی، پیش از مرگ، در یکی از سخنرانیهای خود در سال 1965 چنین گفت: ”ما با هم در فضاپیمایی کوچک سفر میکنیم؛ سفینهای آسیبپذیر که به ذخیرة محدود خود از خاک و هوا وابسته است ... و تنها مراقبت، تلاش و ... عشق ما میتواند آن را از خطر نابودی حفظ کند“ (مکهیل ii :2-1971). این برداشت که تمام انسانها با فضاپیمای زمین، در فضا حرکت میکنند، تصویری قدرتمند و تأثیرگذار است. اما این تصویر میتواند تنها بخشی از واقعیت را بازگو نماید. دیگر استعارة تأثیرگذار ـ و البته ضروری برای تکمیل این تصویرـ زمینی است که در زمان حرکت میکند؛ در این استعاره، زمین خود بخشی از ماشین زمان است.
اندازهگیری زمان
ساعت نجومی[3]. سنت اگوستین[4]میگوید: ”زمان چیست؟ اگر هیچکس در این باره از من چیزی نپرسد، مفهوم زمان را میدانم؛ اما اگر بخواهم به یک پرسشگر، پاسخ دهم، نمیدانم زمان چیست“ (پرایستلی[5]146 :1968). شاید هنوز هم ندانیم زمان چیست اما میدانیم که چگونه میتوان آن را به دقت اندازهگیری کرد. اندازهگیریهای ما از زمان با مشاهدة حرکت ظاهری اجرامِ بزرگ آسمانی آغاز شده است. از آغاز شکلگیری جوامع بشری، مفهوم زمان با طلوع و غروبِ ظاهری خورشید که از چرخش زمین به دور محور خود ناشی میشود، پیوندی عمیق داشته است؛ بر همین اساس، زمان را به روز و شب و درجهبندیهایی بین آنها تقسیم کردهاند. گردش ماه به دور زمین نیز که امکان سنجش ماهها را فراهم میآورد، در اندازهگیری زمان نقش داشته است. و سرانجام، اندازهگیری زمان با گردش مداری زمین به دور خورشید و نیز با حرکت ظاهری سیارات و ستارگان، گره خورده است.
از همان آغاز پیدایش جوامع بشری، در بسیاری از پدیدههای قابل مشاهدة مربوط به این حرکات نجومی، تغییراتی دیده میشد؛ مسایلی چون جزر و مد اقیانوسها (دو واژة انگلیسی time به معنی زمان و tide به معنی جزر و مد، ریشة زبانی مشترکی دارند)، تغییر در شرایط آب و هوایی، رشد گیاهان و رفتار حیوانات که همگی، کمابیش، با حرکتهای ساعت نجومیِ طبیعت هماهنگ بودند.
امروزه ارتباط بین طلوع و غروب روزانة خورشید با انتشار نور و گرما و پس از آن، تاریکی و سرما در سطح کرة زمین، به اندازه روشن است که به ندرت میتوان آن را شایستة یادآوری دانست. اما مردمی که در گذشتههای دور، در دورههای پیش از تاریخ و پیش از شکلگیری جوامع بشری زندگی میکردهاند، باید از چنین رابطهای دچار شگفتی شده باشند. کشف برهمکنش و تعامل پیچیده و به ظاهر بیپایان در حرکات اجرام آسمانی مختلف و نیز درک چگونگی تأثیر این حرکات بر بروز تغییر در زندگی گیاهان، حیوانات و حتی انسانها، باید آنها را سخت شگفتزده کرده باشد.
چندین نفر در نقاط مختلف کرة زمین دریافتند که میتوانند حرکات ظاهری خورشید، ماه، سیارهها و ستارگان را پیشبینی کنند و به هنگام وقوع رویدادی نظیر خسوف و کسوف، آن را پیشگویی نمایند. به علاوه آنها با مشاهدة حرکات اجرام آسمانی، به توان خود در پیشبینی تغییرات فصلی ـ دورههای سرما و گرما یا دورههای خشکی، برف و باران ـ پی بردند. برای مثال، آنها میتوانستند پیشبینی کنند که چه زمانی برای شکار، ماهیگیری، چیدن میوه، کشت نهال یا درو کردن محصول مناسب است.
بسیاری از انسانهای نخستین بر این باور بودند که اجرام آسمانی مختلف، نمایانگر برخی نیروهای فراطبیعی و در واقع نمایندة خدایان هستند؛ خدایان و الهههایی که میتوانند از این نیروها برای تأثیرگذاری بر زندگی بشر استفاده کنند. به همین دلیل، آنها معتقد بودند که میتوان از این حرکات برای سامان بخشیدن به رفتار بشر و زندگی اجتماعی او استفاده کرد و با توجه به همین حرکات نیز بهترین زمان را برای برخی فعالیتهای مهم زندگی اجتماعی بشر نظیر عبادت، کار و زاد و ولد پیشبینی میکردند. بسیاری از مردم، روابط متقابل مشاهده شده بین اجرام آسمانی را تعیینکنندة سرنوشت شخصی افراد و نیز بیانگر تقدیر کل جامعه میدانستند. در عهد باستان تلاش بسیاری صرف ستارهشناسی و طالعبینی میشد.
البته بیتردید، جهان و حرکات اجرام آسمانی، به شیوههای گوناگون و متعدد، سرنوشت انسانها را تعیین میکنند. در این مطلب، حقیقتی بنیادین نهفته است؛ بدون وجود خورشید، حیات بر روی کرة زمین میسر نخواهد بود. همانطور که ما موجودات زمینی میدانیم، گرمای بسیار زیاد یا بسیار کم، حیات را نابود خواهد کرد. به راستی، برای بذرافشانی و برداشت محصول، زمان مناسبی وجود دارد؛ اگر دانهای را در زمان نامناسب بکارید، ثمر نخواهد داد. به علاوه، از آنجا که رفتار حیوانات نیز اغلب به زمان ـ برای مثال به فصل و شرایط آب و هوایی ـ وابسته است، برای شکار حیوانی خاص یا گرفتن گونة خاصی از ماهیها نیز زمان مناسبی وجود دارد. اگر زمان نامناسبی را برای شکار انتخاب کنید، هیچ غذایی برای خوردن نخواهید یافت.
از سوی دیگر و در سطحی کاملاً متفاوت، میتوان به این واقعیت اشاره کرد که بیشتر ما به برخی شرایط طبیعی نظیر فصلهای سال و تغییرات روزانة آب و هوا واکنش نشان میدهیم. برای مثال، در یک روز صاف، آفتابی و فرحبخش، احساس نشاط و شادمانی میکنیم و در روزهای ابری، گرم و مرطوب یا سرد و تاریک، افسرده و دلتنگ هستیم. چهبسا برخی از این شرایط ـ برای مثال میزان نوری که بدن ما دریافت میکند ـ به طور مستقیم بر سامانههای زیستی بدن تأثیرگذار باشد؛ دیگر شرایط نیز ممکن است به واسطة واکنشهای شرطی و روانشناختی، ما را تحت تأثیر قرار دهند. اما چنین تأثیراتی با باور پیشینیان ما دربارة اینکه حرکات ستارگان به طور مستقیم، شخصیت، شغل، همسر مناسب یا سرنوشت ما را در زندگی تعیین میکنند، بسیار فاصله دارد. به نظر نمیرسد هیچ مدرک مستدلی برای تأیید این عقاید وجود داشته باشد و به همین دلیل باید آنها را تنها نوعی خرافه دانست.
تقویم. در مجموعة دانستههای ما از نخستین پیشرفتهای بشر در زمینة محاسبة زمان شکافهای متعددی وجود دارد، اما قدر مسلم، شکلگیری و گسترش ابزارهای کتابت، امکان خواندن یادداشتهای ثبت شده در گذشته را فراهم آورده است. در حقیقت، تقویم را باید تلاشی برای الگوسازی برخی مشاهدات نجومی و گزارش آنها به شکل مکتوب دانست. بر اساس شواهد تاریخی، نخستین تقویمها دست کم 2600 سال پیش از میلاد مسیح در بینالنهرین[6]مورد استفاده قرار گرفتهاند. تقویمهای نخستین، جملگی خداکیهانی[7]بودند، یعنی باورهای دینی را با مشاهدات نجومی در میآمیختند. نجوم و طالعبینی همگام ـ و تا حدودی آمیخته ـ با هم توسعه یافتند و عقاید فراطبیعی دربارة خدایان و الههها نیز همراه با آندو پدید آمدند.
بخش کیهانی تقویمها بر پایة مشاهدات تجربی و محاسبات ریاضی استوار بود. تقویمهایی که بر اساس واقعیتهای نجومی قابل مشاهده تدوین میشدند از برخی محدودیتها رنج میبردند؛ واقعیتهایی نجومی که در حقیقت، اساس تدوین تقویمها بودند، خود، محدودیتهایی را نیز در این راه پدید میآوردند. این محدودیتها، تدوین تمامی تقویمها را با مشکل روبرو میکرد ؛ خواه تدوینگران آنها مصری و یونانی و مایایی[8]باشند، خواه غیر آن. از سوی دیگر، به دلیل اینکه طراحان تقویمها، جنبههای گوناگونِ وقایع نجومیِ مشترکی را مشاهده میکردند، در تقویمهای مختلف، حتی اگر کاملاً مستقل از هم پدید آمده باشند، وجوه تشابه فراوانی دیده میشود.
برای مثال، برخی حقایق مسلم، فارغ از زبان و فرهنگ پدیدآورندگان تقویمها، تدوین آنها را مقید میکرد؛ حقایقی نظیر اینکه گردش زمین به دور خورشید (یا حتی اگر این چرخش را بر عکس تصور کنیم، گردش خورشید به دور زمین) کمی بیش از سیصد و شصت و پنج روز و گردش ماه به دور زمین بیش از بیست و نه روز طول میکشد. دیگر حقیقت محدود کننده این بود که هیچ روش سادهای برای ایجاد هماهنگی بین دو گردش یاد شده وجود نداشت. در نتیجه تقویمهای قمری که حرکت خورشید را در نظر نمیگرفتند، با فصلهای سال همخوانی نداشتند؛ به گونهای که فصلی مانند تابستان، در سالهای مختلف، به لحاظ تقویمی در زمانهای متفاوتی آغاز میشد. ترکیب این دو تقویم در یک نظام اندازهگیری واحد، کار سادهای نیست؛ تقویمهای شمسیقمری[9]پیچیدهاند و گاه، برای حفظ انسجام، باید چند روز به آنها افزود.
در تقویمها بخش دیگری نیز تعبیه شده بود. تقویم رنگ و بوی مذهبی و جادویی داشت و مردم نیز برای آن، ارزش معنوی و اخلاقی قایل بودند. زندگی اجتماعی مردم به گونهای سازماندهی میشد که با الگوی ارائه شده از حرکات اجرام آسمانی در تقویم سازگار باشد. همگان این اجرام را در واقع، خدایان خود میدانستند و باورهای مقدس گروههای مختلف اجتماعی نیز این نوع سازماندهی را تأیید میکرد.
برای مثال، هندوها از تقویم خود برای تعیین زمان عبادت، جشن و اجرای برنامههای ویژه استفاده میکردند که البته این روند همچنان نیز ادامه دارد (باومر[10]80 :1976). در اروپای قرون وسطی، جشنهای سالیانه تنها به مناسبتهای اجتماعی و اقتصادی محدود نمیشد بلکه اغلب، آیینهای مذهبی را نیز در بر میگرفت. این جشنها بر اساس محاسبات زمانی مشترک برگزار میشد تا به این ترتیب ساکنان نواحی مختلف، در زمانهای مشخص بتوانند در گردهماییها شرکت کنند (گودی 35 :1968). یونانیان بین دستورهای اخلاقی و نظامهای سنجش زمان، ارتباطی معنادار برقرار میکردند. آنها از طریق برقراری ارتباط بین فصلهای سال و فصلهای مختلف زندگی انسان، مفاهیمی چون عدالت و اخلاق را به مفهوم زمان پیوند میزدند (للوید[11]121 :1976). دویست و پنجاه و پنج سال پیش از میلاد مسیح، چینیها نیز برای سامان دادن به زندگی شخصی و اجتماعی خود از تقویم استفاده میکردند. آنها میخواستند به این وسیله زندگی خود را با آهنگ کیهانی جهان هماهنگ سازند (لاره[12]60-59 :1976).
امروزه تقویم گریگوری[13]به همراه تقویمهای هندوها و مسلمانان، بیشترین کاربرد را در سطح جهان دارد. در این تقویم، اهمیت مذهبی به اوج خود رسیده است؛ تقویم گریگوری گرچه هنوز هم بسیاری از ویژگیهای نهفته یا پنهانی برخی خاستگاههای کفر در باورهای مسیحیت را با خود به همراه دارد اما از حیث طراحی، کاملاً مسیحی است. نقطة آغاز این تقویم، زندگی فرضی حضرت عیسی (ع) است و از این رو زمان را به دو بخش پیش از میلاد مسیح[14]و پس از میلاد مسیح[15](یعنی از سال تولد خداوندگار یا به عبارت بهتر از زمان تولد مسیح) تقسیم میکند.
تقویم گریگوری بسیار دقیق است و سال را با خطایی کمتر از نیم دقیقه اندازهگیری میکند. همانطور که میدانیم، این تقویم هنوز هم برای برنامهریزی در زندگی دینی و سازماندهی زندگی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، نه فقط در بخشی از جهان بلکه در سراسر آن مورد استفاده قرار میگیرد. این تقویم پس از مرگ پاپ گریگوری سیزدهم[16]و به احترام او که در حقیقت، سفارش تدوین آن را داده بود، تقویم گریگوری نام گرفت. تقویم گریگوری، نخستین بار در سال 1582 عرضه شد و توانست جای تقویم یولیایی[17]را بگیرد؛ تقویم یولیایی به دست مصریان ابداع شده بود و ژولیوس سزار[18]، آن را چهل و شش سال پیش از میلاد مسیح به ساکنان اروپای غربی عرضه کرده بود. تقویم یولیایی بیش از 1500 سال در این منطقه مورد استفاده قرار داشت تا اینکه سرانجام جای خود را به تقویم گریگوری داد.
همة تمدنهای بزرگ تقویم داشتند؛ گرچه تقویمها گاه قمری، گاه شمسی و گاه شمسیقمری بودند و حتی گاه برخی تمدنها، در ساخت تقویم، کمابیش پیشرفتهتر و دقیقتر از دیگران عمل میکردند اما به هر حال وجود تقویم در تمامی تمدنهای بزرگ گذشته، واقعیتی مشترک بود. اغلب تقویمی واحد وجود داشت که ایام مذهبی و غیرمذهبی را با هم تلفیق میکرد. در میان تمامی ملتها، مصریان، یونانیان، رومیان، هندوها، یهودیان، مسلمانان، چینیها، مایاییها و آزتکها[19]، تقویمهای خود را بازبینی و اصلاح کردند و در نهایت نیز توانستند تقویمهایی پیشرفتهتر ارائه نمایند. در تمامی این تقویمها، واحدهایی ساختار یافته چون روز، هفته، ماه، سال و برخی دورههای زمانی طولانیتر از واحدهای تکراری، دیده میشود؛ هرچند که گاه اسامی و حتی گاه اندازة آنها، متفاوت بود.
دو تلاش عمده برای حذف مؤلفههای دینی از تقویم صورت گرفت که هر دو نیز با شکست روبرو شد. نخستین تلاش به دوران انقلاب فرانسه[20]مربوط باز میگشت. در این دوره، تقویم جدیدی طراحی شد که در سال 1793 از سوی مردم فرانسه پذیرفته شد و تا اول ژانویة 1806 میلادی نیز کاربرد داشت. طراحان این گاهشمار که به تقویم جمهوری فرانسه مشهور بود، کوشیده بودند تا تمامی نمادهای مسیحی تقویم گریگوری (و دست بر قضا، نمادهای شرکآلود آن) را حذف کنند. دومین تلاش برای حذف مؤلفههای دینی، از پیامدهای انقلاب بلشویکی[21]روسیه بود. تقویم جدیدی که در این دوره طراحی شد در فاصلة سالهای 1929 تا 1940 میلادی مورد استفاده قرار میگرفت. هفتة این تقویم در آغاز پنج روز داشت اما بعدها شش روزه شد.
شکست این دو تلاش در حذف عناصر دینی از تقویم را نباید پیروزی دین بر سکولاریسم دانست. این دو تقویم نوعی ناهماهنگی اجتماعی را به دنبال داشتند و شکست آنها نیز بیش از اینکه نتیجة ماهیت غیر دینی این تقویمها باشد، نتیجة همین ناهماهنگی بود. تقویم جمهوری فرانسه، سازگاری زمانی مردم فرانسه را با مردم دیگر کشورها بر هم میزد؛ چراکه در دیگر کشورها هنوز از تقویم گریگوری استفاده میشد. در روسیه نیز میان شهرنشینانی که زندگی خود را با تقویم جدید تطبیق میدادند و روستاییانی که سرسختانه بر هفتة هفت روزة سنتی پافشاری میکردند، ناهماهنگی وجود داشت (زروباول[22]42 :1985).
ساعت مکانیکی[23]و دورة پس از آن. تقویم یکی از ابزارهای محاسبة زمان است که تقریباً به تمامی جوامع، نهادها و گروههای اجتماعی سامان میبخشد. این ساماندهی از طریق تنظیم جایگاه زمانی و آهنگ تکرار رویدادهای گروهی و مهم اجتماعی صورت میگیرد (زروباول 31 :1985). اما تقویم در نظم بخشیدن به برنامة روزانه کاربرد چندانی ندارد؛ به تعبیر روشنتر، استفاده از تقویم در برنامهریزیهای مربوط به واحدهای زمانی کوچکتر مانند ساعت، دقیقه و ثانیه، چندان سودمند نخواهد بود. برای این واحدهای زمانی کوچک، باید طیف پیوستة زمان را به واحدهای کوچکتر تقسیم و آنها را با دقت بیشتر اندازهگیری کرد. تنها در این صورت میتوان به هماهنگی زمانی پیچیدهتر و ظریفتر در فعالیتهای اجتماعی و نیز به وقتشناسی بیشتر در رفتارهای فردی دست یافت.
فناوریهای بدوی مورد استفاده برای سنجش این تقسیمبندیهای زمانی کوچک، به هیچوجه رضایتبخش نبودند. بشر سالهای متمادی از ساعتهای آفتابی، شنی[24](برای مثال ساعت ریگی[25]) و آتشی استفاده میکرد. ساعتهایی که هر یک، نقایص مربوط به خود را داشتند. برای مثال، ساعتهای آفتابی، در شب یا در روزهایی که هوا ابری بود، به کار نمیآمدند و ساعتهای شنی و آتشی نیز برای اینکه بتوانند مدتی طولانی کار کننند، به توجه و مراقبتهای پیوسته و متناوب انسانها نیاز داشتند.
اما تلاش برای ارایة الگوهای دقیقتر از حرکات اجرام آسمانی با استفاده از ابزارهای مکانیکی، پیامدی پیشبینی نشده را به همراه داشت؛ پیامدی که به از میان برداشتن موانع پیش روی اندازهگیری واحدهای کوچک زمان منجر شد و به بشر امکان داد تا اندازهگیری بازههای زمانی ویژه و حتی بسیار کوتاه را با حرکات دایمی اجرام آسمانی تطبیق دهد. در سال 979 پس از میلاد، چینیها از ساعتهای آبی (بِنگان[26]) استفاده میکردند؛ ساعتهایی که در واقع بیشتر تقویم بودند تا ساعت. چینیها از این تقویمها برای رسیدن به دو هدف بهره میگرفتند: نخست، ایجاد هماهنگی بین اقدامها و رویدادهای مختلف با توجه به محاسبات تقویمی و دوم، طالعبینی. در آن زمان، الگوهایی فیزیکی از حرکات اجرام آسمانی وجود داشت که اجزای متحرک داشتند؛ تقویمهای مورد بحث نیز اغلب، شبیه به آنها ساخته میشدند. این تقویمها به طور ضمنی و بی آنکه سازندگان آنها بخواهند، ساعتهای مختلف روز را نشان میدادند. اروپاییان نیز از چنین ساعتهایی استفاده میکردند.
این نمونه، از جمله مواردی است که پیامد ناخواستة (اندازهگیری بازههای زمانی کوچک) یک اقدام (تلاش برای دستیابی به الگویی فیزیکی از حرکات اجرام آسمانی) در تحقق اهداف بشر سودمند واقع شد. انسان، ساعت مکانیکی را اختراع کرد و دست کم در اروپا، به کاربردهای فراوان آن پی برد. نخستین گزارشهای کاملاً مستند از کاربرد ساعتهای مکانیکی در اروپا، به قرن چهاردهم میلادی باز میگردد. این گزارشها نشان میدهند که ساعت مکانیکی در اروپای قرون وسطی رواج یافته بود. از بین ساعتهای آن دوره میتوان به دو نمونه اشاره کرد: نخست، ساعت برج کلیسای جامع نورویچ[27]که راجر استاک[28]، آن را در فاصلة سالهای 1321 تا 1325 میلادی ساخت و دوم، ساعت نجومی سنت آلبانز[29]که ساخت آن در حدود سال 1330 میلادی آغاز شد و در سال 1364 میلادی پایان پذیرفت (لاندز[30]53 :1983).
ساعت را ماشین کلیدی جهان مدرن نامیدهاند (گودی 33 :1968). گرچه شاید اختراع ساعت به اندازة اختراع چرخ یا کشف آتش مهم نباشد اما به هر حال تغییرات گستردهای در فناوری، حکومت، اقتصاد، جامعه، فرهنگ و حتی ویژگیهای شخصیتی افراد به وجود آورد (لاندز 6 :1983).
ساعت مکانیکی در مقایسه با ساعتهای آبی یا آفتابی، از مزیتهای آشکاری برخوردار بود؛ ساعت مکانیکی از آنجا که به جای نیروی آب از نیروی وزن به عنوان محرک استفاده میکرد، بر خلاف ساعت آبی در زمستانها به دلیل یخزدگی آب از کار نمیافتاد. افزون بر این، بر خلاف ساعت آفتابی در روزهای ابری و در شب نیز امکان استفاده از ساعت مکانیکی وجود داشت. نیروی محرک ساعتهای مکانیکی از انرژی وزنهای در حال پایین آمدن تأمین میشد و مجموعهای از چرخدندهها این انرژی را به دیگر بخشها منتقل میکردند. این سازوکار در نسلهای بعدی ساعتهای مکانیکی، سازوکار (گردش) چرخهای ساعت[31]نام گرفت. استفاده از حرکت نوسانی (حرکات پیوستة رفت و برگشتی) برای دنبال کردن جریان زمان را باید بزرگترین ابداع در این حوزه دانست. زمانسنج نوسانی با یکی از بخشهای سازوکار پیشین به نام چرخدنگ[32]ترکیب شد. چرخدنگ، وظیفه داشت مجموعة چرخدندهها را با آهنگی[33]که تنظیمکننده[34]تعیین میکرد، متوقف کند یا رها سازد (لاندز 9-7 :1983).
ساکنان مغرب زمین، نخستین ساعتها را در دِیرها به کار گرفتند. ساعت به آنها امکان میداد تا برای اجرای مراسم نماز و نیایش از برنامة زمانی مدونی استفاده کنند؛ برای مثال، ساعت برای راهبان بِنِدیکت[35]که هشت بار در روز نماز میخواندند، ابزار سودمندی بود. وقتنگهدار با مشاهدة ساعت و در زمان مناسب ناقوس دِیر را به صدا درمیآورد تا به راهبان خبر دهد که زمان حضور در عبادتگاه[36]فرا رسیده است. واژة clock، خود از ریشة لاتین کلوکا[37]گرفته میشود که در قرون وسطی به ناقوس اطلاق میشد (زروباول، 38، 37 :1981). سرانجام، زنگ و دیگر سامانههای هشدار دهنده در خود ساعت تعبیه شدند (لاندز 69، 63 :1983).
در بریتانیا، در فاصلة سالهای 1100 تا 1300 میلادی، ناقوس کلیسا، منبع عمدة نشانهگذاری بازههای زمانی کوچک به شمار میرفت. اما صدای ناقوس، تنها به اهالی مناطق اطراف کلیسا میرسید؛ به علاوه، ناقوسها، به ویژه در شهرهای کوچک، برای زمانبندی هر دو دسته فعالیتهای دینی و دنیوی کاربرد داشتند. برخی ساعتها و نیز برخی ناقوسها تا قرن چهاردهم میلادی، در انگلستان به ابزارهایی کاملاً غیر دینی بدل گشتند که از آنها تنها برای فعالیتهای اجتماعی و تجاری استفاده میشد (تریفت[38]74 :1988). در شهرهای بزرگ، ناقوس برای اعلام زمان آغاز و پایان برنامههای روزانه اعم از خواب، کار، استراحت بین کار برای صرف ناهار، توزیع نوشیدنی و خاموشی شبانه مورد کاربرد داشت (لاندز 72، 59 :1983). سرانجام، کار به جایی رسید که ساکنان هر شهر، برج ساعت مخصوص به خود را داشتند یا دست کم آرزوی ساختن آن را در سر میپروراندند.
ساعتهای مکانیکی به جوامع بشری امکان دادند که در تمامی فصلهای سال، از ساعتهای برابری استفاده کنند. سرانجام، همچنانکه همه میدانیم، ساعتهای مکانیکی کوچکی ساخته شد که هر فرد به راحتی میتوانست آن را با خود حمل کند؛ این ساعتها در آغاز به شکل ساعتهای جیبی و سپس در قالب ساعتهای مچی عرضه شد. از میانههای قرن نوزدهم میلادی و با تولید ساعتهای استاندارد و ارزان قیمت در ژنو (و سپس در ایالات متحده)، این ساعتها کاربرد گستردهای یافتند. ساعت، تدوین برنامة زمانی را برای افراد امکانپذیر کرد؛ پدیدهای که با زمانسنجی دستهجمعی (و نه چندان انعطافپذیر) در ندای مؤذن، طبل روستا، ناقوس کلیسا و ساعت شهرداری متفاوت بود (گودی 33 :1968). در جوامعی که از ساعتهای مکانیکی به شکل گسترده استفاده میکردند، نظم زمانی نهادینه شد، انظباط در وقت به عنوان یکی از بخشهای مورد انتظار و معمولی در شخصیت افراد مورد پذیرش قرار گرفت و وقتشناسی به هنجاری اجتماعی مبدل شد.
دو گروه، فعالانه و تا حدودی مصرّانه، مسئلة دقت در اندازهگیری زمان را پیگیری میکردند: اخترشناسان و افرادی که به شکلی با تجارت و بازرگانی دریایی در ارتباط بودند. اخترشناسان دریافتند که اندازهگیری دقیق زمان، یکی از ابزارهای ضروری برای مشاهدة اجرام آسمانی است. منظور ما از حرکت این است که شئ ”موقعیت خود را در فضا و در بازة زمانی معینی تغییر دهد“ (آدام[39]207 :1988). افسران کشتیها نیز برای کشتیرانی و دریانوردی به اندازهگیری دقیق زمان نیاز داشتند چراکه آنها بدون اندازهگیری دقیق زمان، تنها میتوانستند عرض جغرافیایی موقعیت خود را تعیین کنند (عرض جغرافیایی، در نیمکرة شمالی به آسانی و با توجه به ارتفاع ستارة شمال یا ستارة قطبی[40]اندازهگیری میشد)، اما امکان محاسبة طول جغرافیایی موقعیت کشتیها را نداشتند و به همین دلیل نمیتوانستند موقعیت دقیق خود را در دریا مشخص کنند (لاندز 5-104 :1983). ظاهراً این مسئله به اندازهای مهم بود که پارلمان بریتانیا در سالهای 14ـ1713 برای اختراع ابزار اندازهگیری طول جغرافیایی، پاداشی بیست هزار پوندی در نظر گرفت. در نهایت جان هریسون[41]با نمایش ابزار اختراعی خود در دو سفر دریایی به جاماییکا (در سالهای 62 ـ1761) و باربادوس[42]در سال 1764 این جایزه را از آن خود کرد. زمانسنج هریسون با دقتی معادل یکدهم ثانیه در روز کار میکرد (لاندز 56-146 :1983؛ هوگن[43]83 :1968).
با اختراع راهآهن، سرعت مسافرت بین مناطق مسکونی افزایش یافت. در چنین شرایطی، اختلاف ساعت مناطق مختلف، تهیة برنامة زمانی واحد و هماهنگ را با اختلال مواجه میکرد. به همین دلیل تلاشهایی برای ادغام ساعتهای محلی مختلف و ایجاد ساعتی واحد به انجام رسید. برای مثال در هجدهم نوامبر 1883 میلادی، پنجاه محدودة زمانی محلی در ایالات متحده با یکدیگر ادغام شدند و چهار محدودة جدید را به وجود آوردند. در آن دوره، برای روز دو ظهر قایل بودند؛ یکی به هنگام قرار گرفتن خورشید درست در وسط آسمان و دیگری ظهری که بر اساس زمان جدید و واحد مناطق شرقی، مرکزی، کوهستانی و اقیانوسی از زمان استاندارد راهآهن[44]تعیین میشد. ماین[45]، شهردار وقت بانگور[46]که ظاهراً نمیدانست ساعتهای محلی پیشین، چیزی جز ابداع انسانها نبودهاند، ضمن تقیبج ابتکار ارایه شده دربارة محدودههای زمانی جدید، این تغییر را ” تلاشی برای ایجاد تغییر در قوانین تغییرناپذیر خداوند متعال خواند“ (نیو هیون رجیستر، 40: هجدهم نوامبر 1983).
در واپسین سالهای قرن نوزدهم میلادی و به دلیل استفاده از الکتریسیته، دقت اندازهگیری زمان، افزایش چشمگیری یافت تا جایی که خطای اندازهگیری به یکصدم و حتی یکهزارم ثانیه در روز کاهش یافت. ”در این دوره، دقت ساعتهای ساخت بشر از ساعت طبیعت پیشی گرفت و برای نخستین بار امکان تشخیص، اندازهگیری و توضیح بینظمیهای چرخش زمین فراهم آمد.“ در سال 1955 با استفاده از ارتعاشات اتمی به عنوان کنترلکننده (نخستین تشدیدگر سزیمی[47])، اندازهگیری زمان با دقتی معادل فقط یک ثانیه خطا در هزار سال میسر شد. در سال 1967، همایش عمومی سیستم اوزان و مقیاسهای اندازهگیری[48]تعریف قدیمی ثانیه یعنی یک هشتاد و شش هزار و چهارصدم روز شمسی را تغییر داد و تعریفی جدید را جایگزین آن کرد: ”یک ثانیه، 9192631770 برابر دورة ارتعاش اتم سزیم 133 است“ (لاندز 87-186 :1983).
سرانجام در سال 1984 پژوهشگران دانشگاه استرالیای جنوبی[49]دقیقترین ساعت جهان را ـ تا آن زمان ـ ساختند. فناوری این ساعت، حفرة ابررسانای دارای بار یاقوت کبود[50]نام گرفت؛ این ساعت از سیگنالهای ریزموجی استفاده میکرد که درون یک کریستال یاقوت کبود دو اینچی، سبب تشدید میشدند. ساعت پژوهشگران دانشگاه استرالیای جنوبی، در هر سال تنها صد هزار میلیونیوم ثانیه عقب میماند؛ به عبارت بهتر، این ساعت، صد هزار بار دقیقتر از ساعت اتمی پیشین بود (نشریة اخبار استرالیا[51]27 سپتامبر 1984).
[1]. Spaceship Earth
[2]. Adlai Stevenson
[3]. The astronomical clock
[4].St. Augustine
[5].Priestley
[6].Mesopotamia
[7]. theocosmic
[8]. Mayan
[9]. lunisolar
[10]. Baumer
[11].Lloyd
[12]. Larre
[13]. the Gregorian calendar
[14]. Before Christ
[15]. Anno Domini
[16]. Pop Gregory XIII
[17]. the Julian calendar
[18]. Julius Caesar
[19]. Aztecs
[20]. the French Revolution
[21]. the Bolshevik Revolution
[22]. Zerubavel
[23]. the mechanical clock
[24]. sand clocks
[25]. hour glass
[26]. clepsydras (بِنگان یا پِنگان، نوعی ساعت آبی قدیمی)
[27]. theNorwich Cathedral
[28].Roger Stoke
[29].St. Albans
[30]. Landes
[31]. clockwork
[32]. escapement
[33]. rhythm
[34]. regulator
[35]. Benedictine
[36]. Divine Office
[37]. clocca
[38]. Thrift
[39].Adam
[40]. North star, Polaris
[41]. John Harrison
[42].Barbados
[43]. Hoghen
[44]. Standard Railway Time
[45].Maine
[46].Bangor
[47]. The first cesium resonator
[48]. General Conference on Weights and Measures
[49]. TheUniversity ofSouth Australia
[50]. sapphire-loaded super conducting cavity
[51].